به گزارش ایکنا؛ در این شماره از پژوهشنامه علمی ـ ترویجی «معارف قرآن»، مقالاتی با عناوین «تحلیل انتقادی از انحراف سلفیه در معناشناسی صفات الهی از منظر قرآن» نوشته صمد عبدالهیعابد، محمدفردین جلالی و علیرضا عبدالرحیمی؛ «لایههای قدرت سیاسی نامطلوب در قرآن» تالیف حسین احمدیسفیدان؛ «نیاز اولیه انسان به احترام از نگاه قرآن با تاكید بر روش معناشناسی ساختگرا و شناختی» به قلم محمدمهدی صفورایی، جعفرعلی گلیفیروزجائی و علیرضا قائمینیا؛ «واكاوی تعارض ظاهری آیات مربوط به حكم زانیه» نوشته عبدالجبار زرگوش؛ «اكوار و ادوار در قرآن» تالیف حمید كوهپیما و محسن پورمحمد؛ «بررسی و پاسخ شبهه «قرآن و فرهنگ مردگرایی» از سوی مستشرقان» به قلم سیداحمد هاشمی علیآبادی؛ «بررسی داستان كودكی حضرت موسی(ع) در سوره قصص بر پایه الگوی روایی گریماس» تالیف رحمان عشریه، سیدمحمد موسوی و مرتضی سازجینی منتشر شده است.
تحلیل انتقادی از انحراف سلفیه در معناشناسی صفات الهی
در چکیده مقاله «تحلیل انتقادی از انحراف سلفیه در معناشناسی صفات الهی از منظر قرآن» آمده است ««سلفیه» اصطلاحی نوظهور در تاریخ اندیشه اسلامی است كه گروهی از اهل حدیث و پیروان احمد بن حنبل، ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب برای خویش برگزیدهاند. آنان در روش شناخت، نقلگرا و در فهم نقل، ظاهرگرا هستند. عقل را شایسته فهم مسائل الهی ندانستهاند و رسالت آن را تنها فهم درست سخنان سلف میدانند. بر مبنای هستیشناسی سلفیه، خدا موجودی آسمانی و نشسته بر عرش در آسمان هفتم است. صفات خبری زاید بر ذات همچون «ید»، «نفس» و «وجه» دارد و در قیامت به چشم سر دیده خواهد شد. آنان در تبیین و تفسیر این گونه صفات الهی از حیث معناشناسی بر اساس اصل ظاهرگرایی در قرآن و سنت، و به تبعیت از برخی اهل اثر و اصحاب حدیث به معنای ظاهری و عامیانه این صفات بسنده كرده، آنان را تاویل نمیكنند. این گروه با تفسیر افراطی و متعصبانهای كه از توحید دارند، فقط خود را توحیدی میخوانند و سایر مسلمانان را مشرك و كافر قلمداد میكنند. امام علی(ع) تشبیه را رد كرده است و برای رد آن، ادلهای آورده است. امیر مومنان علی(ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است كه خدا را در حدی كه خود خدا و پیامبران او معر فی كردهاند و بر اساس آیات و افعال او، میتوان شناخت. در این مختصر مبانی سلفیه به خامه نقد كشیده شده است».
لایههای قدرت سیاسی نامطلوب
نویسنده مقاله «لایههای قدرت سیاسی نامطلوب در قرآن» در طلیعه نوشتار خود آورده است «قرآن كریم مهم ترین و اصیلترین منبع اسلامی است. بیشك در این منبع كامل، در زمینه قدرت سیاسی سخن رانده شده است. قدرت سیاسی به «مطلوب» و «نامطلوب» تقسیم میشود. یكی از مقولاتی كه در تحلیل قدرت سیاسی نامطلوب اهمیت دارد، شناسایی لایههای آن است. سوال اصلی اینكه: لایههای قدرت سیاسی نامطلوب از منظر قرآن چیست؟ فرضیه تحقیق آن است كه «زر»، «زور» و «تزویر» بیانگر لایههای سهگانه قدرت سیاسی نامطلوب در قرآن، یعنی آشكار، نیمه پنهان و پنهان هستند. روش تجزیه و تحلیل دادهها، تفسیر موضوعی قرآن با بهرهگیری از روش استنطاقی است. روش جمعآوری اطلاعات، كتابخانهای و از ابزار فیشبرداری استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد كه «زر»، «زور» و «تزویر»، منابع سهگانه شكلگیری لایههای سهگانه قدرت سیاسی نامطلوب از منظر قرآن هستند. در لایه اول، قدرت سیاسی عریان و آشكار است و با استفاده از زور و ترساندن دیگران اعمال میشود. در لایه دوم، قدرت سیاسی با استفاده از منابعی همچون ثروت و با تحریف ارزشها اعمال میشود و در لایه سوم، قدرت سیاسی با خدعه و مخفی كردن نیت عامل قدرت صورت میگیرد».
