به تازگی شاهد تغییر مهمی در کمیسیون آموزش عمومی قرآن از سه کمیسیون اقماری شورای توسعه فرهنگ قرآنی بودیم. دبیرخانه این کمیسیون تا پیش از این در معاونت فرهنگی و پرورشی وزارت آموزش و پرورش مستقر بود، اما هماکنون هدایت آن به شورای عالی آموزش و پرورش سپرده شده است.
در ادامه با رضا نباتی، از مؤلفان کتب درسی و کارشناسان آموزش قرآن گفتوگو داشتیم و نظر وی را درباره این تغییرات و آینده آموزش قرآن در این وزارتخانه جویا میشویم؛
ایکنا ـ اوضاع فعلی آموزش عمومی قرآن در وزارت آموزش و پرورش را چگونه ارزیابی میکنید؟
مقام معظم رهبری فرمودند: «سازمان پژوهش قلب آموزش و پرورش است». معتقدم امروز این قلب، نیازمند احیای مجدد و فوری است. ایشان قبلاً نیز فرموده بودند که «قرآن در آموزش و پرورش مهجور است». انتظار این بود کار کارستانی شود، اما جای قرآن در آموزش و پرورش خالی است. امروز ببینید چه اتفاقاتی برای آموزش قرآن در آموزش و پرورش رخ داده که با کمال تأسف باید گفت در 40 سال گذشته بیسابقه بوده است. از اختصاص غیر قانونی ساعات درسی قرآن به طرح فوق برنامه و غیر مصوب حفظ جزء 30 گرفته تا انحلال حوزه تربیت و یادگیری قرآن کریم برخلاف سند برنامه درسی ملی.
ایکنا ـ آیا برای احقاق جایگاه آموزش قرآن در وزارت آموزش و پرورش اقدامی صورت گرفته است؟
پیگیریهای متعددی بهویژه در دو سال گذشته انجام گرفته که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد. 1- نامه اخیر دفتر مقام معظم رهبری به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برای عمل به مفاد سند برنامه درسی ملی در مورد به رسمیت شناختن استقلال این حوزه از تربیت و یادگیری است.
2- نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی با امضای حجتالاسلام والمسلمین سعیدرضا عاملی، دبیر این شورا به آقای حاجمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش درباره به رسمیت شناختن استقلال حوزه تربیت و یادگیری قرآن کریم و عربی طبق اسناد تحولی در سازمان پژوهش صادر شده است.
بیشتر بخوانید:
3- نامه معاونان محترم پژوهشی و آموزشی وزارت به وزیران قبلی (آقایان بطحایی و حسینی) در اعتراض به اختصاص غیر قانونی ساعت رسمی آموزش قرآن به اجرای طرح فوق برنامه (ملی) حفظ جزء 30 قرآن. 4- نامههای سالهای 93 و 76 دفتر مقام معظم رهبری در همین زمینه.
ایکنا ـ آیا این پیگیریها نتیجهای هم داشته است؟
به فضل الهی پیگیری صدور این نامهها جواب داد و قدم بزرگی برداشته شد. این کار نشان داد که دفتر مقام معظم رهبری و نیز دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای محترم توسعه فرهنگ قرآنی کشور تا چه حد به موضوع آموزش قرآن در آموزش و پرورش اهتمام دارند و نیز در اجرای کامل اسناد تحولی ملاحظه اشخاص و ردههای سازمانی را ندارد. به نوبه خود از ایشان تشکر میکنم و دعاگوی ایشان هستم.
اما اینکه تاکنون برای احقاق حق این درس مطابق قوانین، ضوابط و اسناد تحولی اقدامی در داخل وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته یا خیر؟ باید بگویم همین خبر استقلال کمیسیون آموزش عمومی قرآن اولین و تنها اقدامی است که فکر میکنم منشأ خیر شود. البته پیگیریها گاهی جواب عکس داده و به برکناری پیگیریکنندگان اسناد تحولی نیز منجر شده است که البته آن هم جزء شیرینیهای دفاع از قرآن و قوانین نظام اسلامی است و انشاءالله خداوند بپذیرد.
