تقریری بر جایگاه عقل در اعتبارسنجی روایات از دیدگاه آیت‌الله سبحانی

به گزارش ایکنا؛ «جایگاه عقل در اعتبار سنجی روایات از دیدگاه آیت‌الله سبحانی»، به قلم نرگس قاسمی فیروزآبادی و محمدتقی دیاری‌بیدگلی، یکی از مقالاتی است که صدوپنجمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «کلام اسلامی» منتشر شده است.
نگارندگان در طلیعه این نوشتار آوده‌اند: نقد عقلی روایات به عنوان روشی جهت تشخیص صحت و سقم احادیث و حدود ادراک عقل در این زمینه همواره در میان حدیث پژوهان محل بحث و نزاع بوده و طیف وسیعی از دیدگاه‌ها را به خود اختصاص داده است. آیت‌الله سبحانی فقیه و متکلم معاصر نیز در کتاب الحدیث النبوی بین الروایة و الدرایة از این رویکرد در کنار سایر روش‌ها در نقد احادیث و تشخیص روایات موضوعه بهره برده‌اند. مقاله حاضر جستاری در کتاب مذکور و سایر آثار این اندیشمند، با هدف تبیین دیدگاه ایشان درباره عقل، اعتبار و حدود ادراک آن، محدودیت‌های عقل و در نهایت میزان کارکرد آن در تشخیص روایات موضوعه صورت یافته است. این مقاله در صدد است با ارائه نمونه‌هایی عینی، کاربرد منبعی و ابزاری عقل در سنجش روایات را از منظر ایشان مورد تحلیل قرار داده و میزان کارایی عقل در تشخیص احادیث موضوعه را از نظرگاه ایشان تبیین کند.
یکی از بخش‌های این مقاله پژوهشی بحث پیرامون «قلمرو ادراک عقل» است. به باور نویسندگان قلمرو ادراک و اعتبار و گزاره‌های عقل محدود به حوزه خاصی از دین نیست و آنچه مورد ادراک عقل در حوزه‌های مختلف عقاید، اخلاق و احکام واقع شود، حجت و ملاک ایمان و عمل قرار می‌گیرد. گسترده‌ترین کارکرد و جولانگاه عقل در حوزه عقاید است. آیت الله سبحانی در این باره می‌فرماید: در حوزه اعتقادات، مطلوب اعتقاد جازم است و رسیدن به این اعتقاد و اذعان به هر چیزی تنها در گرو مقدمات بدیهی یا نظری است که به بدیهی منتهی شود تا در پی آن یقین و اذعان حاصل گردد. ایشان تاکید می‌کنند در عقل و اکتفا به نصوص در این حوزه مستلزم دور و محال است.
نویسندگان معتقد هستند که البته وسعت کاربرد عقل در حوزه عقاید به معنای بی‌نیازی از نقل در این حوزه نیست بلکه شناخت مسائلی چون تفاصیل عالم برزخ، معاد، صفات الهی و ... جز از طریق نقل حاصل نمی‌گردد. در حوزه عمل یعنی اخلاق و احکام هم عقل بسته به زمینه‌هایی که توان ادراک دارد حکم می‌نماید. آیت الله سبحانی با اشاره به روایات متضافر در حجیت عقل، تخصیص این روایات به معارف و عقاید را تخصیصی بلا وجه می‌دانند و درباره عقل به حوزه افعال بیان می‌کنند: «ملاک داوری عقل در افعال این است که عقل برخی از افعال را موافق بعد اعلای وجود انسان و کمالی برای او می‌یابد و به حسن آن حکم می‌کند و برخی دیگر را با بعد اعلا و وجه مثالی وجود بشری مخالف می‌یابد و نقصی برای او می‌بیند و حکم به قبح آن می‌کند». ایشان تأکید می‌کند، همانگونه که در قضایای نظری در عقل نظری، قضایا یا بدیهی است یا باید به بدیهی منتهی گردد، در قضایای غیر واضحه در عقل عملی نیز واجب است که آن قضایا به قضایای اولی و واضح منتهی شود و سپس تصریح می‌کند مساله تحسین و تقبیح عقلی از جمله این قضایای بدیهی در عقل عملی است که در همه قضایا ثابت است.
