به گزارش ایکنا، یکی از اهرمهای جذابیت در سینمای جهان پرداختن به آیینها و مناسک است، زیرا جدا از اشاعه فرهنگ آن کشور، جذابیت نیز در این تولیدات بر زیباییهای کار میافزاید. درباره چرایی کم کاری در این حوزه گفتوگویی با جواد انصافی، بازیگر سینما، تلویزیون و رادیو انجام دادهایم. وی در زمینه آیینها و مناسک علاوه بر تحقیقات فراوان، کتابهایی نیز به نگارش درآورده که در ادامه با این گفتوگو همراه میشویم.
ایکنا - درباره ریشههای آیینهای نوروزی توضیح دهید و بگوید درگذر تاریخ نوروز تا چه حد دست خوش تغییر شده است؟
ریشههای نوروز به دوران پیشدادی برمیگردد. در روایات متعدد نیز شکلگیری نوروز را به جمشید، پادشاه پیشدادی نسبت دادهاند. نکته جالبتر اینکه در تمام آیینهای باستانی و ملی کشورمان، ریشههای توحیدی وجود دارد. این نکته را به یاد داشته باشید که آیینهایی چون نوروز و دیگر رسمهای باستانی ربطی به زرتشت پیامبر ندارد، چون قبل از زرتشت نیز این آیینها وجود داشته و در ادامه این آیینها حفظ شده و به قرنهای بعد منتقل شده است. لازم به ذکر است که زرتشت بر برخی از آیینها تاثیرگذاری داشت و ریشههای غیر الهی را از آنها گرفت و به آنها شکل یکتاپرستانه داد.
از آیینهای باستانی ما تنها نوروز برای عموم مردم آشناست کمی درباره آیینهای باستانی و ملی توضیح دهید؟
در ایران باستان برای هر ماه یک جشن وجود داشت در میان اعیاد ماهانه؛ تیرگان، مهرگان و اسفندگان شهرت بیشتری داشته است، حتی باید گفت جشن مهرگان در حد نوروز برگزار میشد. جشن تیرگان به نوعی ادای احترام به آرش کمانگیر است و در جشن اسفندگان زنان محور جشن هستند. جالب است بدانید در ایران باستان ماهها به صورت هفتگی نبودند و ۳۰ روز در قالب یک ماه حساب میشد و هر روز یک نامه واحد داشت. جشنهای دیگری چون؛ جشن یلدا؛ جشن یور و ... نیز وجود داشت که در آن مردم به جشن و شادمانی مشغول بودند.
تمام جشنهای ایرانی، فقط وسیلهای برای سرگرمی و شادی نبودند، بلکه در آنها هم هدف و معنا نهفته بود هم اینکه آیینی را تبلیغ میکرد؛ آیینی که در راستای فرهنگ یکتاپرستی بود. برای مثال جشن یور یا همان جشن یاوری را مثال میزنم. در این آیین مردم به فردی که نیازمند کمک بودن در قالب مراسمی کمک میکردند. در آیین یور ظرافتهای هنری نیز مشاهده میشود. برای مثال گاهی اوقات استفاده از موسیقی برای بالا رفتن میزان کمکرسانی مردم استفاده میشد.
با ورود اسلام، آیینها و جشنهای ایرانی دستخوش چه تغییراتی شد؟
متأسفانه برخی از کجفهمیهای اعراب در صدر اسلام سبب شد برخی آیینهای ما به فراموشی سپرده شود، حتی به مردم برای ۲۰۰ سال اجازه برپایی نوروز را نمیدادند. این اتفاق از آنجا به وجود آمده بود که آنها فکر میکردند این آیینها مضر است درصورتی که، نوروز چه ضرری میتواند برای مردم داشته باشد؟ یکی از کج فهمیها این بوده که آنها متصور بودند آتشی که در برخی از جشنها استفاده میشود به معنای آتشپرستی است، در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست، بلکه آتش نمادی از نور و خداوند مورد احترام ایرانیان قدیم بوده است.
بهترین نمونه برای توضیح فوق جشن چهارشنبهسوری است که بهشدت مورد نقد قرار گرفته به این بهانه که در آن آتشپرستی رواج داده میشود درصورتیکه به هیچوجه چنین نبود. همین کجفهمیها در نهایت سبب شد به مرور تحریفاتی وارد جشن چهارشنبهسوری شود. مثلاً داخل آتش مواد منفجره میانداختند. این در حالیست ایرانیان قدیم معتقد بودند آتش پاک است و به آن نباید آلودگی وارد کرد. ریشه استفاده از مواد منفجره و ترقه به ورود انگلیسیها به ایران بر میگردد. آنها با آوردن مواد منفجره به آیین چهارشنبهسوری، میخواستند فلسفه اتحاد و همبستگی که در این آیین وجود داشت را از بین ببرند.
