دفتر غزل / ۱۹
پادکست | گذشتگان که ز تشویش ما و من رستند
{$sepehr_media_1720253_400_300}
گذشتگان که زتشویش ما و من رستند
مقیم عالم نازند هر کجا هستند
به عاشقان همه گر منصب گهر بخشی
همان به عرض چکیدن چو اشک تردستند
نکرده اند زیان محرمان سودایت
اگر زخویش گسستند با که پیوستند
چو اشک شمع شرر مشربان آزادی
زچشم خویش چکیدند اگر گهر بستند
زساز عافیت خاک می رسد آواز
که ساکنان ادبگاه نیستی هستند
چه جلوه ای که چو شبنم هوائیان گلت
شدند آب و غبار نگاه نشکستند
بیدل دهلوی