کد خبر: ۳۵۳۹۹۷۸
تاریخ: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۰
ایکنا گزارش میدهد؛
نگاه حاشیهای به قرآن و دوری از مهارت؛ آفت کتب درسی حوزه
گروه حوزههای علمیه: بدون تردید کتب درسی یکی از مهمترین ابزار در کنار استاد و محیط آموزشی و برنامه ریزی آموزشی برای کارآمدی یک نظام آموزشی در هر محیط آموزشی است؛ کتب درسی حوزه علمیه با وجود تحولات مقدماتی، همچنان دوری از قرآن و ضعف مهارت را به عنوان دو آسیب عمده به همراه دارد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حوزه علمیه در سالهای اخیر بنابر اقتضائات زمانه از سویی و تاکیدات بزرگان و به ویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر تحول، این تحول را در ابعاد مختلفی آغاز کرده که یکی از مهمترین بعد آن اصلاح و تغییر در کتب درسی است اما به نظر می رسد این تغییر چیزی نبوده است که از دید کارشناسان حوزه، گام جدی و محکم به پیش باشد و صاحبنظران حوزه معتقدند که برخی موانع هنوز دست و پای حوزه را بسته است و از آن جمله است؛ دانشزدگی افراطی، تقدسبخشی به برخی کتب، کمیتگرایی به جای کیفیتگرایی، محتواهای غیرکاربردی و یا کمتر مهارتی، نگاه حاشیهای به قرآن و ... که هر کدام در صورت عدم درمان مطمئنا به فضای نارکارآمدی دامن خواهد زد.

دانشزدگی افراطی دست و پای حوزه را بسته
حجتالاسلام محمدحسین رفیعی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) در گفتوگو با ایکنا با بیان اینکه در حوزه علمیه دو نقیصه عمده وجود دارد میگوید: اولین نقیصه این است که محتواهایی که به طلاب ارایه میشود واقعا نیازهای جامعه را برآورده نمیکند البته این نقیصه جدید نیست و سالهای سال هم مطرح شده و میشود و ما به علت ارتباط با بدنه حوزه و نیز محیط دانشگاه، این نقص را به صورت ملموستری حس میکنیم.
این مدرس تفسیر دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه محتواهای حوزه به شکل کنونی نمیتواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد و نیاز به بازنگری اساسی در آن داریم عنوان میکند: نقیصه دوم که مهمتر از نقیصه اول است، دانشزدگی افراطی و دور شدن از مهارتها و روشهاست. متأسفانه در بحث مهارتها و روشها کمتر کار کردهایم و دانشزدگی افراطی سبب شده تا متون درسی از تامین مهارتهای اولیه و کاربردی بودن فاصله بگیرد.
رفیعی با بیان اینکه حوزه باید در متدها و روشهای خود تحول ایجاد کند، اظهار میکند: مهارتافزایی باید جدیتر گرفته شود و جزیی از دروس و بخشی از متون باشد و این دو به صورت منفک از یکدیگر نباشند؛ یعنی طوری نباشد که یک مرکزی صرفا مباحث تئوری و نظری را آموزش دهد و بعد ببینیم کارآیی و کارآمدی لازم را ندارد در کنار آن، مرکزی مهارتی ـ کاربردی ایجاد کنیم.
بر اساس این گزارش، هم اکنون بیش از 40 مرکز تخصصی و چندین پژوهشکده در حاشیه آموزش حوزه ایجاد شده و کارهای مهارتی طلاب را دنبال میکنند ولی کارشناسان معتقدند روند تالیف کتب درسی به گونهای شود که این مهارتها بعد از دوره ضروری مقدماتی و مبانی، در قالب همین دروس آموزش داده شود زیرا یک طلبه سالها رسائل و کفایه را میخواند ولی ممکن است احکام گویی را به عنوان یک مهارت نیاموخته باشد و یا در دروس تفسیر حاضر شود ولی بیان تفسیر را فرانگرفته باشد.