نویسندگان با اشاره به دیدگاه دیگر آیت‌الله سبحانی آورده‌اند، ایشان همچنین تحلیل مسئله ثبات اخلاق در همه اعصار و فرهنگ‌ها را جز در پرتو پذیرش تحسین و تقبیح عقلی که ناشی از جبلت والای انسانی و فطرت ثابت شبیه این بیان را ایشان در حوزه تفسیر نیز دارند و آیات پیرامون عقاید و معارف را در دایره عقل نظری و آیات مربوط به حقوق، اخلاق و اجتماع را مربط به عقل عملی می‌د‌اند و البته هر دو را از اقسام عقل صریح می‌شمارند. با این بیان می‌توان نتیجه گرفت که از منظر آیت‌الله سبحانی، در حوزه اخلاق که قضایا به حسن و قبح عقلی ختم می‌شود، نیز عقل کارایی گسترده‌ای دارد و با ملاک حسن و قبح می‌تواند خصوصیات و رفتار را در ترازوی سنجش قرار داده و نسبت به آن داوری نماید از این رو اگر روایاتی منسوب به معصومین علیهم السلام وجود داشته باشد که با مسلمات عقلی در حوزه اخلاق و با معیار حسن و قبح عقلی ناسازگار باشد قطعا قابل پذیرش نیست و باید به گونه‌ای محتاطانه با آن تعامل گردد.
نویسندگان با اشاره به نحوه بحث در حوزه احکام می‌نویسند در حوزه احکام هم هر چند مطلوب عمل است و از این رو فقها حتی به روایات آحاد نیز در این حوزه اعتنا نموده‌اند با این وجود آیت الله سبحانی از ویژگی‌های ممتاز شریعت اسلام را دخالت دادن عقل در دایره تشریع و اعتراف به حجیت آن در مواردی که عقل صلاحیت ورود و قضاوت دارد می‌داند و کاکرد عقل در این حوزه را مربوط به آن دسته از ادراکات عقلی که به حسن و قبح عقلی باز می‌گردد می‌شمارد ایشان در عین تصریح بر ملازمه عقل و شرع بیان می‌کنند لزومی ندارد هر آنچه را شرع حکم می‌داند عقل نیز به آن حکم کند و حدیث «ان دین الله لا یصاب بالعقل» نیز به همین امر اشاره دارد و از این رو است که قیاس استحسان نزد شیعه اعتبار ندارد. از سوی دیگر جایگاه عقل در دایره احکام، جایگاه کشف است نه تشریع، پس اگر عقل حکم به قبح عقاب بلابیان کند این بدان معنا نیست که بر خداوند حکم کند که جاهل قاصر را عذاب نفرماید، بلکه بدان معناست که عقل با تدبر در صفات الهی چون عدل و حکمت کشف می‌کند که بر آن که برخوردار از این صفات ثابت است، عدم عقاب جاهل لازم است.
نویسندگان این مقاله ضمن نتیجه‌گیری در این بحث معتقدند که در مجموع، می‌توان چنین نتیجه گرفت که از نظر آیت الله سبحانی، کاربرد عقل در حوزه احکام در حد تشخیص حسن و قبح فعل است و نه مصلحت و مفسد موجود در آن بر همین اساس چه بسا حکمی به ظاهر در ظرف عقل نگجد اما به دلیل مصلحت یا مفسده پنهان در آن حکم قطعی دین بوده و اعتبار و ارزش عملی یابد، از این رو است که این حوزه را اساسا جایگاه تعبد می‌دانند و به همین جهت تنها در صورتی می‌توان روایتی فقهی را به دلیل ناسازگاری با عقل کنار نهاد که تعارض آن با عقل قطعی و اصول مسلم بدیهی محرز باشد و نتوان به گونه‌ای آن را تاویل نمود».
