شعر میلاد عرفان‌پور درباره زلزله کرمانشاه
دیدمش با شانه‌هایی خسته و ویران
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، میلاد عرفان‌پور شاعر جوان کشورمان در شبکه اجتماعی خود شعری را به زلزله‌زدگان کرمانشاه تقدیم کرده است. این شاعر درباره این شعر نیمایی می‎افزاید؛ این شعر برگرفته از مشاهده و گفت‌وگوی محمدرضا وحیدزاده با یکی از زلزله‌زدگان روستاهای سرپل سروده شده است.

بر شبگریه‌های دشت می‌تابید
آن پریده رنگ، آن حیرانی کامل

دیدمش با شانه‌هایی خسته و ویران
ایستاده مرد کُرد چارشانه 
بر مزار خانه‌هایی کاهگل

با سلامی گفتمش آیا کسی 
آیا عزیزی از شما مانده‌ست در آوار؟

گفت و با خونابه دل گفت:
آری مانده؛ آری رفت از این آبادیِ ویران، دو تن، تنها
گفتمش آیا 
بود از اهل و عیالت نیز؟

گفت و با خونابه دل گفت:
هر دو نور چشم‌های من 
پسرهای خودم بودند
جای بازی در تمام کودکی
در تمام دشت‌های سرپل و گیلان‌غرب و قصر
با من همقدم بودند
گرم چوپانی
اینچنین با آخرین مشق شب خود تا سحر رفتند
آن پسرهای دبستانی