یکی دیگر از مشکلات کتب حوزه بیگانگی آن از قرآن کریم است؛ علامه جوادی آملی در موارد متعدد در دروس تفسیر خود در مسجد اعظم بر این مسئله تاکید داشته و دارند که دروسی مانند اصول هیچ رابطهای با قرآن کریم ندارند و اگر میبینیم که طلبه سرسپرده اهلبیت(ع) کم است بخشی از آن به این موضوع باز میگردد. هنوز هم متاسفانه نگاه به قرآن حاشیهای است و به عنوان مبنای علوم انسانی در عمل پذیرفته نشده است.

لزوم نگاه راهبردی به قرآن
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین ملکزاده، نویسنده، مدرس و محقق حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا میگوید: گاهی گله میشود که جایگاه قرآن آنطور که باید و شاید در حوزه بالا نیست و برخی فکر میکنند وقتی سخن از جایگاه قرآن است یعنی طلاب کم قرآن میخوانند و یا در دروس، ارجاعات قرآنی نیست و کم است در حالی که مراد ما این نیست بلکه تغییر در نگرش به قرآن مراد است یعنی باید به این باور برسیم که پرسشهای اساسی جامعه بشری با ساز و کار علمی برگرفته از قرآن قابل حل است لذا این گزاره که قرآن می تواند پاسخگوی نیازها باشد گزاره تبلیغاتی و پروپاگاندایی نیست.
ملک زاده همچنین طولانی بودن مراحل تحصیل در حوزه را یکی دیگر از آفات بر می شمارد و میگوید: ورودیهای حوزه باید دو الی سه سال تحت برنامه آموزشی دروس سنتی یعنی ادبیات، منطق، عقاید و احکام و ... قرار بگیرند و بعد از آن تمامی نیروها باید در دو شاخه از یکدیگر جدا شوند. کسانی که گرایش علمی تحقیقی و علاقه به این بعد دارند باید وارد شاخه اسلامشناسی اجتهادی و کسانی که گرایش تبلیغ و منبر و ... دارند وارد حیطه اسلامشناسی نیمه تخصصی و ترویجی شوند.
طرح ۵ مرحلهای برای تحول در حوزه
وی میگوید: در این طرح اسلامشناسی اجتهادی به ۵ مرحله تقسیم میشود که پائین ترین سطح آن، پنج سال زمان لازم دارد و وظیفه یک روحانی در این سطح کشف معارف الهی به صورت ساده و غیرپیچیده است. در مرحله دوم باید با تغییر در متون درسی تفکر و رویکرد اجتماعی به ذهن طلبه منتقل شود و فرد از فقه فردی به سمت فقه اجتماعی و فقه حکومتی گرایش پیدا کند همچنین در مرحله سوم ذهن افراد رویکرد به سمت فقه مضاف به اجتماعیات مانند فقه الاقتصاد، فقه السیاسة و ... شکل گیرد؛ در مرحله چهارم نیز نظامسازی فقهی که میوه آن فقههای ناظر به اجتماع است ایجاد میشود. مرحله پنجم مرحلهای است که با طی شدن مراحل فوق، شاهد تولید علم اسلامی خواهیم بود البته کار جدی حوزه تا مرحله نظامسازی است و مرحله پنجم مرحله مشترک کار میان حوزه و دانشگاه است.
تفسیر کلان پیشرفتنگار
حجتالاسلام والمسلمین آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک رشد نیز نبود تفسیر کلان پیشرفتنگار را از ضعف های حوزه میداند و با بیان اینکه ما در علومی مانند کلام، فقه و ادبیات و ... تقسیمبندیهای روشی و روششناسیهایی داریم بیان میکند: این مسئله در زمینه قرآنی دیده نمیشود و مثلا تفسیر با رویکرد کلان پیشرفتنگار در حوزه علمیه نوشته نشده است البته تفاسیر عمومی زیادی به صورت جزیی و یا متنپژوه و موضوعپژوه داشته و داریم اما پژوهش و تفسیر مسئلهمحور در جهان اسلام کمتر انجام شده است و اگر شده جامع نیست.
