
به گزارش ایکنا؛ در این شماره از دو فصلنامه علمی، مقالاتی با عناوین «تکنولوژیهای اجتماعی جدید و منازعات بیناهویتی در خاورمیانه پس از جنگ سرد»، «بررسی تأثیر نهادسازی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران از منظر رهیافت نهادی»، «همنوایی اندیشهی دینی تحولخواه با گفتمانهای جهان اسلام تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران»، «بررسی جایگاه حوزه مطالعات انقلاب اسلامی در نظام آموزش عالی ایران» «روندهای کلان منطقهای و چشمانداز توسعه در خاورمیانه»، «الزامات و موانع فکری ـ سیاسی سعادتمندی جامعه در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای»، «گفتمان سیاسی دولت احمدینژاد و تأثیر آن بر تعاملات بازرگانی خارجی ج.ا.ایران و اتحادیه اروپا» و «اسلامگرایان بهمثابه فرصت یا تهدید برای کنشگران انقلابی (مطالعۀ تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب 2011 مصر)» منتشر شده است.
همچنین مقالات «نقش جنسیت در استراتژی مبارزاتی داعش»، «تحلیل لایهای علتها و پدیداری هویتهای شیعه – ایرانستیز در آیندهی خاورمیانه با تأکید بر جامعهی عراق»، «تحلیل گفتمان رویکرد علمای دینی به تعزیه حسینی»، «نشانهشناسی پیادهروی اربعین و شباهتهای آن با حکومت مهدوی»، «بررسی ایدئولوژی قیام عاشورا مبتنی بر بیانات امام حسین (ع) در 61-60 ه.ق به روش نظریهپردازی داده بنیاد»، «بررسی مدیریت امنیت اجتماعی از منظر آیتالله مهدوی کنی (ره)» و «تحلیل گفتمان علوی در ترکیه معاصر» از دیگر مقالات منتشر شده در این زمینه هستند.
در چکیده مقاله «تحلیل گفتمان رویکرد علمای دینی به تعزیه حسینی» میخوانیم: هدف اصلی تحقیق، تحلیل گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی و چگونگی تأثیر گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی بر ترویج مناسک گرایی در تعزیه بوده است. تلاش تحقیق بر آن است تا ریشههای شکلگیری مناسک گرایی را در فضای گفتمانی علمای دینی تشیع و متعلقات عزاداری مذهبی بررسی کند. روش تحقیق از نوع تحقیق کیفی و تکنیک بکار گرفته شده تکنیک تحلیل گفتمان هست. در بررسی مفاهیم از تحلیل گفتمان «لاکلا و موفه» و در بررسی علّی این رویکرد از تحلیل گفتمان «نورمن فرکلاف» استفاده گردیده است. بر اساس مصاحبهها و تحلیل آنها دالهای حاکم بر فضای گفتمانی جامعه علمای دینی تشیع در بعد از انقلاب اسلامی ایران را میتوان در قالب حضور ضعیف در مراسم تعزیه، نقص محتوای سخنرانی، کاهش مقبولیت، وابستگی مالی و ضعف مهارتهای کلامی؛ در مقابل حضور مستمر علمای دینی قبل از انقلاب اسلامی ایران در مراسم تعزیه حسینی، غنای محتوای سخنرانی، عدم وابستگی مالی و داشتن مهارتهای کلامی خلاصه کرد.
طبق یافتههای تحقیق، گفتمان حاکم بر جامعه علمای دینی تشیع در ایران در قیاس با گذشته (قبل از انقلاب اسلامی) سمت و سویی مناسکگرایانه و منفعتطلبانه به خود گرفته است و چهرهای که از دین ارائه شده «غیر عرفی» است. یکی از نشانههای «دین غیر عرفی» و دینی که مناسباتی تمامیتخواه و غیر مردمی به خود گرفته، در امتزاج نامتوازن دو نهاد دین و سیاست نهفته است. در یک استنتاج کلی میتوان گفت، غلبه «دین غیر عرفی» و منفعت طلبانه با «حذف روح پرسشگری در جامعه» و «تغییر در مناسک بومی جوامع» منجر به ترویج مناسکگرایی در تعزیه شده است
نویسنده مقاله «نشانهشناسی پیادهروی اربعین و شباهتهای آن با حکومت مهدوی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: پیادهروی اربعین به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای سیاسی-مذهبی جهان، میتواند از منظرهای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی نشانهشناسی پیادهروی اربعین و رابطه آن با حکومت مهدوی است. از منظر این مقاله پیادهروی اربعین هم حامل نشانهها و نمادهای ظاهری و هم نشانهها و نمادهای مفهومی و معناگرایانه حکومت مهدوی است. درواقع پیادهروی اربعین میتواند نماد کوچکشدهای از جامعه مهدوی باشد که در آن مردم در تمام ابعاد، سعادت و کمال را در سایه رهبری معصوم (عج) حس میکنند و بخشی از اتوپیای وعده داده شده به صالحین در این اجتماع عظیم و تاریخی به منصه ظهور و عمل میرسد. با توجه به مدلولهای مشترک دالهای گفتمان مهدوی و گفتمان اربعین و نشانهشناسی این دو رویداد تاریخی، از نظریه نشانهشناسی «چارلز سندرس پیرس» به عنوان حامی نظری پژوهش استفاده میشود.