ایکنا ـ با توجه به انتقال کمیسیون آموزش عمومی قرآن به شورای عالی آموزش و پرورش، آیا وضعیت ساعات درسی و مشکلات آموزش قرآن در مدارس بهبود خواهد یافت؟
با توجه به خبر انتصاب آقای دکتر مهدی نوید ادهم به عنوان دبیر محترم کمیسیون آموزش عمومی قرآن کشور با ابلاغیه اخیر وزیر محترم آموزش و پرورش، انتظار میرود در آینده شاهد اتفاقات خوبی باشیم. اما ایشان در کوتاهمدت باید برای وخامت اوضاع آموزش عمومی قرآن در وزارت آموزش و پرورش فکر عاجلی داشته باشند. مهمترین مشکل در ناحیه قلب وزارت آموزش و پرورش است که نیازمند عملیات احیاء قلبی و نجات فوری است.
با توجه به تجارب بسیار ارزشمند آقای نوید ادهم چه به عنوان دبیر محترم ستاد اعتلای دینی و قرآن و چه به عنوان دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش و چه معاونت پژوهشی وزیر و ریاست سازمان پژوهش و برنامهریزی، امیدواریم با قاطعیت و توان مدیریتی ایشان حوزه آموزش عمومی قرآن از این وضعیت تأسفبار که در 40 سال گذشته بیسابقه بوده، نجات یابد.
به نظر بنده اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی مانند 13 سال پیش از وزیر محترم و معاونین ایشان سؤال کنند که در طول این مدت، چه کاری برای آموزش قرآن دانشآموزان کشور انجام گرفته است؟ واقعاً چه باید بگوییم؟ امیدوارم آقای وزیر و معاونان از مؤلفان و کارشناسان و متخصصان و صاحبنظران توقع ارائه گزارش ناصحیح نداشته باشند و احتمالاً باید خودشان زحمت پاسخ ایشان را بکشند.
ایکنا ـ چرا آموزش عمومی قرآن در آموزش و پرورش را موفق نمیدانید؟
سخن درباره آموزش قرآن در آموزش و پرورش بسیار سخت و ناگوار است. اما به برخی از موارد به اجمال اشاره میشود.
1- سالهای زیادی است که برای معلمان و دبیران قرآن بهویژه 370 هزار آموزگاری که در دوره ابتدایی باید سه زنگ در هفته تدریس قرآن داشته باشند، هیچ نوع دوره آموزشی - توجیهی برگزار نشده است. یعنی 90 جلسه آموزش قرآن در یک سال تحصیلی برای هر دانشآموز؛ اما بدون هیچ نوع بازآموزی برای معلم و بدون کمترین امکانات اولیه از قبیل لوحه آموزش روخوانی(نگارههای خواندن)، لوح فشرده قرائت آیات، کتاب راهنمای تدریس و ... .
2- وقتی به نام اجرای سند تحول بنیادین، تنها، حوزه تربیت و یادگیری قرآن و عربی (برخلاف سند برنامه درسی ملی مصوب و نظر رهبری) منحل میشود؛ آینده اجرای اسناد تحولی در هالهای از ابهام و ناامیدی فرو میرود.
3- مصادره ساعات رسمی آموزش قرآن به نفع فعالیتهای فوق برنامه غیر مصوب از سوی معاونت پرورشی در حالی انجام میشود که این ساعات دارای کتاب درسی و محتوای آموزشی هستند. طرحی اجباری به نام حفظ جزء 30 که نه وظیفه قانونی ساعت درسی طبق راهنمای درسی مصوب است و نه شورای عالی آموزش و پرورش در جریان چنین اقدامی قرار دارد و نه مورد مطالعه و تأیید سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (که در واقع مرجع علمی این نوع موضوعات است) قرار گرفته است. اما در عوض صد در صد مدارس درگیر این طرح اجباری شده ولی ادعا میشود، هدف طرح، 10 درصد از دانشآموزان است! آن هم از سوی معلمانی که خودشان حافظ قرآن نیستند اما موظف به تربیت دانشآموزان حافظ قرآن هستند!