وی همچنین معتقد است ۹۵ درصد دروس فعلی عمومی و خارج در حوزه علمیه ربطی به نظام مسایل جمهوری اسلامی ندارد حتی این مسئله در حوزه فقهپژوهی نیز دیده میشود و با وجود تلاشهای زیاد علمی در حوزه مباحث و دروس معطوف به قرون یازدهم و گاهی هفتم است و وقتی طلبه درس میخواند و مباحثه میکند گویا در این دو قرن حضور دارد در حالی که مقتضایات و مسایل قرن جدید و دوره معاصر و به خصوص بعد از انقلاب باید در تمامی فعالیتهای حوزه نمود داشته باشد.

توسعه دانش حوزه بر مبنای قرآن
همچنین حجتالاسلام والمسلمین رضا مختاری، استاد و محقق حوزه علمیه در گفت و گو با ایکنا معتقد است که به قرآن کریم تا حدی پرداخته شده و می شود و معتقدم باید دانشهای حوزه را براساس قرآن توسعه بدهیم مثلا در فقه میتوانیم توسعه فقهی متناسب با نیازهای دوره معاصر را داشته باشیم و در یک کلام هر جا که در حوزه معارف فقهی و کلامی و دینی نیازی در جامعه حس می شود حوزه مسئولیت تامین آن را بر عهده دارد و بهترین منبع برای توسعه این دانشها نیز قرآن است.
وی همچنین کند بودن روند آموزشی حوزه و کمیتگرایی را از آفات فعلی می داند که سبب دوری از مهارت افزایی شده است و میگوید: باید دروس را به سمت مهارتبخشی و کاربردیتر کردن سوق دهیم بنابراین کوتاه کردن مدت تحصیل و کاراتر کردن آن ضروری است در غیر این صورت این وضعیت ادامه خواهد داشت. همچنین الان چندصد درس خارج رسائل و مکاسب داریم که خود حوزه فهرست آن را ارایه کرده است و اگر نصف آن هم تعطیل شود هیچ لطمهای به حوزه وارد نخواهد شد در حالی که در کنار این مسئله کارهای بر زمین مانده زیادی هم هست که متولی ندارد.
قداستبخشی
مهدی برزگر، استاد و پژوهشگر موسسه فقاهت و تمدنسازی از دیگر صاحبنظران و کارشناسان حوزه معتقد است قداست بخشی به برخی کتب درسی مانع از تحول در آن شده و می شود؛ وی معتقد است مشکل اصلی در بحث تحول کتابهای درسی در حوزه علمیه قداست بخشیدن به آنهاست. برخی از روی جهالت، قداست دین را به کتابهای درسی سرایت می دهند و به گونهای از عدم تغییرشان سخن میگویند که گویی تغییر و تحول آنها به منزله تغییر کتاب آسمانی است! همین معضل سدّ راه آزاداندیشی میشود و هم از این جاست که برخی کتابهای درسی به بهانه «تراث» نامیدنشان، بیش از صد سال است که دوام آوردهاند. اشتباه نشود، مشکل اصلاً کهنه یا قدیمی بودن نیست که برخی بگویند مگر هر چه قدیمی شد بد است که اگر این طور باشد قرآن هم قدیمی است! مشکل اصلی این است که کتاب درسی به خاطر «درسی» بودنش و این که محور تدریس و مباحثه قرار میگیرد، یک کارایی و نقشی در کلان نظام آموزشی دارد که طبیعتاً نمیتواند زمانی طولانی دوام بیاورد. ثبات نامتعارف و بیش از حدّ کتب درسی هم به رکود اندیشه در فضای علمی میانجامد و هم دانش پژوهان و طلاب علم را از خود گریزان خواهد کرد، چرا که ایشان با درس گرفتن آنها احساس به روز بودن و توانمندی پاسخگویی به نیازهای زمان را در خود نمییابند و همین به مروز زمان منجر به سرخوردگی ایشان و عدم رغبت به شرکت در کلاسهای درس خواهد شد.
