اسماعیل امینی میگوید: محمدرضا سهرابینژاد از شاعران پیشکسوت حوزه شعر عاشورایی است که در شعر عاشورایی خلاقیتهایی دارد که آن را از شعرهای دیگر متفاوت و برجسته کرده است.
به گزارش ایکنا، اسماعیل امینی، شاعر و پژوهشگر ادبیات آیینی، در هجدهمین برنامه «محرم در شعر و ادب فارسی» که به ارائه گزیده و گلچینی از سرودههای عاشورایی و آیینی شاعران کهن و معاصر اختصاص دارد، به بازخوانی دوبیتیهایی از محمدرضا سهرابینژاد پرداخت و نکتههایی از آن بیان کرد که متن آن را در ادامه میخوانید:
صدایش سنگ ها را نرم میکرد
دل افسردگان را گرم میکرد
زنی در پیش مردی خطبه میخواند
که مرد ازمرد بودن شرم میکرد
{$sepehr_media_1831643_400_300}
این دو بیتی از محمدرضا سهرابینژاد از شاعران پیشکسوت و برجستگان حوزه شعر عاشورایی است. وی در قالبها و موضوعات گوناگون شعر سروده، اما به طور خاص در شعر عاشورایی خلاقیتهایی دارد که در شعرهای بسیار درخشان، برجسته و متفاوت این شاعر طی دهههای گذشته منتشر شده است. نمونه آن این دوبیتی بود که خواندم و چطور نگاه متفاوت به ماجرای خطبهخوانی حضرت زینب(س) نزد اشقیا پرداخته است.
وقایع عاشورا به دلیل اینکه برای همه مردم آشناست، شاعر چندان نیازی نمیبیند که به تک تک جزئیات و اسامی اشخاص و مکانها را در شعرش بیاورد و با یک اشاره، مخاطب متوجه میشود؛ زیرا با این واقعه آشناست و در کتابها خوانده و شنیده است. این اشاره در اصطلاح تلمیح خوانده میشود.
چند رباعی نیز از این شاعر میخوانم تا با نوع زبان و نگاهش به ماجرای شهادت امام حسین(ع) آشنا شوید.
برخاست نسیم و پیکرت را بوسید
آن حنجره زن خون ترت را بوسید
آن شب که به نیزه نورافشان شد
مه خم شد و با گریه سرت را بوسید
****
در خون و غبار نرگس مستش بود
بر سینه نشسته دشمن پستش بود
وقتی ز گودال برون آمد شمر
خورشید به خون نشسته در دستش بود
****
آن نخل به خون تپیده را میبوسید
آن مشک به هم دریده را میبوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود
دستان ز تن بریده را میبوسید
خورشید کنار القمه