مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرد؛
4 ضربه مهلک سپاه پاسداران به گروهک تروریستی منافقین در دهه 60

به گزارش ایکنا؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت حمله بامداد امروز سپاه پاسداران به مقر گروهک تروریستی داعش، به مرور ضربات مهلک این نهاد انقلابی به گروهک تروریستی منافقین رد دهه 60 پرداخته که در ادامه می‌آید:

در پی اولین عمليات‌هاي سازمان منافقین در سال‌های آغازین دهه 60، اقدامات نهادهاي انقلابي، نظام‌مند و سازمان‌يافته شد، فعاليت‌هاي اطلاعاتي عليه گروه‌هاي محارب انسجام پيدا کرد و برخورد با تروريسم به سرعت در دستور کار قرار گرفت و از این زمان به بعد، سازمان مجاهدين خلق (منافقین) که تا آن مقطع زماني توانسته بود کشور را متحمل خسارات سنگين و جبران‌ناپذيري کند با هماهنگ‌شدن اقدامات ارگان‌هاي انتظامي، امنيتي و قضايي، در مسیر افول قرار گرفت و نيروهاي واحد اطلاعات سپاه پاسداران، کميته‌ انقلاب اسلامي و گروه ضربت دادستاني انقلاب از اواخر سال 1360 در وضعيتي کاملاً هماهنگ، همه‌ معادله‌ها و محاسبه‌هاي سازمان و حاميان خارجي آن را بر هم زدند.

اين «ضربات مهلک» به خانه‌هاي تيمي به فواصل سه ماه از هم عملياتي شد. اين ضربه‌ها در هر مرحله منجر به فروپاشي يکي از بخش‌هاي سازمان شد و هر بار ماشين کشتار سازمان را نسبت به قبل مستهلک‌تر و ناتوان‌تر مي‌کرد. ضربه‌هاي نهادهاي امنيتي جمهوري اسلامي، به ترتيب مرکزيت، بخش اجتماعي و بخش روابط سازمان را هدف گرفتند که طي آن تعداد زيادي از تروريست‌هاي داخل کشور کشته يا دستگير شدند.

در ادامه به ضربات چهارگانه و مهلک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تشکیلات سازمان منافقین در دهه 60 اشاره می‌شود.

ضربه 19 بهمن 1360

مهم‌ترين ضربه‌ نهادهاي امنيتي کشور به سازمان تروریستی منافقین در روز 19 بهمن سال 60 صورت گرفت. در اين ضربه، خانه تيمي مرکزيت سازمان در داخل کشور که در منطقه زعفرانیه واقع بود هدف قرار گرفت و موسي خياباني، قائم‌مقام مسعود رجوي در داخل کشور و نفر دوم سازمان، اشرف ربيعي همسر مسعود رجوي و آذر رضايي همسر موسي خياباني طي درگيري مسلحانه با پاسداران کميته و سپاه کشته شدند.

علاوه بر خانه‌ تيمي اصلي که در زعفرانيه واقع بود، سه خانه‌ تيمي ديگر نيز هدف قرار گرفت: خانه تيمي يوسف‌آباد شمالي که شاهرخ شميم، فاطمه نجاري (شميم) و محمد منجي در آن حضور داشتند؛ خانه‌ تيمي خيابان پاسداران، خيابان بوستان که خسرو رحيمي، محمدحسن پورقاضيان، حسن مهدوي، ناهيد رأفتي (مهدوي) و مهناز کلانتري در آن ساکن بودند؛ خانه‌ تيمي خيابان خردمند شمالي که سعيد سعيدپور در آن حضور داشت.[1]

در این ضربه، مرکزیت سازمان با خسارت فراوانی مواجه شد که اسامي کشته‌شدگان آن به این شرح بود: «1- موسي خياباني، 2- اشرف ربيعي، 3- آذر رضايي (خياباني)، 4- محمد مقدم، 5- مهشيد فرزانه‌سا (مقدم)، 6- ميرطه ميرصادقي، 7- تهمينه رحيمي‌نژاد (ميرصادقي)، 8- محمد معيني،9- شاهرخ شميم،10- فاطمه نجاري (شميم)، 11- خسرو رحيمي، 12- سعيد سعيدپور، 13- محمدحسن پورقاضيان، 14- حسين بخشافر،15- کاظم مرتضوي، 16- حسن مهدوي،‌ 17- ناهيد رأفتي (مهدوي)، 18- مهناز کلانتري، 19- عباسعلي جابرزاده انصاري، 20- ثريا سنماري (جابرزاده انصاري)»[2]