درباره چهارشنبهسوری یک نکته دیگر را هم باید بیان کنند که من به واسطه تحقیقاتی که انجام دادم آن را دریافتم؛ وقتی انسانها در کنار آتش قرار میگرفتند یا اینکه از روی آتش میپریدند برخی از میکروبها یا باکتریها یا موجودات موذی نظیر شپش از بین میرفت. این به سلامتی انسانها در آن زمان کمک میکرد. این نکته را به زبان علمی امروز نمیشود برای انسانهای صدها سال پیش توضیح داد، بنابراین این جشن به نوعی سلامت انسانها را نیز مدنظر داشته است.
ممکن است این سؤال پیش آید که در دویست سالی که ایرانیان اجازه برپایی آیینهایی چون نوروز را نداشتند چگونه نوروز باقی ماند، اما دیگر رسوم از بین رفت؟ جواب مشخص است نوروز آیینی بود که ایرانیان میتوانستند داخل خانه و مخفیانه برگزار کنند، پس این رسم باقی ماند اما آیینهایی که نیاز بود در اجتماع برگزار شود به واسطه فشارهایی که وجود داشت از بین رفت.
نکته دیگری را باید در این زمینه یادآور شوم اینکه شنیده میشود که ماهیهای قرمزی که در نوروز برای تزیین سفره استفاده میشود برای ایران نیست و از فرهنگ چینی وارد نوروز شده است، درصورتیکه من در تحقیقاتی که انجام دادهام ثابت کردم ریشه استفاده از ماهی زنده و قرمز در سفره هفتسین در فرهنگ باستانی ایرانیان بوده است. این مسئله را فردوسی در کتاب شاهنامه منتسب به دوران پیشدادیان کرده است، ولیکن همانگونه که گفتم چون برای تهیه ماهی زنده، نیاز به فعالیت بیرونی بود، این رسم برای ۲۰۰ سال فراموش شد. همین شکاف باعث گردید عدهای تصور کنند این رسم، ریشه ایرانی ندارد.
جالب است بدانید در آیینهای ایرانی به حیوانات اهمیت و ارزش داده میشد. برای مثال اسب رستم، اسب فهیمی بود، البته در اندیشهها و تفکرات اسلامی نیز اسب امام حسین(ع) فهیم بود، حتی گفته شده ذوالجناح زمانی که امام حسین(ع) شهید شدند و به خیمهها باز میگردد و اشک میریزد.
در سفره هفت سین عموماً آیینه وجود دارد اما مطمئنم بسیاری از فلسفه قراردادن آینه سر سفره هفت سین مطلع نیستند. فلسفه استفاده از آینه این است که بزرگ خانواده که عموماً مادر بود آیینه را در زمان تحویل سال جلوی افراد خانواده میگرفت تا آنها به کارهایی که در یکسال گذشته انجام دادهاند، بنگرند تا در سال جدید بدیها را دور بریزند و خوبیها را ادامه دهند.
ذکر یک نکته را در این بحث ضروری میدانم، آنهم این است که برخی مواقع شنیده میشود که میگویند هفت سین در ابتدا هفت شین بوده است؛ این گفته درست نیست. هفت سین ما از همان ابتدا هفت سین بوده است؛ هفت سینی که نشان از سلامتی انسان دارد. در ضمن هفت شینی که از آن نام برده میشود به نظرم تحریفی است که برای از بین بردن نوروز شکل گرفته و ریشه تاریخی ندارد. بگذارید با یک مثال منظورم را بیان کنم؛ گفته میشود در سفره قدیم ایرانیان شراب وجود داشته، پس هفت سین تبدیل به هفت شین شده است، درصورتیکه شراب کلمه عربی است. این امر نشان میدهد این گونه برچسبزدنها تنها با هدف از بین بردن آیینهای ملی صورت گرفته و ریشه علمی ندارد.
