ملکوت آرامش / ۱۰
فیلم | حکایت تمثیلی مولانا در غفلت از خار زارهای درون

ساعد10به گزارش ایکنا، ساعد باقری، شاعر و پژوهشگر ادبی، در بخش دهم «ملکوت آرامش» می‌گوید: مولانا جلال الدین بلخی در دفتر دوم مثنوی، آنجا که گذر سخن به مضمون فی التأخیر آفات می‌افتد، حکایت بسیار زیبای تمثیلی را چاشنی سخن می‌کند، بعد از ابیاتی که پیشتر خواندم؛

هان مگو فردا که فرداها گذشت

تا به کلی نگذرد ایام کَشت

حکایت، حکایت مردی است که بر سر گذرگاه مردم، بوته خار بزرگ یا به اصطلاح خاربن کاشته بود، رهگذرهایی که رد می‌شدند و گزش این خارها اذیتشان می‌کرد، نفرینش می‌کردند و به او شکایت می‌کردند.

هر دمی آن خاربن افزون شدی

پای خلق از زخم آن پر خون شدی

تا که حاکم را خبر شد این حدیث

یافت آگاهی ز فعل آن خبیث

پس به جد حاکم بگفت این را بکن

گفت آری بر کنم روزیش من

مدتی فردا و فردا وعده داد

شد درخت خار او محکم نهاد

{$sepehr_media_1706158_400_300}

در ادامه داستان، سرانجام حاکم مرد را فرا می‌خواند و به او می‌گوید، اینقدر با وعده فردا و فرداها خودت و ما را فریب نده، هر روزی که می‌گذرد، ریشه‌های این خاربن محکم‌تر و قوی‌تر می‌شود و تو پیرتر و ضعیف‌تر می‌شوی. در واقع این تمثیل روشنی برای ماست که گاهی از خارزارهای کشته در درون خودمان غفلت می‌کنیم و همچنان وعده مصفا کردن دل و جانمان را به فرصت‌های نیامده که چه بسا هیچگاه نیاید، موکول می‌کنیم که امیدواریم همین هشدارها و زنهارها متوجه‌مان کند.

یکی از برکات ماه مبارک رمضان نیز این است که به محض اینکه آدم سعی می‌کند جنبه‌هایی را مراقبت کند، در می‌یابد چه خبر است، مثلاً من می‌خواهم دیگران از دست آزار زبانم در امان باشند، در این صورت دائماً موارد متعددی پیش می‌آید که درمی‌یابم که انگار حواسم نبوده که این زبان چه می‌کرده است.

گفت روزی حاکمش‌ ای وعده کژ

پیش آ در کار ما واپس مغژ

تو که می‌گویی که فردا این بدان

که بهر روزی که می‌آید زمان

آن درخت بد جوان‌تر می‌شود

وین کَننده پیر و مضطر می‌شود

خاربن در قوت و برخاستن

خارکن هر روز زار و خشک‌تن

راستی، درخت خار یا خاربنی که مولانا در مثنوی از آن حرف می‌زند، چیست، از کلام مولانا جویا می‌شویم:

خاربن دان هر یکی خوی بدت

بار‌ها در پای، خار آخر زدت

بارها از فعل بد نادم شدی

بر سر راه ندامت آمدی

یا تبر بردار و مردانه بزن

تو علی‌وار این در خیبر بکن

یا به گلبن وصل کن این خار را

وصل کن با نار نور یار را.