علاوه بر این، روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طي اطلاعيه‌اي 8 نفر دیگر از اعضاي سازمان را به عنوان دستگيرشدگان و معدومين اين ضربه اعلام کرد: «محمود سيفي‌نژاد، فرزانه عمويي، فرح ترابي، حسن قندهاري، بهمن جوادي، الهه عروجي، فرزانه چيت‌ساز، بيژن محرابي».[3]

ضربه‌ 19 بهمن به مرکزيت سازمان منافقین در داخل کشور، تبعات سنگيني براي سازمان در پي داشت. اين ضربه در سطح تشکيلات موجب پاره‌شدن رشته ارتباط بخش‌ها با فرماندهي داخل کشور شد و در سطح سياسي، قدرتمندي تشکيلات سازمان را براي قدرت‌هاي حامي آن زير سؤال برد. علاوه بر آن، پيامد رواني اين ضربه نيز بسيار مهم بود، چراکه هم مرکزيت و هم اعضا را در حالت درماندگي و ترس از سرايت ضربه به بخش‌هاي ديگر قرار داد. همچنين اين ضربه باعث شده بود که مجموعه عمليات‌هاي تروريستي سازمان با بحران مواجه شود.

به گفته محسن رضایی: «سازمان گيج بود و بعد از ضربه‌ 19 بهمن نتوانست بفهمد با چه توانايي از جمهوري اسلامي مواجه هست. ليکن هشدار بزرگي براي سازمان بود و بيشتر در حالت گيجي به سر مي‌برد و قدرت تحليل شکست را نداشت».[4]

بنابر گزارش بولتن محرمانه سپاه پاسداران، پس از این عملیات، رجوي که بارها اعلام کرده بود سازمان همچنان پرقدرت به پيش مي‌رود و سرنگوني نظام نزديک است، اين بار اعتراف کرد که ضربه کشنده‌اي به سازمان وارد شده است.

ضربه‌ 12 ارديبهشت 1361

سه ماه پس از فرو پاشيده ‌شدن مرکزيت سازمان در داخل کشور، ضربه‌ ديگري بر پيکره‌ سازمان منافقین وارد آمد که به نوعي مؤثرتر و اساسي‌تر از ضربه به مرکزيت سازمان بود. دستگاه‌هاي امنيتي اين بار بخش اجتماعي سازمان را که اصلي‌ترين بخش هدايت و مديريت عمليات‌هاي ترور و تخريب را برعهده داشت، نشانه رفتند و موفق شدند مرکزيت اين بخش را به کلي منهدم و زمين‌گير کنند.

رأس ساعت 2 بعدازظهر روز 12 ارديبهشت‌ماه 61، حمله‌ هماهنگ نهادهاي انقلابي به بيش از 10 خانه‌ تيمي بخش اجتماعي آغاز شد. چنانکه محسن رضايي می‌گوید: «قبل از اينکه سازمان بتواند کاري انجام دهد، ما آماده شديم که ضربه بعدي را بزنيم. آنها عمليات گسترده‌اي را شروع کردند، ولي قبل از اينکه بتوانند آن را به نقطه مدنظر برسانند، ما از طريق سرنخي که از دادستاني پيدا کرديم، هفت هشت‌تا خانه‌ تيمي را شناسايي کرديم که يکي از اين خانه‌ها براي ما خيلي مهم بود، زيرا در آن خانه شوراي اجتماعي سازمان که [محمد] ضابطي هم در ميان آنها بود، حضور داشت.»

