نبود حمایت و مطالعات منسجم در سینمای انتظار/ فرآوری احادیث شیعی در تقابل روایت صهیونیستی آخرالزمان
گروه هنر: یک کارشناس حوزه رسانه گفت: هنرمندان ما به دلیل نبود حمایتهای لازم و همچنین عدم مطالعات منسجم دیدگاه مشخصی برای نزدیک شدن به عرصه انتظار ندارند؛ شاکله کارهایی هم که صورت میگیرد یا جلوه هنری آن بسیار ضعیف است و یا دقتهای لازم در فرهنگ تشیع مرتبط با موضوع مهدویت را ندارد.
محمدصادق دهنادی، پژوهشگر علوم رسانه و دین در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره جایگاه موعود در سینمای جهان اظهار کرد: به نظرم میرسد بحث موعود در هنر، سابقهای به درازای کل تاریخ هنر دارد. در واقع بیش از سایر اقشار این طبع لطیف هنرمندان بوده که با فطرت الهی، فرجام خیر جهان را دریافته و همانگونه که دکتر شریعتی در سخنرانی هنر در انتظار موعود اشاره کردهاند بدان پرداخته است.
وی افزود: وقتی که ما درباره هنر انتظار یا هنر موعودگرا صحبت میکنیم، منظورمان این نیست که حتما هنرمند درباره مسیحا، سوشیانت، ممتاطا (موعد هندو) و یا مهدی(عج) صحبت کند، خیلی از کارهایی که در ظاهر غیردینی به دنبال مطرح کردن این امید و این انتظار در ورای همه فجایع بوده و به قول جامعهشناسان در پارادایم هزار موعود یا میلینیوم طبقهبندی شده، مستقیم یا غیر مستقیم از موعود سخن گفته است و مسئله انتظار را مطرح میکند.
هنر منتظر تکاملگرا و امیدواردهنادی ادامه داد: اتفاقاً در روایات هم داریم که آن چیزی که باعث میشود امام زمان (ع) در جذب دلهای مردم موفق شوند و حکومتشان شکل گیرد همین فطرت منتظر انسانها است؛ بیشک در مقابل جریان فطری انتظار همانگونه که در عالم واقع قرار است طاغوتها و دجالها با طبقهایی از نان وعده وعید، انسانها را از منجی واقعیشان فراری دهند. در عالم هنر نیز برابر هنر منتظر تکاملگرا و امیدوار، هنر پوچگرا ناامید و نازل اخلاق فلسفه و معرفت انسانی وجود داشته و دارد که انسانها را از امید به آینده و اخلاق را از عطف به تعالی دور نماید.
کارشناس فرهنگ و رسانه تاکید کرد: از این خطرناکتر آن است که در عرصه سینما با ادبیات، شعر و سایر حوزههای هنری دست نامرئی این دجالها بخواهد به تحریف امید و عوض کردن جاده به سمت خاص و آرزوهای شیطانی خود اقدام کند. در این سالها رویکرد تحریفی به مسئله انتظار و رویارویی تاریخی حق و باطل پررنگترین خطی بوده که توسط هالیوود در سینما و برخی از مجریان هنر وارداتی در فرهنگ اسلامی چه در ایران و چه در سایر کشورهای مسلمان دنبال شده است و همچنان میشود در مقابل کارنامهای برای نشان دادن آنچه میگوییم و میپسندیم بسیار ضعیف است.
نبود حمایت و مطالعات منسجم در عرصه انتظاررئیس فرهنگسرا معرفت در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: هنرمندان ما به دلیل نبود حمایتهای لازم و همچنین عدم مطالعات منسجم دیدگاه مشخصی برای نزدیک شدن به عرصه انتظار ندارند. کارهای انجام شده هم صرفاً تاریخی و حدیثی است، بنابراین متاسفانه نمیتوانیم از آثار کیفی مناسب در بحث انتظار و مهدویت نام ببریم، شاکله کارهایی که صورت میگیرد یا جلوه هنری آن بسیار ضعیف است و یا دقتهای لازمه در فرهنگ تشیع مرتبط با موضوع مهدویت را ندارد.