ایکنا ـ به نظر شما نتایج تخصیص اعتبارات آموزش عمومی قرآن از سوی شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور به آموزش و پرورش چه بوده است؟
به نام آموزش قرآن از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکنون صدها میلیارد تومان اعتبار برای آموزش عمومی قرآن تخصیص یافته؛ ولی حتی یک ریال از آن در جهت ارتقای توانایی معلمان و تجهیز مدارس به امکانات اولیه آموزش عمومی قرآن هزینه نشده است. دریافت اعتبارات، به نام آموزش عمومی قرآن است؛ اما برای مسابقات و نخبهگزینی تعدادی از دانشآموزان که معمولاً هم حاصل دسترنج نظام تعلیم و تربیت نیست، هزینه میشود؛ اما افتخار معرفی ایشان در مجامع و رسانهها عادت و رویهای برای کسب آبرو شده است.
دلیل این نوع فعالیتها و هزینههای بیهدف هم این بوده که حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش در طول سالهای متمادی و به تدریج مأموریت ذاتی خود را فراموش کرده و به جای آموزش قرآن به همه دانشآموزان که وقتگیر و هزینهبر است، به نخبهگزینی و تبلیغ و هیاهو برای مشروعیت دادن به اقدامات انجام شده، پرداخته است.
این نوع عملکرد نشان میدهد که تأسیس کمیسیون آموزش عمومی قرآن تاکنون جز ضرر و زیانهای جبرانناپذیر برای آموزش عمومی قرآن، ثمرهای نداشته است. البته معمولاً همینطور است؛ مرکز توسعه آموزش عمومی قرآن تشکیل میشود تا از اعتبارات آن برای اهداف خاص استفاده شود و البته این رویه به نهادینه شدن فساد سیستمی منجر میشود.
ایکنا ـ چند درصد از دانشآموزان در آموزش و پرورش قرآن را میآموزند؟
بیش از 90 درصد از دانشآموزان کشور در طول عمر خود، فقط در مدرسه فرصت یادگیری قرآن را پیدا میکنند. هر دانشآموز مجموعاً حدود 610 ساعت رسما با آموزش قرآن آشنا میشود. ولی با کمال تأسف میبینیم این فرصت طلایی و بیبدیل با بیتوجهی به محوریت «آموزش همه دانشآموزان» و مصادره ساعات درسی برای فعالیتهای غیر رسمی به «بحران ملی» تبدیل شده است.
مراجع ذیصلاح مانند سازمان بازرسی کل کشور، شورای عالی آموزش و پرورش، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور در جریان این تخلفات هستند؛ اما برخوردی احساس نمیشود.
ایکنا ـ وظیفه برنامه درسی قرآن درباره موضوع تربیت 10میلیون حافظ قرآن چیست؟
در هیچ یک از اسناد قبلی و فعلی سخنی از حفظ قرآن به شیوهای که گفته میشود، مطرح نشده است. تنها در پایههای اول و دوم به حفظ دو سوره به دلخواه آن هم در طول سال تحصیلی اشاره شده است. حتی در «سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری» که تنها از درس قرآن نام برده و معظم له حتی به جزئیات درس قرآن نیز اشاره فرمودهاند، نامی از حفظ قرآن نیامده است. اما نه تنها به بند 4-4 سیاستهای ابلاغی ایشان عمل نمیشود، بلکه خود این سند نیز به فراموشی سپرده شده است.
ایکنا ـ آیا برنامه درسی قرآن انتظارات جامعه و اسناد تحولی را برآورده میکند؟
انتظاری که اسناد تحولی و نیز جامعه از خروجیهای آموزش و پرورش دارد و آن توانایی خواندن، فهم اولیه، تدبر و تکر در برخی عبارات تربیتی است، در پرتو انس مستمر با قرآن قابل تحقق است و نه آموزش صرف قواعد و حتی مهارت. بررسیهای درونسازمانی حکایت از این دارد که دانشآموزان در ساعات درسی قرآن مدارس در زمینه یادگیری مشکل خاصی ندارند و روند تغییرات محتواهای آموزشی در سالهای اخیر رو به رشد و مورد قبول بوده است و به تعبیر دیگر وضعیت یادگیری قرآن نسبت به قبل بهتر شده است.