در اثر اين ضربه، بخش اجتماعي که به فرماندهي و مسئوليت محمد ضابطي ـ هدايت‌کننده‌ تظاهرات 30 خرداد و 5 مهر 1360 و مجموعه عمليات متعدد ترور و تخريب- اداره مي‌شد و در واقع ستون فقرات ترورهاي سازمان بود، کاملاً از بين رفت. به گفته‌ مسئولين سازمان در ضربه 12 ارديبهشت يک سازمان مجاهدين از سازمان جدا شد.[5] فرماندهان اين بخش از مرکزيت تا رده شاخه ضربه خوردند. نهاد دانش‌آموزي، نهاد دانشجويي، نهاد جعل، نهاد تدارکات، قسمت شهرستان‌هاي شمال و شهرستان‌هاي جنوب‌، مسئولان نهاد کارمندي و مسئولان حفاظت مرکزيت بخش اجتماعي همگي در اين ضربه منهدم شدند. علاوه بر تلفات مهمي که بخش اجتماعي بر جاي گذاشت نزديک به 60 نفر نيز دستگير شدند.[6]

تلفات سازمان طي اين ضربه، به لحاظ کيفي بسيار بالا بود. در اين خصوص در اولين اطلاعيه مشترک سپاه پاسداران و دادستاني کل انقلاب اسلامي بخشي از جزئيات ضربه‌ دستگاه‌هاي امنيتي به بخش اجتماعي سازمان آمده است: «الف) از هم پاشيدن بيش از ده مرکز و پايگاه اصلي منافقين... ب) دستگيري و هلاکت بيش از 50 نفر از عناصر تشکيلاتي. ج) به هلاکت رسيدن عناصر کادر مرکزي و مرکزيت منافقين...»

محسن رضايي پس از اين ضربه طي گفتگويي اعلام کرد: «در عمليات اخير که توسط برادران ما انجام شد، سه يا چهار برابر بيشتر از ضربه‌ قبلي [ضربه‌ 19 بهمن 1360] اهميت دارد، زيرا در اين عمليات ضربه‌ اصلي بر کادر مرکزي و قسمت‌هاي تدارکاتي منافقين وارد شد و بخش اجتماعي منافقين شامل شعبه‌هاي کادر دانشجويي، دانش‌آموزي، کارمندي و کلاً 90 درصد نيروي کادر سازمان منافقين خلق را تشکيل مي‌دادند ضربه‌ اساسي بر آن وارد شد. در مجموع نزديک به 60 نفر از افراد درجه يک، از رهبري تا شوراي مرکزي يا کشته و يا دستگير شدند.»

وی در ادامه از نقشه سازمان برای انتقام گرفتن از مردم عادی رمزگشایی کرد و با استناد به اعترافات برخی از اعضای سازمان گفت: «بعضي از اعضاي منافقين در بازجويي اعتراف کردند که قرار بود که پس از ضربه‌اي که بعد از قتل خياباني بر آنان وارد شده، براي اينكه به‌اصطلاح اعلام موجوديت کنند، دست به يک‌سري انفجارات سراسري بزنند که بحمدالله با اين ضربه‌اي که به آنان وارد شد اين مسائل از بين رفت.»[7]

ضربه 19 اردیبهشت 1361

یک هفته بعد از عملیات اطلاعاتی موفق در روز 12 اردیبهشت، ضربه دیگری در روز 19 اردیبهشت به سازمان تروریستی منافقین وارد آمد و مهمترین کادرهای باقیمانده تروریسم متشکل در بخش اجتماعی سازمان در دو خانه تیمی از بین رفتند.

پایگاه فاضل مصلحتی از جمله پایگاه‌های مهم بخش اجتماعی سازمان بود که در ضربه 19 اردیبهشت مورد هدف پاسداران کمیته و سپاه قرار گرفت. علاوه بر این، خانه تیمی دیگری از بخش اجتماعی سازمان که در این روز مورد هدف قرار گرفت، خانه تیمی واقع در فلکه سوم تهرانپارس بود.

ضربه 19 اردیبهشت که در واقع تکمیل کننده ضربه 12 اردیبهشت دستگاه‌های اطلاعاتی به بخش اجتماعی سازمان بود، توانست ماشین ترور منافقین را منهدم کند و بر شعله‌های ترور و ناامنی همچون آب سردی باشد.

