به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام والمسلمین مهدی زمانی فرد، مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان، شامگاه گذشته دوم اردیبهشتماه در نهمین جلسه از سلسله جلسات رمضانی با موضوع «شرح دعای ابوحمزه ثمالی» که بهصورت وبینار برگزار شد، اظهار کرد: در فراز ششم این دعا میخوانیم که امام سجاد(ع) میفرمایند: «بِکَ عَرَفْتُکَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنِى إِلَیْکَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت». در این فراز این دعای مبارک، امام سجاد(ع) مسئله معرفت و شناخت پروردگار را مطرح میکنند که در حقیقت از مهمترین مباحث کلامی و اعتقادی ما بشمار میرود و تحت عنوان معرفتالله شناخته میشود.
بیشتر بخوانید:
وی بیان کرد: در خصوص این فراز دعای مبارک باید به پنج محور اشاره کرد که اولین آن «معرفتالله» از جهت عقل و نقل است که در جلسه گذشته به صورت مفصل به آن اشاره شد. اما محور دوم تحت عنوان «امکان شناخت» مطرح میشود و این سؤال ایجاد میشود که آیا شناخت پروردگار برای انسان امکان دارد یا خیر؟ سه نظریه در خصوص این محور وجود دارد. اولین نظریهای که در این خصوص وجود دارد نظریه «تقتیل» است. افرادی که این نظریه را ارائه دادهاند بر این باور هستند که عقل راهی برای شناخت پروردگار متعال ندارد.
مدرس حوزه علمیه خراسان بیان کرد: اما ابتدا باید به چند دیدگاهی که در خصوص این نظریه وجود دارد اشاره کرد. دیدگاه اول این نظریه، دیدگاه «تشبیهیه» و یا مذهب «تشبیهیه» است. این دیدگاه معتقد است شناخت خداوند که یک شناخت تفصیلی است برای انسان ممکن است اما این شناخت به گونهای است که تمامی صفاتی را که انسان از آنها برخوردار است را به خداوند هم نسبت میدهند و به نوعی خداوند را به انسان تشبیه و در این صورت امکان شناخت خداوند برای انسان را تأیید میکنند.
زمانی فرد ادامه داد: اما این در حالی است که هیچیک از متکلمان امامیه این مذهب را باور ندارند، در حالیکه در میان عامه طرفداران قابل توجهی دارد که در این میان میتوان به فرقه وهابیه اشاره کرد. یکی از تئوری پردازان مذهب وهابیه که اغلب وهابیون تحت تأثیر نظرات او قرار گرفتهاند و این فرقه را پذیرفتهاند، ابن طیریه حرانی است که در کتب خود نیز این مذهب را به صورت مفصل تقویت کرده است.
وی تصریح کرد: اما باید بررسی کرد که چرا برخی از افراد این مذهب را پذیرفتهاند؟ در پاسخ باید گفت که این افراد تنها یک دلیل و آن هم «ظواهر قرآن کریم» را دلیلی برای پذیرش خود مطرح میکنند و بر این دلیل خود نیز پایبند هستند. در خصوص این دلیل دو نکته اساسی نیز وجود دارد.
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان افزود: نکته اول این است که این افراد گفتهاند که ظواهر بسیاری از آیات قرآن کریم نشان میدهد که خداوند دارای اعضا و جوارحی شبیه به انسانهاست. به عنوان مثال در قرآن کریم برای خداوند اعضایی مانند صورت، دست، چشم، گوش و... بیان شده که بر همین اساس این افراد بر این باور هستند همانگونه که انسان از این اعضا برخوردار بوده و در قرآن نیز آمده خداوند هم از این اعضا برخوردار است.
زمانی فرد با اشاره به مقدمه دوم در خصوص استدلال مذهب تشبیهیه یادآور شد: این مذهب بر این باور هستند که ظواهر قرآن کریم حجت است. منظور آنها این است همانگونه که خداوند متعال دارای اعضا و جوارح انسان است، پس ما میتوانیم خدا را از این طریق و با مشابهتی که به انسان دارد بشناسیم، زیرا ظواهر قرآن حجت هستند.
وی بیان کرد: اما در خصوص این استدلالات مذهب تشبیهیه، سه نفر از افرادی که این مذهب را باور دارند جوابهایی را دادهاند. اولین جواب، جواب فخر رازی است که بیان کرده این آیات مجمل و ناشناخته هستند و ما نمیتوانیم بگوییم که خدای متعال دست، صورت و... دارد.
مدرس حوزه علمیه خراسان تصریح کرد: اما به نظر ما این پاسخ صحیح نیست، زیرا آیاتی که اینگونه مسائل را برای خدا بیان میکنند آیات فراوانی هستند و اینجا تنها چند نمونه از آنها آورده شده و بر همین اساس ما نمیتوانیم این آیات کثیره را مجمل و دلیلی بر ناشناخته شدن خداوند بدانیم. در حقیقت قرآن کریم «افصح الکلام» است و چگونه میتواند این همه آیات مجمل داشته باشد. پس این نکته فخر رازی نمیتواند نکته قابل قبولی برای ما باشد و صحیح نیست.
زمانی فرد ادامه داد: جواب دومی که در این خصوص بیان شده، جوابی است که معتزله بیان کردهاند و بسیاری از متکلمان امامیه هم این نکته را پذیرفتهاند و از آن به عنوان «تأویل» مطرح میشود. این افراد میگویند خداوند جسم نیست و بدن ندارد که بخواهد صورت، بدن و... داشته باشد. در حقیقت این افراد دستی را که برای خداوند در قرآن آورده شده را تبدیل به قدرت و صورت او را تبدیل به مبصرات میکنند و میگویند در قرآن کریم منظور از این چشم علم به دیدنیهاست که خداوند از آن برخوردار است.
وی تصریح کرد: در حقیقت این جواب مشکلی دارد و آن این است که آیا کلام پروردگار متعال را که یک کلام بلیغ و فصیح است همه را تأویل کنیم؟ اگر ما بخواهیم در تمام این آیات که تعدادشان هم بسیار هستند قائل به تأویل شویم نتیجه این میشود که خدای متعال کلامی را نازل کرده که در این کتاب بسیاری از آیات آن نیاز به تأویل دارد و ما باید آن را بر خلاف ظاهر خود حمل کنیم، اما چگونه چنین چیزی امکانپذیر است؟
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان اظهار کرد: در این میان سومین جوابی که در اینجا داده شده و به نظر ما جواب کامل و خوبی خواهد بود، از این جواب تحت عنوان «عمل به ظواهر قرآن بدون تشبیه» یاد میشود. این جواب میگوید این الفاظی که برای خدا آمده است برای معانی عامه هستند نه برای معانی خاصه، بدین منظور که این الفاظ برای چه موردی ذکر شده و چه چیزی را در بر میگیرد و در وضع الفاظ چه چیزی در نظر گرفته میشود؟
زمانی فرد افزود: برای نمونه لفظ نور کاربرد فراوانی دارد و به معنای آن چیزی که خودش روشن است و چیزهای دیگر را هم روشن میکند مانند نور خورشید، آتش و... است، اما آیا لفظ نور در قرآن کریم برای این مصادیق مادی وضع شده؟ پس زمانیکه میگوییم نور علم، نور تقوا و... منظور چیست؟ در اینجا تقوا خود حقیقتی است که روشن است و چیزهای دیگر را هم روشن میکند و در سایه آن انسان راه را از چاه تشخیص میدهد. بنابراین نتیجه میگیریم منظور از این نور آن است که خداوند یک نور است و تمام آسمانها و زمین را روشن میکند.