سلام صدّیقه شهیده شیعه ... سلام ای دار و ندار ما از نور عبادتهای شب و روز شما! سلام ای نور چشم حبیب خدا! سلام مادر!
امروز به درِ آستان شما تا قلبمان آمدهایم؛ سلام مادر! در خیالمان پایت را میبوسیم و گونههایمان را به قدمهایی که از عبادتهای شبها متورم شده میساییم ... و اگر اجازه بدهید همان جا، کنار قدمت بمانیم، بمانیم، بهشت زیر پایت را بوسه بزنیم و التماس کنیم دعایمان کنی.
حال ما فقط با دعاهای شما خوب میشود؛ مگر نمیگویند دعای مادر از موانع استجابت میگذرد؟ شما را به چهره روشن حبیب خدا؛ به صاحب خُلق عظیم که دنیا را به خاطر او دوست داشتید برایمان دعا کنید.
همسایهتان نشدیم ولی بعد از هزار و اندی سال پشت در خانهتان ایستادهایم؛ یتیم و مسکین و اسیر با زخمی بر چشم؛ تار میبینیم، بقیه راه را نمیدانیم، در را باز کنید.
میدانم، گریههایت در آن خانه اندوه که تا امروز و این لحظه هم شنیده میشود، برای امروز ما بود؛ برای تنهاییهای بزرگ ما در این عصر، برای حالی که خوب نیست!
در انتهای غمی که برای آن سخت گریستی، قرعه فال به نام ما افتاد، ما آن غم را داریم زندگی میکنیم، بدون پدر. تو غم امروز ما را فهمیده بودی و قلبت هزار سال پیش از این غم سوخت. گریه کردی، دری نماند که نزدی، اما کسی به رویت در نگشود ... قرار بر تنهایی ما شد؛ ذره، ذره آب شدی. یتیم ماندیم و دلمان به جمعههایی خوش است که در آن بغضهایمان میشکند: «أین السبیل بعد السبیل.»
هر چه میگذرد جهان تشنه دعاهای شبانه تو میشود، هر چه میگذرد، همه نشانی خانه تو را میجویند. نام تو ... نامِ پاک تو ... این روزها بیشتر از همیشه بر زبانها میافتد، هر چند برخی هنوز نامت را نمیدانند اما مدتهاست سراغت را میگیرند.
ما گمت کردیم، مادر! دور خودمان میگردیم و عمرمان تمام میشود و کسی نیست دستی بر سر ما بکشد، بیقراریهای سینه تنگمان را آرام کند، در چشمهایمان بخندد و ما را به سینهاش بفشارد و بگوید چیزی نیست؛ و به قول میوه دلت؛ حسین(ع) بگوید: «صبرا یا بنی الکرام ...».
راستی، پشت سر تو، کلماتت را داریم ادا میکنیم: «اللهم اسئلک لذة النظر الی وجهک الکریم» میدانیم این کلمات از دهانمان بزرگتر است؛ اما میخواهیم سمت خدا را از کلمات تو، از خانه تو پیدا کنیم. پشت درِ خانهات نشستهایم؛ مسکین و یتیم و اسیر با زخمی بر چشم. میدانیم دعایمان میکنی و یک روز که دیر نیست، این در باز میشود و نور خدا زخمهای چشممان را خوب میکند.
کامله بوعذار
انتهای پیام