اما دانشآموزان در زمینه انس مستمر با قرآن دچار مشکل هستند که آن هم به مدد سایر معاونتها(مانند حوزه معاونت پرورشی و آموزشی و فعالیتهای فوق برنامه مرتبط) که متولی ترویج و تبلیغ آموزش عمومی قرآن هستند، قابل تحقق است. البته متأسفانه این معاونتها نهتنها در خدمت برنامه رسمی آموزش قرآن نیستند، بلکه با اجرای طرحهای غیر کارشناسی و غیر علمی و غیر مصوب، ضمن مصادره ساعات رسمی آموزش قرآن، به تضعیف آن میپردازند.
ایکنا ـ چرا بر تکمعلمی بودن دوره ابتدایی تأکید میشود؟ آیا بهتر نیست معلمان خاص قرآن را تدریس کنند؟
دانشآموزان در دوره ابتدایی مباحث دانشی و روشی و تربیتی (مانند حجاب، قرآن، نماز) را به خوبی فرا میگیرند. این موفقیت مرهون سیاست و قانون «تکمعلمی» است. اما متأسفانه در دوره دبیرستان (شش سال دوم) به دلیل تعدد دروس و حجم زیاد کتابها، تخصصی شدن موضوعات درسی و از همه مهمتر فشار کنکور از سوی مدرسه، خانواده و جامعه، از حیث تربیتی به شدت آسیب میبیند. حتی اغلب، دبیر محترم یک درس به دلیل اینکه باید چند کلاس را اداره کند، تنها به کار آموزشی میپردازد و از امور تربیتی غافل میشود؛ تا جایی که نام دانشآموزان را هم فراموش میکند. به بیان دیگر در شش سال دوم، نتیجه تلاش شش ساله اول، به تدریج از دست میرود.
بارها هشدار داده شد که مسئولان نظام آموزشی مراقب باشند که رویکرد چندمعلمی در دوره ابتدایی پدیدهای غلط، غیر قانونی و مخرب است. چند سالی است که در کلاسهای پنجم وششم شاهد چنین بیاحتیاطیهایی هستیم. البته در این طرح به علت تخصصی شدن دروس، کار معلم مانند دبیر، راحتتر میشود. به همین دلیل آموزگاران از آن استقبال میکنند. اما در حوزه تربیت دینی و اسلامی، این نوع از آموزش، ترویج فرهنگ سکولاریسم است. متأسفانه به جای آنکه در دوره متوسطه اصلاحی صورت پذیرد؛ این شیوه در دوره ابتدایی هم ساری و جاری شده است. این یک خطای استراتژیک است.
ایکنا ـ بین اهداف قصد شده و اهداف کسب شده در درس قرآن چه رابطه معناداری وجود دارد؟
وقتی درباره آموزش عمومی قرآن کریم در وزارت آموزش و پرورش صحبت میکنیم، باید بدانیم که وسعت این وزارت به وسعت کشور ایران یعنی یک میلیون و 650 هزار کیلومتر مربع است. (یعنی هفدهمین کشور پهناور دنیا) امسال حدود 14 میلیون و 800 هزار دانشآموز در 108هزار مدرسه مشغول به تحصیل هستند که از این آمار، بیش از 63 هزار مدرسه مربوط به دوره ابتدایی است. یعنی بیش از 18 درصد از جمعیت کل کشور. این آمار دانشآموزی به 5/15 میلیون در سال1401 خواهد رسید. وظیفه تربیت این تعداد از دانشآموزان بر عهده 600 هزار معلمی است که 370 هزار نفر آنها دوره ابتدایی تدریس میکنند.
در زمینه ارزیابی وضعیت یادگیری قرآن اولاً باید نگاهی به وضعیت کل دروس و سیستم آموزشی داشته باشیم؛ چراکه موفقیت یا عدم موفقیت در یک درس تا حدود زیادی تابع سیستم آموزشی به علاوه وضعیت سایر دروس است. یقیناً افت تحصیلی کلی نظام تعلیم و تربیت بر آموزش قرآن نیز اثرگذار خواهد بود.