نیاز اولیه انسان به احترام در معناشناسی ساختگرا و شناختی
در چکیده مقاله «نیاز اولیه انسان به احترام از نگاه قرآن با تاكید بر روش معناشناسی ساختگرا و شناختی» میخوانیم «تامین نیاز انسان به احترام، شایستگی و قدرت موجب اعتماد به نفس، خودشكوفایی و موفقیت میشود و ضربه به این نیاز نیز موجب احساس ضعف و حقارت میگردد. هدف از این تحقیق، بررسی این نیاز و بنیادین بودن آن از نگاه قرآن است. به این منظور، با شیوه داده بنیاد، كلیدواژههای مرتبط با احترام در نرم افزار مكس كیودا وارد شدند و كار كدگذاری همراه با تحلیل محتوا به شكل مقوله بندیهای مختلف انجام گرفت. برای معنایابی واژگان در این تحقیق، از روش میدان معنایی ساختگرا و معناشناسی شناختی و برای موارد بینامتنی از روش تفسیر موضوعی استفاده شد. تحلیل كلیدواژگان و موارد بینامتنی، فراوانی پانصد كد مرتبط با موضوع احترام را در قرآن نشان داده است و سطوح متعددی از راهكارهای رشد یا ضربه به احترام و نیز علل شكلگیری یا مقابله با احترام را استخراج كرده است. در نتیجه، این میزان از بسامد نشانگر بنیادین بودن نیاز به احترام از نگاه قرآن است. بررسی كلیدواژه های احترام و همنشینهای آنها دو زیرمجموعه قدرت در برابر ضعف و شایستگی در برابر تحقیر را برای نیاز احترام نشان میدهند».
واكاوی تعارض ظاهری آیات مربوط به حكم زانیه
نویسنده مقاله «واكاوی تعارض ظاهری آیات مربوط به حكم زانیه» در طلیعه نوشتار خود آورده است «این نوشتار به تعارض ظاهری بین آیه دوم سوره نور كه بر جلد مرتكب زنا دلالت دارد، با دو آیه 15 سوره نساء كه بر حبس زن زناكار در خانه دلالت دارد و آیه 16 همان سوره كه دال بر اذیت و آزار مرتكب فاحشه است، میپردازد و ضمن ارائه راه حل تعارض نحوه جمع كردن بین حبس در خانه به قصد پیشگیری از ارتكاب مجدد عمل زشت زنا و حد به عنوان مجازات جرم بیان میكند. همچنین، منظور از «سبیل» كه راه نجات و رهایی از حبس خانگی در آیه 15 سوره نساء است، تبیین میگردد. به عقیده برخی از علما، آیه 16 ناسخ آیه 15 میباشد و به نظر بعضی دیگر، آیه 2 سوره نور هر دو آیه را نسخ كرده است. در مقابل اینان، گروهی دیگر با استناد به متفاوت بودن موضوع در آیات سهگانه، هرگونه نسخی را نفی كردهاند. در این پژوهش كه به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، چنین نتیجه گرفته شده كه نه نسخی صورت پذیرفته است و نه برای حل مشكل نیازی به نسخ خواهد بود».
اكوار و ادوار در قرآن
در چکیده مقاله «اكوار و ادوار در قرآن» آمده است «یكی از نظریات مشترك و مطرح در علوم پایه و علوم انسانی، به ویژه علوم دینی، دیدگاه خلقتی شبه انسان، انساننما یا انسانی دیگر غیر از نسل بشر كنونی است. در نگاه كلی، این نظریه را باید متاثر از افسانههای تاریخی دانست. وجود برخی ابنیه تاریخی كه امكان ایجاد آنها از سوی نسل بشر امروزی وجود ندارد، تصوری برای اندیشمندان ایجاد كرده تا به انسانهای فرازمینی یا نسل شبه انسانی معتقد شوند كه زمانی در زمین میزیستند. در پی سلسله مطالعاتی در علوم پایه، همچون فیزیك و ریاضی، با طرح مباحث مربوط، احتمال وجود زمینی دیگر غیر از این زمینی بسیار زیاد است. با توجه به تایید این مطالعات، در كلیسا موضوع خلقت عالمی دیگر به چالشی در حوزه دین به شمار آمد. علوم اسلامی نیز كه برخاسته از آموزههای قرآن كریم میباشند، به این موضوع ورود نمود و با وضع اصطلاح «اكوار و ادوار»، به بحث در باب آن پرداخت. با بهرهگیری از آیات و بررسی آنها در كنار روایات درباره امكان خلقتی مشابه، خلقت انسان در عالمی قبل از عالم موجود و یا وجود مردمانی از جنس ما، یا شبیه ما كه از نسل حضرت آدم(ع) هستیم، به دست میآید كه وجود چنین انسانهایی قبل از حضرت آدم(ع) منتفی نیست. این نظریه با آفرینش و فیض مدام خداوند متعال هماهنگی بیشتری دارد. این پژوهش، جستاری است در استخراج زمینههای قرآنی روایی خلق مدام، به ویژه از رهگذر توجه به منبع عقل، به روشی توصیفی و تحلیلی سامان یافته است».
