دفتر غزل / ۳۰
پادکست | يا رب چه برق بر منِ آتش به جان گذشت
{$sepehr_media_1731475_400_300}
دوش از نظر خيال تو دامن کشان گذشت
اشک آنقدر دويد ز پی کز فغان گذشت
تا غنچه دم زند ز شگفتن بهار رفت
تا ناله گل کند ز جرس کاروان گذشت
گر بگذری ز کشمکش چرخ واصلی
محو نشانه است چو تير از کمان گذشت
تا پر فشانده ايم ز خود هم گذشته ايم
دلدار رفت و من به وداعش نسوختم
يا رب چه برق بر من آتش به جان گذشت
تا پر فشانده‌ايم ز خود هم گذشته‌ايم
کم نيست اينکه نام توام بر زبان گذشت
(بيدل) چه مشکل است ز دنيا گذشتنم
يک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت
بیدل دهلوی