کور باد چشمی که تو را نمی‌بیند

ارسال// کور باد چشمی که تو را نمی‌بیندبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام حامد ادریسی، محقق و پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی به تبیین تعبیر «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» در دعای عرفه پرداخت؛ متن این یادداشت به شرح زیر است:

بدون تعارف گفته می‌شود، همان‌گونه که امام حسین(ع) شبیه هیچ امامی نیست، دعای عرفه نیز شبیه هیچ دعای دیگر نیست و این دعا با دعاهای دیگر خیلی تفاوت دارد و معارف دین در دعای عرفه خلاصه‌ شده است. اگر همه عارفان کره زمین جمع شوند که متنی عرفانی و دل آرام بنویسند، نمی‌توانند مثل دعای عرفه را به انسان معاصر هدیه بدهند و می‌توان گفت که بالاترین متن عرفانی دنیا، دعای عرفه سید الشهداء است البته ناگفته نماند که در صحیفه سجادیه نیز مضامین عرفانی فراوان هست که همه را حیرت‌زده می‌کند. 

یکی از علمای بزرگ مکتب اسلام بیان کرده است که اگر هیچ‌چیزی از امام حسین(ع) به دست ما نمی‌رسید جز این دعا و مناجات عرفه، ما می‌توانستیم با همین دعا و مناجات عظمت و بزرگی سید الشهداء‌(ع) را برای همه اثبات کنیم. هرچند روز عرفه از اعیاد نیست، اما در بیان عظمت این روز، شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح‌الجنان می‌گوید که این روز از اعیاد عظیمه است، پس اهمیت ویژه‌ای دارد. امر به دعای عرفه شده‌ایم، زیرا که روح را صیقل می‌کند و دعای عرفه برای تبدیل انسان عادی به انسان عارف است، زیرا که مضامین عمیقی دارد که با خواندن و ادراک آن آدمی به معرفت می‌رسد و راه خداشناسی را طی می‌کند. 

در بیان کوتاه ولایت معرفت اصلی است و عرفان و معرفت تجلی نور ولایت است و این ولایت خط نوری معرفت حق است تا بدان جا که منتهی می‌شود و به توحید کامل می‌رسد. در دعای عرفه می‌خوانیم که «ماذا وَجَدَ مَن‌ فَقَدَكَ‌؟! و مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَكَ؟» کسی که فاقد تو است، چه دارد؟ و کسی که تو را دارد چه ندارد؟ همواره جهت رفع شبهات کوشش می‌کنیم و نکته‌ها و ادله‌ای اقامه می‌شود که جنبه معرفت افزایی دارد:

هنگام خواندن مناجات و در اوج دعا شبهه‌ای مطرح می‌شود این است که امام حسین(ع)نفرین می‌کند و کور باد می‌گوید به چشمی که خدا را نمی‌بینید(عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاك). ترجمه درست این‌چنین است: کور باد دیده‌ای که تو را بر اعمال خود رقیب و حاضر نبیند.

اولاً: کوری بصر منظور نیست بلکه کوری بصیرت مقصود است.

ثانیاً: این دلیل برای اثبات رؤیت خداوند نیست که برخی مذاهب بخواهند از آن برای اثبات دیدن خداوند از آن سو استفاده کنند.

ثالثاً: هنگامی‌که امام خمینی(ره) در شرح یکی از ادعیه این جمله را نقل می‌کند، در آخر می‌گوید که «صدق ولیّ اللَّه المطلق، صلوات اللَّه علیه»؛ ولی مطلق خدا درست و حقیقت می‌گوید، بنابراین تکلف بما لا یطاق و تعرض برای ما لا یدرک نیست. 

رابعاً: هر انسانی به‌اندازه خود،خدا را می‌بیند و باید بنگریم که اندازه ما چه قدر است. هرکسی که قلبش وسیع‌تر و گنجایش آن بیشتراست حتماً برای او ممکن می‌شود و این راه دارد که یا وحیانی است که مخصوص انبیا است و یا عقلی بوده که برای فیلسوفان است یا شهودی می‌شود که برای عارفان است و می‌تواند چهار معنا داشته باشد:

معنای اول: برای خداوند متعال در ذهن خودتان حد و اندازه‌ای می‌گذارید و آن را با چشم ظاهری می‌بینید که درست نیست که او را محدود به چیزی کنید.

معنای دوم: شما خداوندی را می‌بینید که در همه‌چیز تجلی‌یافته است و نشانه‌ها و آیات او همه‌جا هست.

معنای سوم: اسماء و صفات را می‌بینید.

معنای چهارم: این مسئله مبتنی بر درون‌نگری است. جمله حضرت أباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام در روز عرفه، که این‌گونه دعا  می‌كنند و می‌فرماید: (عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ)نه تحقیر است و نه توهین است به کسانی که خدا را نمی بینند بلکه بیان یک واقعیت است.

اولین نکته قرآنی است و آن اینکه: واضح است که آدمی دو چشم دارد و حضرت در اینجا حضرت بیان نداشت که: (عَمِیَت‌عَیْنَیْن)کور باد دو چشم کسی که خدا را نبینید بلکه مفرد بکاربرده است(عَیْنٌ)کور باد یک‌چشم کسی که خدا را نبیند و در قرآن سوره بلد آیه شریفه هشتم هم پرسیده می‌شود که (أَلَمْ نَجْعَل لَهُ عَیْنَیْن)آیا به او دو چشم ندادیم؟ شما شنیده‌اید که دجال یک‌چشم دارد و چشم دیگر او کور است و شاید منظور جریان دجال در آخرالزمان باشد که کور شود چشم دیگر او چون خدا را باهمان یک چشم هم نمی‌بیند. 

