خشونت در خانواده یک مسئله خصوصی نیست و زمانی که پدر یا مادری با خشونت رفتار میکنند، اثرات سوء این حرکت در نسل بعد باقی میماند و گردش خشونت مطرح میشود و چنانچه عوامل و زمینههای فجایع ناشی از خشونت شناخته نشود، هر لحظه ممکن است مشابه قتل رومینا برای دیگر دختران جامعه ما اتفاق افتد؛ لذا پیشنهادهاتی ارائه میشود که میتوان در مورد آنها برای کنترل و مهار خشم در جامعه برنامهریزی کرد.

به گزارش ایکنا، اسلام خانواده را اساسیترین نهادی میداند که به اعضای خود احساس امنیت و آرامش میدهد و مهمترین فضای ارضای نیازهای طبیعی انسانها این جامعه کوچک، اما اثرگذار است. این نهاد، طی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسلهای بعدی بوده است، اما با گذر زمان، تغییر سبک زندگیها، دوری از مبانی دینی و قرآنی سبب شد تا برخی رفتارهای آسیبزا به این نهاد وارد شود و نهاد خانواده در چند دهه گذشته به شدت گرفتار بحران شود. یکی از این بحرانها خشونت است؛ وجود خشونت در خانواده، اضطراب و ناامنی را گسترش میدهد که پیامد آن بیماریهای روان تنی، گسترش پدیده قتلهای خانوادگی، همسرکشی و برخی موارد قتل ناموسی و کودکآزاری است.
خشونت خانوادگى عمرى به درازى خانواده دارد. در اولین خانواده بشرى خشونت خانوادگى به اشکال مختلف آن بروز و ظهور پیدا کرد. در این خانواده که آدم و حوا به عنوان والدین شناخته میشوند و هابیل و قابیل به عنوان فرزندان، خشونت میان فرزندان رخ میدهد و قابیل، هابیل را میکشد: «فطوّعت له نفسه قتل اخیه فقتله فاصبح من الخاسرین» (مائده/ ۳۰) «نفس سرکش کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد. او را کشت و از زیانکاران شد.» براساس آیات وحى خشونت خانوادگى در دیگر خانوادهها نیز ادامه یافت و برخى اعضاى خانواده خشونتگرا و شمارى دیگر قربانى خشونت شدند.
کارشناسان اجتماعی و روانشناسان معتقدند خشونت در خانواده، نشاندهنده رشد خشونت در سطح جامعه است. گویای این مطلب صفحات حوادث روزنامهها، هفتهنامهها و اخبار رادیو و تلویزیون امروز هستند که منعکسکننده صور مختلف پرخاشگری و خشونت از جامعه بوده که بیشترین مخاطب را هم به خود اختصاص دادهاند. متاسفانه اینگونه رفتارها چنان روبه رشد است که گویی در جان جامعه جای گرفته و بخشی از رفتارهای معمولی افراد شده است، بهحدی که هر روز با انواع خشونت و پرخاشگری از قبیل قتلهای خانوادگی، آدمربایی، نوزاد دزدی، نزاعهای خیابانی و مانند این موارد مواجه هستیم.
قتل فجیع رومینا اشرفی، دختر سیزده ساله تالشی، به دست پدرش و چند قتل مشابه دیگر در چند روز اخیر نشان دهنده یک خشونت پنهان است. ماجراهایی که چند روزی از آن میگذرد و شاید چند روز دیگر هم آن را به راحتی فراموش کنیم، اما رومینا و دختران امثال او دیگر زنده نمیشوند، ولی چنانچه عوامل و زمینههای این فجایع شناخته نشود هرلحظه ممکن است مشابه آن برای دیگر رومیناهای جامعه ما اتفاق افتد؛ بنابراین باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد؛ لذا جدا از تمامی ابعاد اتفاقات تلخی که بر اثر خشونت در کشور شاهد آن هستیم، افکار عمومی هم باید بپذیرند که در این دوران خشونت دیگر جایز نیست و بشر به مرحلهای از تکامل و پیشرفت رسیده که این پیشرفتها جهانی شده است. بهطوری که امروزه در جامعه به جایی رسیدهایم که دولتها به دنبال رفاه اجتماعی و مردمسالاری رفتهاند و دولت امروز خود را موظف کرده که از حقوق شهروندی در ابعاد مختلف از جمله زیست سالم و امن دفاع کند.
