پیامبر مهر و اخلاق/ ۴
پادکست | خشم ممنوع

پادکست |خشم ممنوع

{$sepehr_media_2218919_400_300}
مردی بود در مدینه، او را عبدالله خواندندی و لقبش «حمار» بود. هروقت پیشِ رسول آمدی و نوبری که رسیده بودی، چون پنیرِتَر و جز آن، بیاوردی و گفتی:«پدر و مادر من فدای تو باد یا رسوال‌الله! این نوباوه اول در مدینه آورده‌اند. من به هَدِیَّت پیش تو آوردم.»

رسول بفرمودی تا بگرفتندی.

چون نماز دیگ بودی – که وقت آن باشد که صحرانشینان بازگردند – بیامدی و خداوند متاع را با خود بیاوردی و گفتی...