از جمله دیگر مباحثی که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته «حدود ادراک عقلی» است. نویسندگان در این بخش آورده‌اند از آنچه بیان شد، می‌توان دریافت که اعتبار حجیت یافته‌های عقلی به معنای عدم محدودیت عقل در تشخیص و ادراک نیست، تعبیر آیت الله سبحانی به «مجالات خاصه» در حوزه ادراکات عقل که بیش از 20 مورد در نگاشته‌های ایشان دیده می‌شود، نیز دلیلی بر تاکید ایشان بر همین محدودیت است. ایشان در این باره می‌گوید: «مراد ما از حجیت، اطلاق آن در زمینه تعبدیاتی که جز از طریق وحی راهی به آن نیست نمی‌باشد» و «تفاوت عمده بین عقل و وحی در این است که ما از وحی در تمام حوزه‌ها بهره می‌گیریم در حالی که از عقل در زمینه‌های خاص می‌توانیم استفاده کنیم»، و در جایی دیگر بیان می‌کند: «تمام کسانی که قائل به حسن و قبح عقلی‌اند، آن را به نحو موجبه جزئیه پذیرفته‌اند و از این بیان دو امر نتیجه می‌شود: 1- جایز است که عقل حسن و قبح برخی از افعال را درک نکند، 2- ممکن است برخی از افعال وصف حسن و قبح به آنها تعقل نگیرد».
به باور نویسندگان از این رو با عنایت به محدودیت قلمرو ادراک عقل، نمی‌توان روایات وارد شده در هر موضوعی را با ترازوی عقل سنجید، بلکه در گام نخست باید دید اساسا این عقل توان ورود به آن حوزه و داوری در آن موضوع را دارد یا اینکه آن موضوع از دایره اداراکات عقل خارج است و نمی‌توان با این میزان به ارزیابی آن پرداخت.
مولفان این مقاله در پایان و در مقام نتیجه‌گیری آورده است نتایج بررسی دیدگاه آیت الله سبحانی درباره کارکرد عقل و روش عقلی ایشان در نقد روایات را می‌توان چنین بیان کرد: 1 - عقل، توان ورود به حوزه‌های مختلف اعتقادی و عملی را دارد و یافته‌های قطعی و گزاره‌های مسلم عقلی در آن زمینه‌ها، معتبر و حجت است البته ادارکات عقلی با همه گستردگی، در حوزه‌های کلامی و عملی محدودیت دارند و عقل به تنهایی توان تشخیص صحت و سقم تمام گزاره‌ها و آموزه‌های دینی را ندارد.
2- با توجه به محدودیت عقل در ادراکات، در نقد روایات، آنچه معتبر و دلیل رد روایت می‌شود، تعارض روایت با براهین عقلی است نه موافقت روایت با مدرکات عقل، چرا که محتوای بسیاری از روایات در دایره ادارکات عقلی قرار نمی‌گیرد.
3- آیت الله سبحانی در نقد و ارزیابی روایات، هر دو قسم کاربرد عقل، یعنی کاربرد منبعی و کاربرد ابزاری، بهره برده و با استمداد از آن، روایات متعددی را داوری کرده‌اند.
4- در روش عقلی نقد روایات، حتی در حوزه‌هایی که عقل قادر به آن ادراک و تشخیص صحت و سقم احادیث است و با بهره‌گیری از عقل منبعی یا عقل ابزاری می‌توان از بی اعتباری محتوای حدیث اطمینان حاصل نمود، عقل به تنهایی نمی‌تواند به موضوعه بودن روایت مردود نیز حکم دهد؛ بلکه همواره در کنار حکم عقل به خطا و کذب بودن روایت، باید قرینه‌ای دال بر جعلی بودن روایت نیز وجود داشته باشد تا امکان انتساب جعل به حدیث حاصل شود.
انتهای پیام