با واکاوی نمادهای ظاهری و مفهومی اجتماع اربعین میتوان گفت این اجتماع محکم و قابل تأملی با مؤلفهها و نمادهای جامعه تحت حکومت حضرت مهدی (عج) دارد. یافتههای مقاله نشان میدهد که موکبهای پذیرایی، جمعیت زائران و شمایل، رنگها و نمادهای مذهبی، نشانهها و نمادهای ظاهری پیادهروی اربعین و حکومت مهدوی هستند و عبودیت محض، عدالت، استحکام ارزشهای انسانی و پیوندهای اجتماعی، صلح و امنیت، ساماندهی اقتصادی و امتگرایی و وحدت نشانههای مفهومی و معناگرایانه این دو اجتماع بزرگ هستند.
در طلیعه نوشتار «بررسی مدیریت امنیت اجتماعی از منظر آیتالله مهدوی کنی (ره)» میخوانیم: امنیت یکی از ابتداییترین نیازهای بشر از زمان آغاز زندگی بوده است، پس تأکید و تمرکز بر این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است. امروزه با توجه به جایگاه جهانی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران لزوم توجه به این مهم بسیار مشهود و واضح است؛ اما بیشتر پژوهشهای صورت گرفته در حوزه مطالعات امنیت بهنوعی در چارچوب مطالعات غربی صورت گرفتهاند و کمبود مطالعات بومی بهطور محسوس دیده میشود. یکی از راههای پوشش کمبود موجود، بررسی سیره مدیریت امنیتی افراد مؤثر در تاریخ انقلاب اسلامی است. آیتالله مهدویکنی (ره) بهعنوان یکی از شخصیتهای برجسته و مؤثر در انقلاب اسلامی، مسئولیتهای مهمی در وزارت کشور و کمیته انقلاب اسلامی داشتند. در پژوهش حاضر به این سؤال پاسخ داده میشود که نحوه مدیریت امنیت اجتماعی آیتالله مهدویکنی (ره) در انقلاب اسلامی چگونه بوده است و چه مؤلفههایی مدنظر ایشان قرار داشته است؟ محققان با بررسی منابع حوزه امنیت و اتخاذ روش تحلیل محتوا در سیره ایشان، به این نتیجه رسیدهاند که ایشان ذیل امنیت اجتماعی مؤلفههایی از قبیل رسانه، هویت، عدالت، شکاف و نظم اجتماعی را مهم انگاشتهاند و معتقد بودند برای ایجاد آن، ابتدا باید سراغ مؤلفههای مذکور رفت و تا هنگامیکه در این حوزهها آسیب وجود داشته باشد، نمیتوان گفت امنیت اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
نویسنده مقاله «بررسی ایدئولوژی قیام عاشورا مبتنی بر بیانات امام حسین (ع) در 61-60 ه.ق به روش نظریهپردازی داده بنیاد» در طلیعه نوشتار خود آورده است: اهمیت نهضت امام حسین (ع) و لزوم شناخت صحیح آن، موجب شده است که تتبع و تحقیق در این حوزه همواره مورد اهتمام اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان باشد. با وجود تأملات فراوان در این خصوص؛ همچنان خلأ تحصیل یک مدل اندیشگانی منسجم در این حوزه که مبتنی بر بیانات رهبری این نهضت عظیم که در عرصه نظر و عمل فعالانه وارد شده است، احساس میشد. با امعان نظر به اهمیت موضوع و در امتداد تلاشهای صورت گرفته در این عرصه، درصدد برآمدیم تا با تأملی مجدد، پِژوهشی روشمند در این حوزه با استفاده از روش «نظریهپردازی داده بنیاد» به دست دهیم.
برآیند تحلیل بیانات شریف امام از آغاز تا انجام نهضت حاکی از آن است که قیام امام در زمانی رخ داد که فضای کلی حاکم بر جامعهی اسلامی، بهگونهای محسوس با تعالیم اسلامی ناهمسو بوده است. در این میان به خلافت رسیدن یزید که آن نیز معلول یک سلسله از کُنشهای اجتماعیِ منافی با حقمداری بود، اسلام را در معرض خطر و تحریف قرار داد. درواقع با تشخیص عدم صلاحیت حاکمیت وقت به عنوان چالش اصلی جامعه و در نظر داشتن زمینهها و علل آن، راهحلی بنیانی مدنظر بوده؛ ضمن آنکه راهکارهای فرعی و راهبردهایی نیز به مقتضای شرایط متفاوت نهضت اتخاذشده است. درنهایت قیام، در دو حالت متفاوت ترسیم شده که هرکدام بنا بر شرایط و مقتضیات مطلوب قلمداد میشود.