ثانیاً کتاب درسی بخشی از یک سیستم آموزشی است. اینکه ضعف یادگیری قرآن در مدارس را به دلیل ضعف کتابهای درسی بدانیم، قطعاً یک برداشت غلط و نیز بیتوجهی به وضعیت اجراست و یا مغالطه و سرپوش گذاشتن بر تخلفات و اشتباهات از سوی عدهای. ضمن اینکه اثبات چنین ادعایی نیاز به پژوهشهای علمی معتبر دارد.
ایکنا ـ تغییر کتابهای درسی را تا چه اندازه در بهبود اوضاع آموزش عمومی قرآن مفید میدانید؟
به هر حال کتابهای درسی در صورت تغییر و در بهترین شرایط نیز تنها بین 40 تا 50 درصد تفاوت خواهند داشت. زیرا براساس اسناد تحولی و راهنمای درسی مصوب، در آن کتابها هم قواعد، پیام قرآنی، سورهها تفاوت چندانی با وضعیت فعلی نخواهد داشت. در واقع کتابهای درسی قرآن با آنچه که در اسناد تحولی (از سیاستهای ابلاغی گرفته تا سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی) آمده، همخوانی و هماهنگی زیادی دارد. لذا در کوتاهمدت تغییرات کتاب درسی تأثیر چندانی ندارد. بلکه آنچه در کوتاهمدت و بلندمدت تأثیر دارد، «بازآموزی معلمان و بهویژه آموزگاران» است. تجربه نشان میدهد هر جا که روی معلمین سرمایهگذاری شده، نتیجه در کوتاهمدت نیز رضایتبخش و مؤثر بوده است.
در این رابطه مهم شیوه اجراست. وقتی معلمی آموزش کافی ندیده، حرفهای نشده و روی آن سرمایهگذاری نشده است و از همه مهمتر معلمی که دغدغه معیشت دارد، نمیتواند در حوزه تربیت و آموزش از اثربخشی لازم برخوردار باشد.
حدود 80 هزار آموزگاری که در هر پایه تحصیلی در مدارس کشور تدریس مشغول هستند، از امکانات اولیه تدریس محروم هستند. به علاوه سایر عوامل مؤثر در برنامه درسی و آموزشی قرآن نیز مورد غفلت قرار گرفتهاند. مانند اینکه مدیر مدرسه که مسئولیت نظارت و پشتیبانی از برنامه درسی قرآن را بر عهده دارد، توجیه نشده و خانوادهها نیز تکلیف خود را با برنامه درسی فرزندانشان نمیدانند.
ایکنا ـ با توجه به شرایط جدید چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهید؟
در این زمینه مطلب زیاد است. اول باید جلوی تخلفات و بیقانونیها را گرفت و با متخلفان برخورد کرد. اقتدار شورای عالی آموزش و پرورش و کمیسیون آموزش عمومی قرآن که بر حسب اتفاق آقای نوید رئیس هر دو بخش هستند، در این زمینه بسیار ضروری و موثر است. ثانیاً اجرای دقیق و مطلوب قوانین خوبی که در این زمینه وجود دارد و نیز چارهجویی برای برخی قوانین دست و پاگیر مانند تقلیل ساعات کار آموزگاران 20 سال به بالا که همواره گریبانگیر درس قرآن است. همچنین، چند پیشنهاد نیز در این رابطه ارائه میشود.
در کوتاهمدت: 1- وزارت آموزش و پرورش باید به ریل مأموریت ذاتی خود یعنی «آموزش عمومی قرآن به جای فعالیتهای تبلیغی وترویجی و نخبهگزینی» بازگردد. وظیفه اجرای فعالیتهای صرفاً تبلیغی و ترویجی مأموریت سایر نهادها مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف و امور خیریه است.
2- تربیت معلمان حرفهای تنها راه و مؤثرترین برنامه در کوتاهمدت و بلندمدت است. تربیت مدرسان مرجع مقدمه تربیت معلمان حرفهای قرآن است. معلم حرفهای معلمی است که سایر معلمان از انجام کار او عاجز هستند.
