به بهانه سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س)؛
طرح/ زبان حال مادر حضرت اباالفضل(ع)

طرح/ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْبَنِین

دریافت طرح در اندازه اصلی

لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشه‌ام می‌اندازی

کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَی بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
من پسرانی داشتم که به خاطر آنان مرا ام البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم

أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَی قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند

تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَی صَرِیعا طَعِینَ
بر سر نعش آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند

یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای کاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دست راستش قطع شده بوده است؟

درباره‌ مصیبت حضرت اباالفضل(ع) به نظرم می‌رسید که یکی از بخش‌های مهم و جذابی که می‌تواند این مصیبت را بیان کند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل(ع) است؛ همان «لا تدعونّی ویک امّ البنین»، یا آن شعر دیگری که به ایشان منسوب است. خب، این دو تا شعر است. البته اینها ترجمه‌ شعری هم شده، ترجمه‌ خیلی جالبی نیست، خیلی قوی نیست؛ اما خود این یک عرصه است: مادری است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع می‌کشد و نوحه‌سرائی می‌کند و حماسه می‌آفریند. [مقام معظم رهبری ۲۵/خرداد/۱۳۹۰]