دهنادی متذکر کرد: با این توضیح چرخه شکل گیری یک اثر مناسب برای ارائه در قالبهای بینالمللی به وجود نیامده است. نکته دیگر اینکه، نگاه آیندهپژوهانه، جسارت پیشبینی آینده و همچنین توصیف آن بر خلاف مغرب زمین به دلایل مختلف در هنر ایران وجود ندارد؛ یعنی اگر روزی ما در میان هنرمندان خود داشتیم کسانیکه بهشت عاشورا قیامت و بسیاری از مفاهیم مقدس فرهنگ را تصویر میکردند و میشناختند امروز بسیاری از هنرمندان ما نه سواد لازم برای نزدیک شدن به چنین عرصهای را دارند و نه اگر چیزی بدانند جسارت مطرح کردن آن را دارند.
فرآوری احادیث شیعی در مقابله با روایت صهیونیستی آخرالزمانوی ادامه داد: بنده به شخصه یازده سال پیش، با مطالعه بیش از 25 هزار صفحه کتاب، داستانی برای نوجوانان نوشتم که رویکردی توصیفی نسبت به زمان ظهور داشت و سعی داشتم مخاطب خودم را بدون درگیر شدن به متن احادیث و زبان نماد واره اساطیر با یک تصویر اجمالی از دوران امام زمان(ع) روبرو کنم، اما پس از مراجعه به برخی از انتشارات دینی و فرهنگی در همان موقع برای نشر آن توفیق نیافتم.
وی رسالت هنرمندان را در عرصه سینما اینگونه توصیف کرد: اگر هنرمندان ما با جسارت نتواند مطالعه کند و پس از آن حدس بزند و با رویکرد حوزه فرهنگ شیعی به جای حدیثخوانی، فرآوردهسازی نکند ما هر روز باید تن و بدنمان بلرزد که فلان کارگردان غربی با ساخت آثاری نظر «2012» و یا تصویر سازی «آرماگدون» در پی تحریف آخرالزمان به روایت صهیونیستی باشد.
موعودهای جعلی و نقشه ناامیدی مسلماناندهنادی تصریح کرد: در پایان باید به نکتهای بسیار مهم اشاره کرد، آنهم اینکه غرب و مشخصا سرویسهای جاسوسی از دهه 90 و شاید پیش از آن برنامههایی برای ناامید کردن مسلمانان از ظهور حضرت منجی داشتهاند که مهمترین آن ساختن موعودهای بدلی و جعلی و کشتن آنها و در نتیجه ناامید کردن مسلمانان از خیزش و قیام و پیروزی داشتند؛ برای نمونه در مستند «نوستراداموس» پیشبینی آن پیشگو به نحوی تصویر شد که گویی قرار است در سال 1999 موعود اسلام ظهور کند، همچنین در همین راستا در داخل کشورهای اسلامی تفکرات مهدیگرایانه با رویکرد تعیین وقت برای ظهور تقویت شد. در نهایت مشخص شد موعود مورد نظر غرب اسامه بن لادن بوده است که در سال 2001 به شهر جدید (نیویورک) حمله کرد و سپس توسط خود آمریکایها کشته شد.
وی در پایان تاکید کرد: اینکه داعش هم یکی از نسخه بدلهای جعلی در زمینه اتفاقات آخرالزمان است که برخی را به اشتباه انداخته است، بنابراین باید از هنر غربی و بعد از آن از سیاستمدارها و سرویسهای جاسوسی انتظار داشته باشیم که در مقابل سفیانی جعلی شام، یک مهدی موعود بدلی دیگر در عربستان علم کنند، اگر ما دستاورد هنری برای بازشناسی مهدویت واقعی نداشته باشیم زنجیره این اتفاقات که میتواند به گمراهی آحاد مسلمانان منجر شود ادامه خواهد یافت. به همین دلیل به نظر من داعش محصول کمکاری هنرمندان جهان اسلام است و بدون حضور رسانههای متعهد و دانا زنجیره این اتفاقات تلخ تداوم خواهد یافت.