3- مصوبه 677 و831 شورای عالی آموزش و پرورش به صورت کامل و دقیق اجرا شود و بر اجرای آن نظارت مستمر صورت پذیرد.
4- باید آموزش عمومی قرآن را از آموزشهای تخصصی جدا کرد و آن را به خارج از آموزش و پرورش سپرد. البته این کار در قانون (اهداف آموزش عمومی قرآن) انجام شده است. اما در اجرا همان رویه آموزشهای تخصصی دنبال میشود. به عنوان مثال اغلب فعالیتهای دارالقرآنهای آموزش و پرورش و نیز طرح ملی حفظ قرآن که به سایر نهادها مربوط میشود.
5- اسناد تحولی و نیز اسناد قرآنی در دل خود و نیز نسبت به یکدیگر دچار مغایرتهایی هستند که باید مورد بازبینی، کارشناسی و تصویب مجدد قرار گیرد. به عنوان مثال اهداف آموزش عمومی قرآن با سند راهبردی آموزش عمومی قرآن و نیز آنها با سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری و سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی در تضاد و تناقض هستند.
6- بخشهای مختلفی در وزارت آموزش و پرورش به فعالیتهای قرآنی اشتغال دارند که نه با هم هماهنگ هستند و نه حتی گاهی از وجود هم اطلاع دارند. این بخشها به بیش از 15 مورد میرسند. توقع این است که اینها با تقسیم کار صحیح و علمی، هماهنگ عمل کنند. این کار از وظایف اصلی کمیسیون آموزش عمومی قرآن باید باشد.
اما برای دراز مدت؛ امام خمینی(ره) فرمودند: «تربیت باید تربیت قرآنی باشد و بچههای ما باید تربیت قرآنی بشوند». این فرمایش امام(ره) باید مورد توجه جدی شورای توسعه فرهنگ قرآنی و کمیسیون آموزش عمومی قرآن قرار گیرد. بنده به عنوان متخصص فلسفه تعلیم و تربیت بیان میکنم که بین تربیت قرآنی و تربیت اسلامی تفاوت وجود دارد.
آموزش عمومی قرآن باید از رویکردهای کمیمحور مانند آموزش روخوانی، روانخوانی، قرائت و حفظ و ... (حتی اهداف آموزش عمومی قرآن که بر جامعیت موضوعات تأکید دارند) به صورت جدی فاصله گرفته و رویکرد کیفی و تربیتمحور اتخاذ شود.
در شرایط فعلی، آموزش عمومی قرآن در کشور متأثر از قاعدهمحوری و یا مهارتمحوری آن هم درباره قرآن است. (و نه آنچه در قرآن آمده است) متأسفانه ما در این کشور خواندن بدون فهم و اندیشه را درباره قرآن پذیرفتهایم، اما امروز دیگر نمیتوان مثل گذشته همان رویکرد بخوان و نفهم را دنبال کرد. جامعه پذیرای آن نیست.
باید شورای توسعه فرهنگ قرآنی کشور و به ویژه کمیسیون آموزش عمومی قرآن کریم قبل از هر چیز، علمای قوم اعم از صاحبنظران کشور در امر تعلیم خواندن، فهمیدن، تدبر و تفکر و نیز تجوید و قرائت قرآن و همچنین، متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی، عصبشناسی، فلسفه کودک، ادبیات کودک و نوجوان و ... را طی برنامهای مدون گردهم آورده تا آیات شریف قرآن کریم را با توجه به سن و جنس و نیاز، علایق، توانایی و ... مخاطبان سطحبندی کنند و آنگاه برای یادگیری هر سطح در هر گروه و جایگاه سنی و شغلی و فکری، بسته یادگیری لازم را تدارک ببینند تا آنگاه بگوییم برای آموزش عمومی قرآن بسته پیشنهادی داریم. دیگران نیز در عرصههای مختلف به میدان بیایند. این میتواند در مسیر تحقق تربیت قرآنی مد نظر امام خمینی(ره) باشد که البته به صورت کاملاً خلاصه مطرح شد.