بررسی و پاسخ شبهه «قرآن و فرهنگ مردگرایی» از سوی مستشرقان
نویسنده مقاله «بررسی و پاسخ شبهه «قرآن و فرهنگ مردگرایی» از سوی مستشرقان» در چکیده نوشتار خود آورده است «از جمله پرسشهای درون متنی در حوزه مباحث زبانشناسی قرآن، سوال از نحوه سخن گفتن قرآن در مواردی است كه مردان و زنان را مخاطب قرار میدهد و یا درباره مردان و زنان به طور خاص سخن میگوید و در این موارد، به زعم برخی اندیشمندان و مستشرقان، قرآن متاثر از فرهنگ زمانه، گفتمانی مردانه را اتخاذ نموده است و جانب دارانه سخن میراند. این مقاله به بررسی و تبیین این شبهه میپردازد و دلایلی را در پاسخ به این شبهه مطرح مینماید. نتیجه این تحقیق آن است كه گفتمان مردانه قرآن متاثر از فرهنگ زمانه نبوده است، بلكه ایرادكنندگان شبهه، مباحث زبان شناختی قرآن را با مباحث كلامی یا اخلاقی خلط نمودهاند و با نگاهی یكسویه به آیات و چشمپوشی از آیات هم موضوع و هم معنا و نیز رعایت نكردن قاعده سیاق در فهم، موجب تقطیع آیات و اشتباه در فهم شدهاند. همچنین، بیتوجهی اینان به مباحث برون متنی مثل وجود تفاوتهای تكوینی بین زن و مرد، نقشهای اختصاصی هر یك و نیز اصل تشابه محوری به جای تناسب محوری موجب فهم نادرست از این دسته آیات شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت كتابخانهای گردآوری شده است و پردازش دادهها با روش تحلیل انتقادی میباشد».
بررسی داستان كودكی حضرت موسی(ع) در سوره قصص بر پایه الگوی روایی گریماس
در چکیده مقاله «بررسی داستان كودكی حضرت موسی(ع) در سوره قصص بر پایه الگوی روایی گریماس» میخوانیم «روایتشناسی یكی از شاخههای نقد ادبی، به ویژه روایتهای داستانی است و در اصل به بررسی دستور زبان حاكم بر روایتها میپردازد. این شاخه از دانش میكوشد تا چارچوب و الگویی نظری كاربردی برای تحلیل گونههای مختلف روایت را فراهم كند. گریماس، معناشناس فرانسوی، به عنوان مهمترین نظریهپرداز معناشناسی روایت كوشیده است تا الگویی منسجم برای مطالعه روایت ارائه نماید. بر اساس آنچه از نظر وی و معناشناسی نوین دریافت میشود، شناخت مراحل تولید تا دریافت معنا، ژرف ساخت روایت در قالب الگوی كنش و زنجیرهها و گزارههای متنوع مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در این جستار، سعی شده كه بر اساس این الگو، داستان كودكی حضرت موسی(ع) بررسی شود و بر همین اساس، نتایج ذیل حاصل گردید: 1ـ نقش محوری عنصر الهی در قصص قرآنی و تاثیر آن در پیشبرد روند اصلی، 2ـ تقسیم پیكره كلیدی این داستان قرآنی بر وجود دو عنصر در حال پیكار و تغلیب كنشگر توكل كننده بر خدا، 3ـ قصص قرآنی عموما، به ویژه این داستان، در حال انتقال روحیه توحیدمحوری به مخاطبین خود است».
یادآور میشود، علاقهمندان برای دریافت اصل مقالات میتوانند به نشانی اینترنتی http://rjqk.atu.ac.ir/ مراجعه کنند.
انتهای پیام