رشد اخلاقی امتیاز حوزه و پژوهش‌محوری امتیاز دانشگاه است

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام صادق الهام، پژوهشگر دینی، 22 اسفندماه، در هفتمین دوره علمی - پژوهشی مشکات که به همت انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛

آیت‌الله سند یک زمانی به بنده می‌فرمودند تفاوتی اساسی در نظام آموزشی در حوزه با دانشگاه است و آن بستری است که در حوزه هست و در دانشگاه نیست. فضایی که دانشگاه در اختیار دانشجو قرار می‌دهد، یک فضای معین و آکادمیک است و اگر بخواهد به بهترین نحو هم پیشرفت کند، یک سقف معینی دارد و اگر هم نخواهد درس بخواند، تکلیف روشن است، اما اگر کسی در حوزه بخواهد از فضا استفاده کند، بستر مناسبی برای رشد وجود دارد و می‌تواند او را به حد اعلایی برساند که نقطه پایانی ندارد. لذا در بین علما کسانی بودند که در علم و فضل به جایی رسیدند که کمتر بدیل دارند و از خصوصیت‌های حوزه علمیه بوده است. گرچه حوزه علمیه موجود با آنچه که در سیره بزرگان خواندیم، فاصله زیادی دارد و آنها هم به سمت آکادمیک شدن رفتند و فضای قدیم در حوزه حاکم نیست. اما بستری که می‌تواند به ما کمک کند، در حوزه بیشتر فراهم است. اساتید بیشتر هستند و راحت‌تر می‌شود از آنها استفاده کرد و علمای متخلق به اخلاقی را داریم که می‌توانند در کمالات نفسانی انسان موثر باشند و رابطه استادی و شاگردی نیز در حوزه متفاوت از رابطه استادی و شاگردی در جامعه دانشگاهی است.

این موارد به معنای این نیست که هرکسی در حوزه حرکت کرد، موفق‌تر است یا کسی که در دانشگاه بود، عقب‌مانده است. اینکه حوزه بستری را برای رشد فراهم کرده، به این معنا نیست که هر کسی در حوزه است رشد می‌کند، چون هزار و یک مانع نیز در جامعه حوزوی وجود دارد که شاید هیچ یک در دانشگاه نباشد، لذا کسانی می‌توانند از این بستر استفاده کنند که مقدمات زیادی را تحصیل کرده باشند که از جمله توانایی و زهد و ریاضت‌های معنوی و اخلاقی است و همه اینها می‌تواند موجب رشد و استفاده از بستر عالی حوزه باشد. یک بار آیت‌الله بروجردی در درس فرمودند از من سوال می‌شود چه زمانی به نتیجه می‌رسیم؟ ایشان گفتند بستگی دارد نتیجه را چه چیزی بدانید، اگر نتیجه را رسیدن به منویات دنیوی اعم از علمی یا جاه و مقام و ثروت قرار دهید که راه را اشتباه آمدید و در حوزه کسی نمی‌خواهد به اینها برسد و جهت‌گیری کلی که در حوزه‌های علمیه وجود دارد، این نیست، گرچه برخی آلوده شدند. اما اگر دنبال کمال انسانی هستید، که از روز اول در مسیر هستید و هدف همین است.

به هر تقدیر رسیدن به مطلوب و استفاده از آن بستر مناسب در حوزه‌ها کار هرکسی نیست و کسانی که در فضای دانشگاهی مشغول تحصیل هستند، باید بدانند اظهار تأسف نکنند که اگر حوزه بودم، به فلان نقطه می‌رسیدم و الآن که در دانشگاه هستم، از همه چیز عقب ماندم. مهم این است که انسان در مسیر حق قدم بگذارد و لقب آیت‌اللهی نیز مهم نیست، اما اگر دیدیم کسی در آنجا موفق شده، دلیل نیست ما که در آن فضا تحصیل نکردیم، تأسف بخوریم. شرایط انسان‌ها نیز متفاوت است و معلوم نیست تحمل آنچه بر او وارد می‌شود را داشته باشیم.

آیت‌الله سند می‌گفت وقتی از انگلیس برای طلبه شدن به قم آمدم، به دلیل مشکلاتی که وجود داشت، نتوانستم به لحاظ مالی تأمین شوم و می‌گوید شب‌ها در خیابان‌ها آواره بودیم و در هفته‌های اول جا برای خواب نداشتیم. حجره‌ای پیدا کردیم تا بخوابیم و می‌گوید دوست ما پس از مدتی تحمل نکرد و به انگلیس برگشت. ایشان ماند و با این نحوه درس خواندن، موفق شد و به یکسری توفیقات رسید، اما اگر بنده از آن شرایط ایده‌آل جدا شده و وارد یک کشور غریب آواره می‌شدم، آیا می‌توانستم تحمل کنم یا خیر؟ خروجی را اگر نگاه می‌کنیم، دلیل نیست که بگوییم اگر من حوزه بودم باید یک نفر مشابه او می‌شدم.