مطلب بعدی اینکه، هفت سین ایرانیان حتی در نوع چینش نیز دارای فلسفه و حکمت است. اولین سین، سنجد است. سنجد به معنای سنجش و تفکر است، چون خداوند اولین چیزی که به انسان داده قدرت تفکر و اندیشه است؛ بودن سنجد در هفت سین در حقیقت در راستای همان عقلگرایی است. سین دوم، سیب است؛ سیب مظهر سلامتی برای بدن است. سین سوم، سبزی که نشان از سلامتی روح دارد. در ادامه چهار سین دیگر نیز برای خود فلسفه و تفکر دقیقی دارد، پس تحریفاتی چون هفت شین به هیچ وجه ریشه واقعی نداشته، بلکه هجمههایی برای از بین بردن نوروز است.
بعد از گذشت دویست سال که از آن به عنوان مسکوت ماندن آیینها و رسوم ملی حرف زدیم به مرور در سدههای بعد نوروز احیا شد و در بخشهایی آیینها شکلی اسلامی نیز به خود گرفت. درهمین راستا قرار دادن قرآن بر سر سفره هفت سین یا دعا و قرآن خواندن در زمان سال تحویل، نشان از همراهی اسلام با آیینهای ما دارد.
جدا از آیینهای شادی، میخواهم به یک آیینهای عزاداری باستانی نیز اشاره کنم. سوگ سیاوش یکی از مهمترین آیینهای عزاداری در کشورمان است و ریشه این آیین به داستان سیاوش برمیگردد. در داستان سیاوش به نوعی نقل دو پیامبر را میبینیم؛ حضرت ابراهیم(ع) و حضرت یوسف(ع). در ادامه آیین سوگ سیاوش تغییر کرد و با شیعه شدن ایرانیان به آیین سوگ امام حسین(ع) تبدیل شد. لازم به ذکر است در سوگ سیاوش، ساز و دهل و طبل و سنج وجود داشت و در آیینهای عزاداری عاشورا نیز این ابزار آلات استفاده میشود.
بیتوجهی ما به آیینهای ملی و باستانی سبب شده بسیاری از کودکانمان با شخصیتهای باستانی غریبه باشند. برای مثال آنها عمو نوروز را نمیشناسند، اما در عوض بسیاری از آنها بابانوئل را میشناسند. این مسئله به واسطه عدم معرفی صحیح آیینهایمان در فعالیت فرهنگی و هنری به وجود آمده است. نظر شما چیست؟
معضل به وجود آمده نشئت گرفته از کمکاری رسانهها است، حتی شما (ایکنا) به عنوان رسانههای خبری و فرهنگی در این زمینه مسئول هستید که چرا به درستی معرف آیینهای ما نبودهاید؟ آیینهای ما هیچ یک مضر نیست، بلکه رفتارهایی در جهت مهربانی و همبستگی است، پس چرا نباید ما آنها را معرفی کنیم یا از پرداختن به آنها هراس داشته باشیم. درباره بابانوئل هم که به عنوان سؤال مطرح کردید باید بگویم؛ مدرک دارم کشیشی با آشنایی با فرهنگ ایرانی جذب برخی از آیینهای ما شد. یکی از آنها بابانوروز بود که او آن را تغییر داد و در قالب بابانوئل به غرب وارد کرد. حتی جشن شب یلدای ما برای آنها الگوی بود تا جشن کریسمس را برگزار کنند، اما با گذشت زمان چون متوجه شدن مطابقت زمانی جشن یلدا و جشن کریسمس مردم را متوجه کپیبرداری آن خواهد کرد با تغییر چند روز، سعی کردند به آیین خود اصالت دهند. در این رابطه یک نکته دیگر را هم باید بیان کنم، آنهم استفاده غربیان از کاج برای تزیین درخت کریسمس است. تا جایی که من تحقیق کردم، کاج آنها همان سرویست که ایرانیان در گذشته در شب چله استفاده میکردند، اما غربیان سرو را با کاج عوض کردند. در همین رابطه تأسف آنجاست امروز ما کپی آنها را (درخت کاج) در خانههایمان خودمان استفاده میکنیم.
در ایام عید شاید شما افرادی را ببینید که خود را به شکل حاجی فیروز درآورده و از مردم تکدیگری میکنند. این اتفاق ظلم به فرهنگ ماست. فیروز فردی در زمان ساسانیان بود که خبر آمدن نوروز را میداد. وی مورد احترام شاه و مردم بود. شاه در عید به او پاداش میداد، اما امروز متأسفانه حاجیفیروز تبدیل به فردی شده که در ایام نوروز در خیابانها گدایی میکند.
گفتوگو از داوود کنشلو