با این توضیح میخواهم به فیلمی بپردازم که پنج شنبه 25 شهریورماه، در تالار ایوان شمس به نمایش درآمد. این فیلم «هیهات» نام داشت که قرار است در ایام محرم روی پرده سینما برود. فیلم چهار اپیزود دارد که هر یک از قسمتها توسط یک کارگردان ساخته شده است؛ هادی نائیجی، دانش اقباشاوی، روحالله حجازی و هادی مقدمدوست کارگردان این 4 قسمت هستند، این فیلم توسط محمدرضا شفیعی تهیه شده است؛ فیلمسازی که در پرونده کاری خود کارهای ارزشی کم ندارد، اما این کار نمیتواند اثر آنچنان قابل اعتنایی در پرونده کاری این فیلمساز باشد.
برای توصیف بهتر موضوع بد نیست به طور اجمالی دو اپیزود اول این فیلم را بررسی کنیم. در اپیزود اول که حامد بهداد در آن نقشآفرینی میکند، داستان جوانی بیان میشود که مادری مریض دارد؛ مادری که قادر به حرکت نیست. مادر این جوان آرزوی زیارت کربلا را دارد، اما به دلیل وضعیت بد جسمانی قادر به انجام این کار نیست. در همین ایام کامیونی که ضریح امام حسین(ع) را حمل میکند از کنار روستای آنها میگذرد. این اتفاق باعث میشود پسر برای اینکه مادرش به آرزویش رسد ماشین حمل ضریح را بدزد تا آن را کنار خانه آورده تا مادر ضریح امام را زیارت کند.
این خلاصه داستان نهایت چیزی بود که در فیلم روی میدهد، اما شکل بیان این قصه به اندازهای کلیشهای است که به هیچ وجه به دل نمینشیند. این نکته را به وضوح میتوان در اظهار نظر مردم داخل سالن مشاهده کرد. برای مثال تماشاگران از خود میپرسیدند چرا مادرش را به وسیله آمبولانس به زیارت ضریح نبرده یا ...؟ از این دست سؤالها پیرامون فیلم بسیار پرسیده میشد! اتفاقی که نشان میدهد کار نتوانسته تماشاگر را اقناع کند. این مسئله نیز بزرگترین آسیب برای یک فیلم سینمایی است.
در این فیلم کارگردانی خاصی ندیدم، چون داستان چیزی نداشت که کارگردانی خاصی را طلب کند. بازی حامد بهداد، همان تکرارهای همیشگی بود با این تفاوت که بهداد «هیهات» موهای فر داشت! درباره بازی بهداد باید یک نکته را هم اضافه کنم، آنهم اینکه این شکل از بازی که در آن عصبیت شاخصه بارز است بسیار آزاردهنده است و تماشاگر اصطلاحاً در مقابل آن گارد میگیرد، اما درباره لوکیشنهای فیلم باید گفت که در هر 4 اپیزود نماهای بکری برای فیلم گرفته شده که بر جذابیت تصویری کار افزوده است.
درباره مضمون و پیام حاکم بر فیلم هم باید گفت، ارادات به امام حسین(ع) در این فیلم کاملا شکلی شعاری و سطحی دارد. رویکرد ضعیفی که در بسیاری از فیلمهای تلویزیونی هم دیده میشود و به هیچ وجه مورد قبول تماشاگر این روزهای سینمای ایران نیست، حتی میتوان گفت این شکل تصویرگری از عاشورا برای تماشاگران نه تنها جذابیت ندارد، بلکه نوعی دلزدگی پیش میآورد. این پرداخت ناشیانه را مقایسه کنید با فیلمی چون «عصر روز دهم» که به شکی زیبا در آن ارادت به امام حسین(ع) تصویر شده است، حتی در فیلمی چون «دلشکسته» که اثری عاشقانه است نگاهی بسیار زیبا به عاشورا شده و تماشاگر آن را با جان دل میپذیرد.
اپیزود دوم «هیهات» داستان جانبازی است که پس از سالها بستری بودن در آسایشگاه به خانه برگشته است. وی مشکلات مردم را میبیند و رنج میکشد. در انتها وی خود را به نوعی فدا کرده و برای رساندن آب به مردم با ماشین که مخصوص خنثی کردن مین است به میدان مین رفته تا کانال را برای ورود آب باز کند. این فیلم نسبت به قسمت اول نگاهی بهتر به عاشورا دارد، حداقل میتوان گفت که در آن شعار وجود ندارد، اما این ویژگی برای یک فیلم سینمایی کافی نیست، چون وجود جذابیت و کشش هم ویژگی مهمی است که در این بخش مشاهده نمیشود.
ضربآهنگ این فیلم به شدت کند است و شخصیتها به هیچ وجه پرداخته نشدهاند به همین دلیل تا انتها تماشاگر حتی نسبت به شخصیت اول قصه؛ «حمید فرخ نژاد» احساس غریبگی میکند. دیگر شخصیتهای فرعی هم به هیچ وجه شناخته شده نیستند. در کلامی دیگر باید گفت این داستان کلافی سردرگم است که کارگردان تنها خواسته به نوعی آن را به پایان برساند، همچنین در پایان تماشاگر به هیچ وجه متوجه نمیشد که در نهایت چه بر سر قهرمان داستان آمده، تنها پای مصنوعی وی است که در آب شناور دیده میشود.
متأسفانه فیلمهایی از این دست نه تنها کمکی به اشاعه مفاهیم عاشورایی در سینما نمیکنند، بلکه به نوعی تماشاگر را هم نسبت به این کارها حساس میکنند. درباره این اپیزود باید به دو نکته مثبت هم اشاره کرد. ابتدا همانگونه که در بخش اول گفته شد صحنههای خوب تصویری است که به دلیل جغرافیای جنوب به دست آمده است. دوم بازی خوب حمید فرخ نژاد که همیشه در فیلمهای سینمایی بهترین عملکرد را از خود نشان میدهد.
در انتهای این یاداشت باید گفت که فیلمهایی مانند «هیهات» نه تنها کمکی به رونق مفاهیم عاشورا نمیکنند، بلکه در جهت به حاشیه کشاندن بیشتر این گونه نیز حرکت میکنند. برای همین به فیلمسازان توصیه میشود که برای ورود به این اینگونه مضامین تنها دغدغه قلبی خود را ملاک قرار ندهند، بلکه ببینند در این زمینه پتانسیل و توان لازم را دارند یا نه.