بر اساس این گزارش، عدم شرکت در کلاسهای درس، روی آوردن به کتب تلخیص، ارتباط نگرفتن با مسائل مطروحه در کتب درسی، احساس به روز نبودن و به تبع آن احساس مفید نبودن و بی هویتی و... همه نشان از یک واقعیت تلخ در فضای امروز حوزه علمیه است و آن «منقضی شدن کتابهای درسی» آن است. البته این به معنای «مفید نبودن» این کتابها نیست، بلکه به معنای «درسی نبودن» آنهاست و همین کتابها چه بسا در مقام پژوهش بسیار مفید و کارآمد باشند.
اما در دیگر سو حجتالاسلام والمسلمین مهدی معتمدی، مسئول دارالقرآن مدرسه علمیه علوی در گفت وگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) گفت: در مدارس علمیه، جو حاکم بیشتر دروس رسمی بوده و هست و کمتر شاهد بودیم که قرآن در محوریت دروس قرار بگیرد. البته الان نیز درس قرآن درسی جنبی است، اما در مقایسه با چند سال گذشته روند رو به تحولی را شاهد هستیم و امیدواری زیادی برای اهتمام به امور قرآن و وجود دارد.

تدوین کتب تحولآفرین تا 5 سال دیگر
همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید جزایری، مدیر دفتر متون درسی مرکز مدیریت حوزههای علمیه که خود نیز دستی در تالیف کتب دارد در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: در سالهای اخیر تلاشهای جدیتری در ادبیات و فقه و اصول به خصوص به صورت کاربردی و ویژه دیده شده است؛این تلاشها به خصوص در زمینه مهارتهای قرآنی به نحو جدی در متون آموزشی و برنامهریزی درسی قرار گرفته است و مصادیق آن در دانش صرف و نحو و اصول قابل ملاحظه است و مشخصا هزار آیه و روایت با اشکال گوناگون در این در,س مطرح شده است،
جزایری عنوان کرد: مهارتافزایی در دروس با تاکید جدی در سطوح پایین حوزه پیگیری و برنامهریزی شده و در سطوح بالا نیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و این جهتگیری نیز ایجاد شده ولی ما هیچ وقت نباید تصور کنیم که در نقطه ایدهآل هستیم و باید حالت بالندگی و پویایی در پاسخ به نیازها همیشه وجود داشته باشد. همچنین مهارت قرآنی چه در رشته قرائت و تجوید و ... در نظام جدید آموزشی بسیار مورد توجه بوده است که از جمله ایجاد رشته تفسیر قرآن در مجموعه دروس حوزه هرچند حضور در آن اختیاری است ولی به درسی اصلی تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه محدودیت در محتوا و منابع آموزشی به خصوص با نگاه قرآن و فقه محور داریم و باید منابع بیشتری تولید شود و ظرفیت این جهش نیز وجود دارد تاکید کرد: مطالعات سطح بالا برای این کار انجام شده است ولی چون کار نباید شتابزده باشد و از اتقان و پختگی لازم برخوردار شود ۴ تا ۵ سال زمان میبرد تا کار قابل قبولی ارایه شود.
ماحصل کلام اینکه اگرچه حوزه در سالهای اخیر نسبت به بحث تحول در حوزه اهتمام داشته است ولی به نظر میرسد کتب درسی حوزه از مسایلی مانند دوری از مهارت و کاربردی بودن، شکل نگرفتن آن بر مبنای قرآن کریم، تقدسبخشی به برخی متون، دانشزدگی افراطی، دوری از اقتضائات زمانه و مطالعات میانرشتهای و نظریهپردازیهای مبتنی بر رفع نیازهای روز رنج میبرد و نیازمند تدبیر و اقدام است.
گزارش از علی فرجزاده