کد خبر: ۳۵۵۹۰۸۹
تاریخ: ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۱
تمرکز بر کمیت؛ تهدید جدی برای جشنواره عمار
گروه هنر: جشنواره عمار یک رویداد تاثیرگذار و مردمی در سینمای ایران است که آثار ارزشمندی در آن ارائه میشود و نباید به بهانه بالا بردن کمیت، ارزشهای فنی آن زیر سوال برود.
«حسینیه ساداتاخوی»، «رسم جوانمردی» و «آروزها گم میشوند» عنوان سه مستندی هستند که در چهارمین روز جشنواره فیلم مردمی به نمایش درآمدند؛ کارگردانی این سه اثر را به ترتیب محمدرضا پور صفار، امیر حسین کرمانینیا و غزل شیخزاده برعهده دارند. این سه کار کیفیتی متوسط دارند و امتیاز بالایی از حیث فنی کسب نمیکنند؛ زیرا نگاهی که به موضوعات مدنظرشان دارند بسیار عمیق و فراتر از سطح شعار نیست.
«حسینیه ساداتاخوی» به کارگردانی محمدرضا پورصفار مستندی درباره یک حسینیه است. این حسینیه از زمان ناصرالدین شاه تا به امروز پذیرای عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) هست. در حقیقت این کار بهنوعی معرفی یک مکان تاریخی است و به هیچوجه در آن نمیتوان برداشتهای عمیقی از عشق به امام حسین (ع) را در آن مشاهد کرد؛ حتی میتوان گفت این کار نتوانسته در معرفی حسینیه سادات اخوی موفق باشد. چون وقتی درباره یک مکان تاریخی قرار است اطلاعاتی به تماشاگر بدهیم باید از وجود تاریخدانان مطرح یا افرادی با وجهه علمی یا مستندات تاریخی استفاده کنیم تا سخن مورد پذیرش تماشاگر واقع شود.
اما در مستند «حسینیه ساداتاخوی» تنها از نظر چند فرد معمولی استفاده شده است. این افراد تنها امتیازتشان ساکن بودن در محلهای است که حسینیه در آن قرار دارد، برای همین استنادات تنها نقل قولهای کلامی است. نکته دیگر به فرازمینی کردن این حسینیه توسط ساکنان آن محله مربوط میشود، به این صورت که این مکان توانسته آدمهای بسیاری را شفا دهد. جدا از صحت یا طر این موضوع از دیدگاه برخی مخاطبان، موضوع اصلی که ارادت به امام حسین(ع) و برکات این موضوع است چندان پرداخته نشده است؛ با وجود تلاش تهیهکنندگان این مستند، این موضوعات به لحاظ معنایی بسیار غنی هستند و نگاه سطحی به آنان آسیبزاست.
البته درباره چنین آسیبهایی، بارها سخن گفته شده اما هیچگاه نتیجهای از بابت آن حاصل نشده، چون معمولاً در جشنوارهها این دست تولیدات مورد توجه قرار میگیرد و به آنها جوایز اهدا میشود.
«رسم جوانمردی» مستندی 9 دقیقهای درباره کمکهای مادی دانشآموزان یک مدرسه به فقراست. آنها با جمعآوری کمکهای نقدی خود هر ماهه کالای ضروری مصرفی را خریداری کرده و شبانه به خانه نیازمندان میرسانند. در این میان، سعی شده این کمکرسانی به گونهای باشد که آبرو و حرمت خانوادههایی که به آنها کمک میشود، حفظ شود. این خط داستان کل آن چیزی است که در مستند مورد نظر رخ میدهد، اما با وجود خوب بودن موضوع، شکل پرداخت و آنچه گفته میشود گونهای شعاری و کلیشهزده است.
کارگردان مستند «رسم جوانمردی» در بخشهای از کارش از کلام و اشعار محمدرضا آغاسی سود برده است؛ این بهرهگیری نیز از آنجا که در جای صحیح استفاده نشده و تنها نیت آن بوده که بهنوعی با کلامات احساسی تماشاگر تحت تاثیر قرار گیرد. این اتفاق شاید بتواند مخاطبان را منقلب کند، اما در جشنوارهای که تماشاگران آن از اهالی حرفهای هستند، مطمئنا نخواهد توانست جذابیت لازم را به همراه داشته باشد.
موضوع دیگری که حتما درباره این فیلم میخواهم به آن اشاره کنم این است که این گونه تصویرسازیها به هیچوجه لذتآور نیست و نوعی کمارزشکردن رفتار انسانی و اسلامی است؛ برای درک بهتر مثالی میزنم در همین جشنواره مستندی با نام «کوثر» پخش شد که آن نیز موضوعش کمک به نیازمندان بود، اما شکل بیان آن به اندازهای زیبا و تاثیرگذار که هنوز بهشخصه بعد از چند روز هنوز از یادآوری آن احساس خوشایندی دارم.
فیلم پایانی «آرزوها گم میشوند» نام داشت که کارگردانی آن بر عهده غزل شیخزاده است؛ این مستند ارتباط بسیار اندکی با جشنواره عمار داشت. در این مستند دانشآموزان تیزهوش یک دبیرستان دخترانه از آرزوهایشان و اینکه میخواهند در آینده چکاره شوند، سخن میگویند. درباره مضمون این مستند باید گفت: نشاندادن آرزوی چند جوان به معنای درک نیازهایشان نیست، بلکه برداشتی گزارشگونه از موضوع دارد. برای همین به لحاظ روانشناختی و ساختار سینمایی، این کار از ضعیفترین آثار حاضر در جشنواره بینالمللی عمار است.
در انتها این یادداشت میخواهم به مطلبی اشاره کنم که ربطی به کیفیت آثار ندارد، بلکه به آنچه که در حاشیه میگذرد نگاه شده است؛ در سالن انتظار سینما فلسطین، فیلمسازان جوان در کنار سینماگران باتجربه قرار میگیرند و بحثهای مختلفی مطرح میشود؛ این گفتوگوها میتواند تاثیرات بسیار خوبی برای سینما مستند در پی داشته باشد. همچنین به جوانان انگیزه دهد تا در کارهای بعدی خود بهتر و دقیقتر به موضوعات ارزشی توجه کنند.