در پی ضربات پیاپی به مرکزیت و بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، حضرت امام خمینی از نهادهای امنیتی تشکر و قدردانی کردند. در روز 20 اردیبهشت و یک روز پس از ضربه دوم به بخش اجتماعی، امام خمینی در دیدار مسئولان واحد اطلاعات سپاه پاسداران فرمودند: «امروز هرچه می‌بینید امور غیرعادى است. تمام كارهایى كه در داخل شهرها و در جبهه‌ها می‌شود از امورى است كه خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببینید چگونه لشكریان كفر با آن سلاح‌ها و آن همه افراد از تعداد اندك ما شكست می‌خورند. این همان نصر به واسطه رعب است كه خدا در دل دشمنان ما رعب ایجاد كرده است. در صدر اسلام لشكریان كفر در مقابل مسلمانان چنان می‌ترسیدند كه با همه تجهیزاتشان خودشان را یا تسلیم می‌كردند و یا فرار می‌نمودند. امروز هم در ایران وضع چنین شده است. هر كجا حرف پاسدار می‌شود، دشمنان ما، چه منافقین، چه صدامیان شدیداً می‌ترسند. آن‌ها هم كه در خارج نشسته‌اند از پاسداران ما در ایران می‌ترسند...».

ضربه 10 مرداد 61

در پی ضربه به مرکزیت سازمان در بهمن 1360 و ضربه به بخش اجتماعی ـ به عنوان مرکز هدایت کننده ترور و بدنه نظامی سازمان در اردیبهشت 1361، با هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ 10 مرداد 1361 بخش روابط سازمان به زیر ضربه رفت و جمعی از کادرها و اعضای تروریست کشته و زخمی و تعداد کثیری نیز دستگیر شدند.

در اطلاعیه سپاه پاسداران درباره این ضربه آمده است: «مدافعان راه الله از سحرگاه امروز در هجومی گسترده به بیش از 20 لانه فساد و توطئه منافقین دگر بار قدرت اسلام و مرگ محتوم ایادی شیطان بزرگ را به نمایش گذاردند. این عملیات که به نام شهید محراب آیت‌الله صدوقی و با رمز "یا مهدی ادرکنی" و انسجام و اتحاد تمامی نیروهای انتظامی اعم از جانبازان کمیته‌های انقلاب اسلامی، جهادگران شهربانی، ایثارگران دادستانی و جان‌برکفان سپاه و بسیج انجام گرفت، انهدام یکی از حساس‌ترین بخش‌های تشکیلات منافقین، به نام بخش روابط را به دنبال داشت. تاکنون آمار معدومین و دستگیرشدگان از مرز 65 تن گذشته است. این عناصر اکثراً از اعضا و کادرهای فعال در بخش روابط تشکیلات منافقین بودند.»

محمدحسین سبحانی از مسئولان امنیتی سابق سازمان درباره وضعیت سازمان منافقین پس از این ضربه می‌نویسد: «به دنبال ضربه 19 بهمن 1360... با ضربه‌های سراسری و همزمان رژیم جمهوری اسلامی به کلیه پایگاه‌های بخش اجتماعی در اردیبهشت ماه 1361 و 10 مرداد 61... در این ضربات عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیری‌ها کشته شدند... بعد از این مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم پاشیده شد.»

از این رو، نتيجه‌ فعاليت‌هاي اطلاعاتي سپاه پاسداران، دادستاني انقلاب اسلامي مرکز و کميته‌هاي انقلاب اسلامي منجر به آن شد که نهادهاي انقلابي بتوانند طي ضربات سهمگين در سال‌هاي 60 و 61، مرکزيت و بخش‌هاي مختلف سازمان تروریستی منافقین را به زير ضربه ببرند و اعضاي مؤثر و مهره‌هاي کليدي تروريسم را مهار کنند. لذا طي این ضربات مهلک و غافلگيرکننده‌، علاوه بر اینکه عناصر کليدي سازمان که نقش راهبري ترورها را برعهده داشتند، کشته يا دستگير شدند، اقتدار نیروهای سپاه پاسداران بر همگان روشن شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- نشريه‌ مجاهد، 12/12/1361، ص29.

2- سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايي تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، جلد 2، ص689

3- روزنامه‌ کيهان، 21/11/1360

4- راه؛ تاريخ شفاهي دکتر محسن رضايي، مرکز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، صص493-499

5- پرونده‌ مهران اصدقي (بخش اول)، آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي، شماره بازيابي 18405

6- سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايي تا فرجام، جلد 2، ص693

7- روزنامه‌ جمهوري اسلامي، 15/2/1361، ص10