پس در حوزه‌های علمیه بسترها برای رشد شاید بیشتر باشد، اما برای کسانی این بسترها فراهم است که بتوانند استفاده کنند و استفاده از این بستر به راحتی برای هرکسی مقدور نیست و همت بالایی می‌خواهد و باید موانع را کنار زد. در دانشگاه این بستر البته کمتر وجود دارد. همچنین ممکن است کسی با تلاش‌های فردی خود را به حداقل‌های رشد و کمال برساند و مورد تأیید باشد که بسیار مطلوب است. تهذیب نفس و معنویات نیز مخصوصاً در علوم اسلامی گام اول است و به تعبیر آیت‌الله مجتهدی یک رگه مقدسی باید داشت و اگر طلبه دائما به عبادات بپردازد و وقتی برای مطالعه نگذارد، در این‌صورت تهذیب نفس حاصل نمی‌شود. آقایان علما گفته‌اند معنویتی که می‌تواند رشدی برای کار ایجاد کند بیشتر ترک محرمات است. اگر انسان چشم و زبانش را نگه دارد و هر چیزی نشنود و نگوید، ظرفیت را برای خود فراهم کرده تا علوم آل محمد(ص) را در جان خودش قرار دهد. اینکه مستحبات تا چه اندازه باشد نیز می‌شود بحث‌های اضافی و گرچه مفید است، اما تا یک حدی باید باشد. میرزاجوادآقا ملکی تبریزی می‌فرمودند در این سه ماه یعنی از رجب تا رمضان، طلبه‌ها نباید خیلی مطالعه کنند و بیشتر به عبادات بپردازند، اما این نیز از منفردات ایشان است وگرنه دیگر آقایان به مطالعه و ... اهتمام دارند و در شب قدر نیز به مذاکره علمی تأکید می‌کنند.

به هر حال تهذیب نفس اگر به معنای ترک محرمات نباشد، رشدی هم در کار نیست و انسان اگر محرمات را ترک نکند، مانند درازگوشی است که کتاب را حمل می‌کند. اما اینکه در مقامات اخلاقی و رسیدن به کشف و شهود انسان بخواهد بکوشد اضافه کاری‌هایی است که هدف محسوب نمی‌شود. به هر تقدیر این مسیر، مسیر حوزه است، اما در دانشگاه، بستر به آن معنا که در حوزه است، فراهم نیست. داشتن معلم اخلاق در دانشگاه یا نیست یا کمتر وجود دارد و در دانشگاه امام صادق(ع) نیز پس از آیات مهدوی و زابلی، این فضا اندک شده است و دانشجوهای ما باید خودشان تلاش کنند. دانشگاه امام صادق(ع) از این مسئله بسیار مبرا است، اما در دانشگاه‌های دیگر دانشجو با موانع رشد و کمال هم مواجه است.

لذا انسان باید با تلاش‌های فردی خود و استفاده از بزرگان و علما که در اختیار هستند، این مسائل را برای خودش حل کند و در این مسیر موفق باشد. وقتی می‌گوییم مسیر علم دینی، مراد رشته فقه و مبانی نیست، بلکه مراد این است که در مسیر معنویت باشد، ولو که رشته مدیریت و ارتباطات باشد. دومین گام، بستری است که در دانشگاه داریم که به اندازه حوزه باز نیست. یعنی اساتید متعدد با قدرت تدریس مختلف در دانشگاه نداریم. در یک درس کفایه، حدود یکصد مدرس تدریس می‌کنند و اینجا دست طلبه باز است، اما در دانشگاه چنین امکانی برای طلبه نیست و در دانشگاه استاد هر درس مشخص است. استاد اگر خوب باشد که بهره‌مند می‌شود، اما اگر دانشجو نتواند با استاد ارتباط بگیرد، در این‌صورت راه دیگری ندارد و راه دیگر این است که به سراغ صوت‌ها و ... برود که یکی از مشکلات در دانشگاه است. جبران این مسیر این است که انسان باید برای خودش برنامه داشته باشد.

اول باید خروجی مشخص باشد که قرار است به کجا برسیم که مراد هم مقامات دنیوی نیست و مراد رشد علمی است، لذا باید برنامه را ترسیم کرد و وقتی خروجی روشن شد، باید دید برنامه‌ریزی چطور است و سپس ضعف‌ها را باید روشن کرد. نباید گفت در دانشگاه همه اساتید بی‌سواد هستند و در حوزه همه باسواد هستند. انصافاً دانشگاه امام صادق(ع) نسبت به مدرسه‌های علمیه تهران کم ندارد، اما محدودیت‌های استاد و محدودیت‌های زمانی وجود دارد. استادی که هست و در حوزه تدریس می‌شود، تفاوتی ندارند. لذا نباید دانشگاه را تخریب کرد. لذا باید ضعف‌ها را واقع‌بینانه دید و یکی از ضعف‌های بزرگ در دانشگاه محدودیت زمان است و نباید در زمان، دانشجو خود را به یک واحد و ترم محدود کند و باید یکسری کتاب‌ها را بخواند. مهم این است که فلان کتاب از فلان نویسنده آموخته شود و البته نباید توهم یادگیری داشت، بلکه باید به درستی این کار صورت گیرد. اگر اساتید کمک نمی‌کنند، باید به سراغ جبران رفت که عبارت از همین صوت‌هایی است که در اختیار دانشجو است و می‌تواند با حوزه‌های علمیه قم و نجف و ... ارتباط بگیرد.

نکته سوم این است که ضعف دانشگاه و امتیاز حوزه روشن شد و متوجه شدیم که چطور باید ضعف دانشگاه را جبران کرد که باید با تلاش فردی این کار صورت گیرد، اما حال اگر ما در فضای دانشگاه قرار بگیریم و با همین روش مطالعه کنیم، چه امتیازی نسبت به حوزه داریم؟ دانشجو باید وقتش را خودش مدیریت کند و اگر کسی بتواند این کار را بکند، در دانشگاه چیزی وجود ندارد که در حوزه نباشد و نکته پایانی که بسیار مهم است و در دانشگاه باید روی آن دقت داشته باشیم، قدرت پژوهش‌محوری است. در حوزه‌ها افراد پژوهشگر داریم، اما خودشان پیشرفت کردند. اما فضای غالب حوزه این قدرت را به دانشجو نمی‌دهد.