دومین نکته ساده و همه‌فهم اینکه: مسلماً چشم ظاهری چیزی جز آثار و نشانه‌ها را نمی‌بیند پس معلوم می‌شود حضرت با چشم دیگری می‌بیند که چنین می‌گوید.

سومین نکته عقلی است: دیدن خدا محال است و هر آنچه محال باشد یقیناً مقدور نیست و انتقال‌ناپذیر است.

چهارمین نکته منطقی است: منظور از (عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ) نادیده گرفتن نعمت‌ها و خوبی‌های است که نزد خداست که همه می‌بینند و گاهی انکار می‌کنند که با این صغرا و کبرا و نتیجه‌گیری بیان می‌شود:

صغرا: هر آنچه نزد ما است از بین رفتنی است.

کبرا:  تمام خوبی‌ها نزد خداست.

نتیجه: خوبی‌های که نزد خداست از بین رفتنی نیست.

پنجمین نکته تاریخی است: تفکر جاهلی در گذشته بر این بود که حتماً باید خدا را مثل بت‌ها با چشم ظاهری دید و اعتقادی به چشم معنوی نداشتند، لذا این فراز از دعا بیان‌شده است تا ردی بر اعتقاد باطل آن‌ها باشد.

ششمین نکته کلامی است: مراد از کلام «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» در دعای عرفه رؤیت قلبی است که برای اولیا خدا جای تردیدی در آن نیست نه رؤیت عینی.

هفتمین نکته اصولی است: امام حسین(ع) در این دعا غرق در مقام شهود است و برای بیان‌کننده که او باشد حقیقی و برای ما که شنونده هستیم مجازی است.

هشتمین نکته حلی است: «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» نفرین نیست، بلکه دعای خیراست و به نوعی تشویق و تحریض است که به‌مراتب بالای عرفانی دست پیدا کنیم و نظام هستی را بررسی کنیم.

نهمین نکته نحوی است: «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» جمله‌ای خبری است و نه انشایی و می‌توان هم گفت که جمله‌ای تعجبیه است.

دهمین نکته بلاغی است: این جمله‌ی حضرت امام حسین(ع)که فرموده است: «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» برای تفخیم و تعظیم و اجلال است که برای استنکاری‌ها بیان شده است.

یازدهمین نکته نقضی است: این فراز از دعا «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ» برای مشرکان است که مبدأ و معاد را نمی‌نگرند نه مسلمان و شیعیان که خدا و معاد و مبدأ را باور دارند.

دوازدهمین نکته عرفانی است: دیده آن دلی بی‌نور شود كه محبّت تو را ندارد چون سرمایه را باخته و کور است و چون آثار تو را نمی‌بیند كور است.

سیزدهمین نکته روایی است: در نهج البلاغه خطبه 179 بیان‌شده است که منظور از دیدن پروردگار مشاهده حقایق به‌وسیله ایمان است «لا تدركه العیون بمشاهدة العیان، ولكن تدركه القلوب بحقائق الإیمان».

چهاردهمین نکته فقهی است: عدم وصول بیان شارع برای دیدن خداوند در نماز دلیل براین است که در عبادات مخصوصاً نماز،شرط نیست و ضرورت فقهی ندارد که خدا را ببینم بلکه همین‌که بدانیم خداوند ما را می‌بیند و ادب و خشوع و حضور قلب داشته باشیم کفایت می‌کند و خداست که ناظر بر افکار و کردار ماست گرچه مولای همه عوالم وجود، حضرت علی(ع)درباره نماز خود می‌فرمایید: «لَمْ اَعْبُدْ رَبّآ لَمْ اَرَهُ» خدای ندیده (با آینه دل) را اصلاً عبادت نکرده‌ام.

پانزدهمین نکته تمثیلی است‌: بعدازاینکه امام حسین(ع)می‌فرماید «عَمِیَتْ‌ عَیْنٌ لَا تَرَاكَ»، کلمه (رَقیباً) بکار رفته است، یعنی اینکه حال آدمی همواره باید مثل کسی باشد که در حال امتحان دادن است و همیشه دیده‌اید که برای امتحانات دانش آموزان و طلاب و دانشجویان مراقب و رقیب می‌گذارند تا مواظب باشد تخلف و گردن کشی نشود و همچنین یک تاجر معمولی هم باید بداند که چه می‌خرد و چه می‌فروشد و حساب‌وکتاب را یادداشت و محاسبه کند و مراقبت نماید تا بجای سود، ضرر نکند.

چه خدا را ببینیم و چه نبینیم او جود دارد پس بنابراین اوامر و نواهی او را مراقبه می‌کنیم و به این جمع‌بندی می‌رسیم که:

1) احساس می‌کنیم که خدا مراقب ماست و ما را می‌بیند و اوست که خیر و سعادت ما را می‌خواهد.

2) بعد از اینکه وجود او در زندگی ما احساس شد سبک زندگی ما متفاوت می‌شود و شادمان‌تر می‌شویم.

3) همواره به سبب اعمال ناشایست که در محضر دیدگان او صورت می‌گیرد، احساس شرمندگی داریم.

4) احساس می‌کنیم که می‌خواهیم متعهد شویم و تلاش می‌کنیم آنچه را او دوست ندارد انجام ندهیم.