چرا در سوره حمد، خداوند را خطاب قرار می‌دهیم

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از کردستان، حجت‌الاسلام سرمیلی، یکی از کارشناسان دینی استان کردستان در یادداشتی به تفسیر سوره حمد می‌پردازد و در یادداشتی با این مضمون که چرا در سوره حمد ما خداوند را خطاب قرار می‌دهیم؟ به تفسیر آن می‌پردازد که در ادامه این یادداشت می‌آید.

در سوره مبارکه حمد تا قبل از آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین‌) خداوند با انسان سخن می‌گوید چرا از این آیه به بعد انسان خداوند را مورد خطاب قرار می‌دهد؟ مگر نه اینکه قرآن فرستاده از جانب خداوند است؟ در ادامه به توضیح مجمل خواهیم پرداخت.

باز ظاهر سياق آیات آغازین سوره حمد  و به قرينه التفاتى كه در جمله: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ...، بكار رفته، و ناگهان خداى سبحان مخاطب بندگان قرار گرفته، چنين دلالت دارد كه سوره مورد بحث كلام بنده خداست، به اين معنا كه خداى تعالى در اين سوره به بنده خود ياد مى‏دهد كه چگونه حمدش گويد، و چگونه سزاوار است ادب عبوديت را در مقامى كه می‌خواهد اظهار عبوديت كند، رعايت نمايد، و اين ظاهر را جمله‏ (الْحَمْدُ لِلَّهِ) نيز تاييد مي‌كند.

براى اينكه حمد توصيف است، و خداى سبحان خود را از توصيف واصفان از بندگانش‏ منزه دانسته، و فرموده: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ‏، خدا منزه است از آنچه توصيفش مى‏كنند، مگر بندگان مخلص او». و در كلام مجيدش هيچ جا اين اطلاق را مقيد نكرده، و هيچ جا عبارتى نياورده كه حكايت كند حمد خدا را از غير خدا، بجز عده ‏اى از انبياء مخلصش، كه از آنان حكايت كرده كه حمد خدا گفته‏‌اند:

الف:  در خطابش به نوح (ع) فرموده: «فَقُلِ الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ‏، پس بگو حمد آن خدايى را كه ما را از قوم ستمكار نجات داد». (مؤمنون ، آیه 28)

ب :  از ابراهيم حكايت كرده كه گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ‏؛ سپاس خدايى را كه در سر پيرى اسماعيل و اسحاق را به من داد» . (ابراهیم آیه 39)

ج :  به رسول گراميش محمد(ص) فرموده: كه‏ «وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ؛‏ بگو الحمد للَّه» (نمل آیه 93)

د :  از داود و سليمان(ع)حكايت كرده كه: «وَ قالا الْحَمْدُ لِلَّهِ؛‏ گفتند: الحمداللَّه». (نمل آیه 15)

ه :   و از اهل بهشت يعنى پاك‏دلانى كه از كينه درونى، و كلام بيهوده، و فسادانگيز پاكند، نقل كرده كه آخرين كلامشان حمد خدا است، و فرموده: «وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ».(یونس آیه 10)

و اما غير اين موارد هر چند خداى تعالى حمد را از بسيارى مخلوقات خود حكايت كرده، و بلكه آن را به همه مخلوقاتش نسبت داده، و فرموده: (وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ)،(شورا آیه 5) و نيز فرموده: (وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ)، (رعد آیه 13) و نيز فرموده: (وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‏، هيچ چيز نيست مگر آنكه خدا را با حمدش تسبيح مى‏گويد).(اسرا آیه 44)؛ بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد همه جا خود را از حمد حامدان، مگر آن عده كه گفتيم، منزه ميدارد، هر جا سخن از حمد حامدان كرده، حمد ايشان را با تسبيح جفت كرده، و بلكه تسبيح را اصل در حكايت قرار داده، و حمد را با آن ذكر كرده، و همانطور كه ديديد فرموده: تمامى موجودات با حمد خود او را تسبيح مى‏گويند.

پس روشن شد آنچه كه ادب بندگى اقتضا دارد، اين است كه بنده خدا پروردگار خود را به همان ثنائى ثنا گويد كه خود خدا خود را به آن ستوده، و از آن تجاوز نكند، هم چنان كه در حديث مورد اتفاق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) رسيده كه در ثناى خود مى‏گفت: (لا احصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك؛ پروردگارا من ثنا تو را نمى‏توانم بشمارم و بگويم، تو آن طورى كه بر خود ثنا كرده‏اى.(سنن ابن داود ج 2 ص 52)

پس اينكه در آغاز سوره مورد بحث فرمود: (الْحَمْدُ لِلَّهِ) تا به اخر، ادب عبوديت را مى ‏آموزد، و تعليم می دهد كه بنده او لايق آن نبود كه او را حمد گويد، و فعلا كه می‌گويد، به تعليم و اجازه خود او است، او دستور داده كه بنده‏ اش بگويد.