از سویی دیگر باید بپذیریم که خشونت در خانواده دیگر یک مسئله خصوصی نیست و زمانی که پدر یا مادری فرزندش را کتک میزند و با او با خشونت رفتار میکنند، اثرات سوء این حرکت در نسل بعد باقی میماند و مسئله گردش خشونت مطرح میشود. در این جریان چه کودک خود قربانی پرخاشگری و خشونت باشد و چه شاهد خشونت، به صورت ناخودآگاه آن را به سایر افراد خانواده و آینده خود همراه میکند؛ بر این اساس این گردش خشونت از نسلی به نسل دیگر ادامه خواهد داشت و به این ترتیب پایانی برای خشونت وجود نخواهد داشت.
فقر فرهنگی، نیز یکی دیگر از عواملی است که خانواده و اعضای آن را تهدید کرده و میکند. آگاهی نداشتن از قوانین و حقوق رایج جامعه گاهی منجر به این میشود که فرد دست به عملی بزند و تصور کند که میتواند از آن رهایی پیدا کند. اگرچه بعضا افرادی نیز پیدا میشوند که علیرغم آگاه بودن از نتیجه اعمالشان به خاطر جهالت و فقر فرهنگی مرتکب اعمال خلاف میشوند. در هر صورت باید گفت که گذار از سنت به مدرنیته همیشه عواقب و تبعات خودش را دارد. عواقبی که با ناهنجاریهای اجتماعی نمود پیدا میکند و شاید از بستر خانواده شروع و تا آنجا پیش رود که همه مرزها را در هم شکند و نهاد خانواده را نیز زیر سؤال برد.
راههاى کنترل خشم
کنترل خشم که همان حلم و بردبارى است، در آیات وحى بسیار توصیه شده است و مخاطبان قرآن به خویشتندارى و نیکورفتارى با دیگران فرا خوانده شدهاند: «و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللَّه یحبّ المحسنین» (آل عمران/ ۱۳۴) «و خشم خود را فرو میبرند و از خطاى مردم در میگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.»؛ «ادفع بالّتى هى احسن فاذا الّذى بینک و بینه عداوة کانّه ولىّ حمیم؛ و ما یلقّاها إلاّ الّذین صبروا و ما یلقّاها إلا ذو حظٍ عظیم» (فصلت/ ۳۴-۳۵) «بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است! اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به آن مقام نمیرسند و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمىگردند. در سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم نیز مسلمانان به مدیریت خشم دعوت شدهاند: «اشدّکم من ملک نفسه عند الغضب» پرتوانترین شما کسى است که به هنگام غضب نفس خود را کنترل کند.
پیشنهاداتی برای مردم و مسئولان
اما پرسش اساسى در باب مدیریت خشم این است که چگونه فردى که به خشم آمده است، خشم خود را کنترل کند و دیگران را مورد آزار و اذیت قرار ندهد؟ راههاى گوناگونى براى هدایت خشم و رسیدن به حلم و بردبارى وجود دارد. در ادامه پیشنهادهاتی ارائه میشود که میتوان در مورد آنها برای کنترل و مهار خشم در جامعه برنامهریزی کرد. برای مثال خوب است که به پزشکان، پرستاران، نیروی انتظامی و مدیران مدارس اختیار داده شود که در موارد مشاهده کودکان تحت خشونت واقع شده گزارش دهند و نیروی کافی نیز برای پیگیری وجود داشته باشد. فرهنگسازی از طریق رسانههای گروهی، بالا بردن سطح آگاهی مردم از حقوق جزایی و آشنا کردن آنان از عواقب عملشان میتواند راه حل دیگری برای جلوگیری از ارتکاب جرم باشد. کنترل بر رسانههای اجتماعی و آموزش در این خصوص نیز تا آنجا که به کارگیری خشونت را به حداقل برسانند میتواند از دیگر موارد مفید اثرگذار در این عرصه باشد. البته بهتر است برای محو خشونت در همه نهادهای رسمی و غیررسمی تغییر و تحولی بنیادین و مستمر و پایدار صورت گیرد و دستورات قرآنی در جامعه به درستی تبیین شود تا عطوفت و مهربانی برای عاریسازی جامعه از کینه و نفرت جایگزین شوند.
به قلم وهاب خدابخشی