بررسی کاربست‌های تاریخ در قرآن کریم در فصلنامه «مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی»

به گزارش ایکنا؛ سومین شماره از سومین دوره فصلنامه علمی پژوهشی «مطالعات قرآن و فرهنگ اسلامی» به صاحب‌امتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی منتشر شد.


عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «تحلیل انتقادی مقاله‌ «تفسیر از طبری تا ابن کثیر، معضلات توصیف یک گونه ادبی با استناد به داستان ابراهیم»»، «صورت‌بندی مفهومیِ «اخلاق مسالمت» براساس واژه قرآنی «ناس»»، «کاربست‌های تاریخ در قرآن کریم»، «تحلیل بر بازنمود «رب» در ترجمه‌های روسی قرآن کریم»، «ریشه‌شناسی واژه قرآنی «عَزَّر» و نقش آن در ارزیابی ترجمه‌های قرآنی»، «منشأ قرآنی استعاره‌های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی».


کاربست‌های تاریخ در قرآن کریم

در چکیده مقاله «کاربست‌های تاریخ در قرآن کریم» می‌خوانیم: «قرآن در تاریخ‌نگاری خود از شیوه‌ای خاص برخوردار است‌. او در مواجهه با تاریخ و قضایای تاریخی همانند کسی است که از بالا نظاره‌گر تاریخ بوده و تمام جزییات آن را مشاهده کرده است و با نگاهی جامع‌ وبا زدودن شاخ و برگ و زواید رویدادها ووقایع، با چشمی همه جانبه‌نگر به قواعدی عام، جاری در زمان وتاثیر‌گذار و جامع، دست‌یافته است. قرآن کریم، از یک زاویه دید کلی‌نگر به کارکردهای تاثیر‌گذار در زوایای مختلف آموزشی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، کشف سنن و قوانین، معرفی دسته‌بندی‌ها و نحله‌های فکری در جامعه و شناساندن علل عظمت و انحطاط جوامع و امم توجه کرده است و با کنار نهادن و فاصله گرفتن از ویژگی‌ها و خصوصیت‌های زمانی، مکانی و افرادی، به تاریخ و وقایع تاریخی نگریسته است. در مقاله پیش در جستجوی کاربست‌های تاریخ در قرآن ، با روشی تحلیلی به تبیین کاربست‌های تاریخ از زاویه دید قرآن در سه محور « آموزشی–تربیتی »، « شناختی » و « اجتماعی – سیاسی» پرداخته‌ایم.»


ریشه‌شناسی واژه قرآنی «عَزَّر»

در طلیعه مقاله «ریشه‌شناسی واژه قرآنی «عَزَّر» و نقش آن در ارزیابی ترجمه‌های قرآنی» آمده است: «واژه قرآنی عَزَّر سه‌بار در قرآن به کار رفته است. لغویان عرب و مفسران مسلمان واژه را از ریشه «ع-ز-ر» دانسته‌اند و معانی مختلفی برای آن بر شمرده‌اند. مترجمان قرآن نیز نظر به اقوال لغوی، آراء تفسیری و همچنین بافت آیات، هریک در برابر واژه معادلی نهاده اند. گرچه به نظر می رسد معادل‌های پیشنهادی مترجمان پیش از هر چیز مبتنی بر بافت آیات بوده است و همین امر، کار را برای ایشان دشوار کرده است. با این همه انتخاب برابرنهاده‌ای مناسب برای واژه و رهایی از تردید و تحیری که پیشینیان ما طی سده‌ها گرفتار آن بوده‌اند جز با تأمل دوباره درباب خاستگاه واژه و ریشه‌شناسی آن امکان‌پذیر نیست.
براین اساس، در مقاله حاضر به جستجوی واژه و ریشه‌یابی آن در زبان‌های سامی پرداخته‌ایم. نشان داده‌ایم که سه ریشه «ع-ز-ر»، «ع-ذ-ر» و «ع-د-ر» در زبان‌های عربی، عبری، سریانی و آرامی معنایی نزدیک به هم دارند و مفهوم بنیادین میان این سه ریشه ‌احاطه کردن و در میان گرفتن‌ است و مفهوم مشترک واژه در قرآن و متون مقدس یهودی-مسیحی همانا ‌حمایت کردن‌ است که خود برخاسته از معنای بنیادین پیش‌گفته و نوعی استعاره مفهومی است.»


منشأ قرآنی استعاره‌های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی

در طلیعه مقاله «منشأ قرآنی استعاره‌های مفهومی مرگ در مثنوی مولوی» می‌خوانیم: «کسی نیست که به حادثة مهم مرگ نیندیشده و تصاویر اغلب دهشتناک در مغز خود از آن نساخته باشد. برخی از تصاویر مرگ در ادبیات عرفانی بویژه در مثنوی مولوی، بازتابی از تصاویر و اندیشه‌های قرآنی است. در این مقاله، استعاره‌های مرگ در مثنوی مولوی را در چارچوب نظریة استعاره مفهومی با روش تحلیلی توصیفی بررسی کردیم. مشخص شد که از سه نوع مرگ (ذاتی، اختیاری، اضطراری) که مولوی بدان‌ها قائل است، مرگ ذاتی و اختیاری در قرآن کریم نیست و تنها به مرگ اضطراری اشاره شده‌است که به صورت گرداب، زندگی، خزان، خواب، نوشیدنی، مأمور و سفر بازتاب یافته‌است. امّا مولوی به دلیل تبحر و توغل در قرآن کریم، بهره وافر از کلام‌الله برده و سیمای مرگ را با تنوع بیشتر به صورت آبِ نیل، سیل، دریا، قاضی، سرهنگ، گرگ، خزان، کاشتن دانه و رویش آن، زادن، بلوغ، رهایی از زندان و جَستن از جو ترسیم کرده‌است که همگی مفهوم حرکت را در خود دارند و در ذیل کلان استعارة «مرگ، سفرِ بازگشت است» می‌گنجند.»