«زیر پای مادر» قصه‌ای تکراری با روایتی دوست داشتنی

«زیر پای مادر» عنوان سریالی ملودرام است که رمضان امسال از شبکه یک سیما پخش می‌شود. این مجموعه تلویزیونی که کارگردانی آن را بهرنگ توفیقی بر عهده دارد داستانی را روایت می‌کند که مشابه آن را بارها در سینما و تلویزیون شاهد بوده‌ایم، اما این موضوع را نمی‌خواهیم به عنوان امتیاز منفی برای سریال مطرح کنیم، چون طبیعی است برخی از موضوعات هر اندازه که به آنها پرداخته شود باز هم زیبایی تصویری دارد. برای مثال رمان «بینوایان» نوشته ویکتور هوگو بارها در قالب فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی ساخته شده است، اما باز هم می‌بینیم که فیلمسازان از تولید نسخه‌ای جدید پروا ندارند. در این رابطه مثال‌های بسیاری در تاریخ سینما وجود دارد که از ذکر آن خودداری می‌ورزیم.

«زیر پای مادر» داستان افرادی از جامعه است که بارها آنها را در اطراف خود دیده‌ایم. انسان‌هایی که به شدت واقعی هستند و هر کس از دید خود می‌خواهد زندگی کند، حتی شخصیتی که نقش آن را کامببز دیرباز ایفا می‌کند و نقش مثبت سریال است در زندگی شخصی تصمیماتی می‌گیرد که تنها نظر خودش در آن دخیل است، چون فکر می‌کند تصمیمش به صلاح دیگران نیز است. همین رویکرد سریال باعث شده تا شخصیت‌های مثبت و منفی همانند دیگر کارهای تلویزیونی ساختاری سیاه و سفید نداشته باشند، بلکه واقعیت در آنها تصویر شود.


داستان سریال، قصه مردی به نام خلیل است که در مشهد مقدس کبابی دارد. وی دارای پسری بیست ساله است که سال‌ها پیش مادرش وی را رها کرده و پس از بیست سال بازگشته است. این خط کلی داستان است، اما همین رویکرد کلی در خود اتفاقات متعددی دارد که داستانک‌های سریال را شکل می‌دهد و به نوعی باعث جذابیت مجموعه می‌شود. انتخاب بازیگران در این سریال نیز کاملا آگاهانه بوده و با نقش‌ها همخوان لازم را دارد، حتی بازیگران جوان سریال هم توانسته‌اند به خوبی از عهده نقش خود بر‌آیند.

 درباره مضامین مفهومی سریال بسیار می‌توان حرف زد، چون بخش بخش آن سرشار آموزه‌های اخلاقیست، بدون اینکه بخواهد آنها را به شکل گل درشت روایت کند، حتی شکل ارادت قهرمان سریال (کامبیز دیرباز) به امام رضا (ع) زیبا و جدید است و به نوعی احساسی شاعرانه را در تماشاگر زنده می‌کند. موضوع دیگر که به عقیده نگارنده آگاهانه به آن پرداخته شده، سبک زندگی ایرانی – اسلامی در سریال است. این نکته نیز تنها در قالب یک شخصیت ارائه نمی‌شود، بلکه در تک تک نقش‌ها می‌توان بخش‌های از سبک زندگی را مشاهده کرد. برای درک بهتر مثالی غیر متعارف در این زمینه می‌زنم.

مهدی سلطانی در «زیر پای مادر» نقش منفی بازی می‌کند، اما خود به نوعی به این تیره‌گی واقف است و به نوعی در دیالوگی که در قسمت اول این سریال انجام می‌دهد به آن اعتراف می‌کند، برای همین سعی می‌کند با رسیدن به خواسته‌اش سبک زندگی گذشته خود را تغییر دهد، هرچند روشی که در پیش می‌گیرد غلط است. نکته دیگر این‌که قهرمان قصه زندگی کاملا اخلاق مدار دارد بدون اینکه بخواهد اندکی مال حرام وارد زندگیش کند، اما این امتیاز تنها در یک بخش زندگی وی نمود پیدا می‌کند، اما تمام قسمت‌های زندگی او را در بر نمی‌گیرد، چون سبک زندگی ایرانی – اسلامی صرفاً یک وجهی نیست، بلکه تمام شمول زندگی را در بر می‌گیرد. برای همین کارگردان آگاهانه در هر کدام از شخصیت‌ها، نمودی از سبک زندگی را ارائه می‌دهد.

نام این سریال «زیر پای مادر» است که به نوعی اشاره به مقام و جایگاه مادر دارد، اما صرفاً مادر بودن دلیلی برای خوب بودن نیست، بلکه این مقام شایستگی خاص خود را طلب می‌کند که انسان‌ها باید جنبه داشتن آن را دارا باشند. برای مثال شخصیت آتنه که نقش وی را بهناز جعفری بازی کرده در ظاهر مادر است، اما بیست سال این مقام را فراموش کرده و حالا که می‌خواهد آن را به دست بیاورد، مشکلاتی پیش می‌آید که وی را در رسیدن به خواسته‌اش با مشکل مواجه می‌کند، اما در مقابل رخساره با بازی پریوش نظریه در ظاهر مادر نیست، اما کاری که انجام می‌دهد بالاترین و بهترین شکل مادری است. این خود به نوعی نشان دهنده جایگاه والای مادر است که تنها به شکل طاهری خلاصه نشده، بلکه در رفتار نمود پیدا می‌کند.

درباره بازی‌های این سریال نیز، همانگونه که در ابتدا به آن اشاره شد، انتخاب نقش‌ها به خوبی انجام شده، به ویژه مهدی سلطانی بازی خیره کننده ای از خود ارائه می‌دهد. کارگردانی سریال هم استانداردهای خوبی دارد و برای بهرنگ توفیقی امتیازی خوب در کارنامه‌اش محسوب می‌شود. بحث دیگر پیرامون «زیر پای مادر» به ساعت پخش آن بر می‌گردد. این مجموعه آخرین سریال مناسبتی تلویزیون است که حدود ساعت 22:10 روی آنتن شبکه یک می‌رود. این ساعت در ظاهر برای تماشای یک سریال تلویزیونی آن‌هم در ایام ماه مبارک مناسب نیست، اما قصه گیرا سریال، باعث شده تماشاگر سریال را تماشا کند. مطلب دیگری که در این یادداشت ضروری می‌دانم به آن اشاره کنم موسیقی بسیار خوب سریال است که در بسیاری از مواقع به کمک مجموعه آمده و بار درام را بیشتر می‌کند. این خود امتیازی است که معتقدم بر جذابیت کار افزوده، اما این روزها به بهانه واقع‌گرایی کمتر به آن توجه می‌شود.

مطلب پایانی درباره «زیر پای مادر» به مونولوگ‌های این سریال بر می‌گردد که در ابتدای هر قسمت شاهد آن هستیم. در این میان مونولوگی که در قسمت چهارم از زبان کامبیز دیرباز پخش شد بسیار لذت بخش بود، چون بیان عاشقی فردی دلباخته با امام رضا بود، به ویژه که این عاشقی با کمال ادب همراه شده بود.

داود کنشلو