روایتی از کاروان آفتابی که از نوشیدن شهد شیرین شهادت جا ماندند

روز جانبازبه گزارش ایکنا از اردبیل، امروز، چهارم شعبان، روز ولادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) و روز جانباز است که با عرض ارادت ویژه مردم دارالعباس اردبیل این روز به صورت ویژه گرامی داشته می‌شود و نقطه نقطه استان اردبیل مردم جشن و مراسمات مختلف برگزار می‌کنند و از جانبازان استان تجلیل به عمل می‌آورند.

دوران جانبازی حضرت عباس(ع) چند ساعتی بیش نبود، از زمانی که دستانش را قطع کردند و در راه امام حسین(ع) جانبازی کرد تا شهادتش فرصت اندکی بود، اما آنقدر کار بزرگی کرد که در تاریخ ماندگار شد، به این ترتیب جانبازان کشور ما مورد احترام‌ترین انسانها هستند که برای دفاع از این مرز و بوم، سلامتی خود را از دست دادند، اما هنوز تکبیر وفاداری‌شان از مناره‌های غیرت این دیار به گوش می‌رسد، یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله‌های سرخ دشت‌های این خاک به یمن آنان به پا ایستاده‌اند.

استان اردبیل 9 هزار و 954 جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که مردم استان با عزت، افتخار و با اقتدار از آنها یاد کرده و قدردان محبت‌هایشان هستند و چهارم شعبان هر سال بهانه و فرصتی برای تقدیر از زحمات و تلاش‌هایی است که جانبازان گرانقدر با گذشت از جان و مال خود برای ما به اثبات رسانده‌اند.

در این باره سرهنگ پاسدار شکر عبدی جانشین فرمانده سپاه حضرت عباس(ع) استان اردبیل گفت: اهمیت به مطالبات و دغدغه‌های جانبازان و ایثارگران استان یک اولویت اساسی و مهم است که باید مورد توجه واقع شود و در این زمینه ارائه خدمات مطلوب به قشر جانبازان اولویت اساسی است.

وی گفت: انتظار می‌رود مسئولان در رسیدگی به مشکلات خانواده‌های جامعه ایثارگری همت بیشتری داشته باشند و در این زمینه اهمیت به حل مشکلات این قشر عزیز را در دستور کار قرار دهند چرا که هر چه داریم مرهون خون پاک شهدای والامقام کشورمان است و عزت و استقلال امروز ایران مدیون مجاهدت‌های شهدا و ایثارگران بوده و نباید از کنار مشکلات و دغدغه‌های آن به‌ راحتی عبور کرد.

به همین مناسبت بخشی از گفت‌وگوهای جانبازان اردبیلی تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

عیادت رهبر معظم انقلاب از مجروحان بهترین خاطره‌ام بود

امیراصلان جعفرزاده، جانباز 70 درصد استان اردبیل، ضمن اشاره به خاطرات رزمندگی خود می‌گوید: من در یک خانواده مذهبی و کارگر در روستای اندبیل از شهرستان خلخال متولد شدم که در 26 اسفندماه سال 1360 در سن 14 سالگی، به همراه سایر رزمندگان اعزامی از سپاه پاسداران خلخال، عازم جبهه شدم و در طول خدمتم با شهدا و ایثارگران زیادی چون شهید شاپور برزگر، شهید طالب نباتی گورانسراب، شهید آیت سلیمی زاویه سادات و شهید سعید مدنی همرزم بودم.

بعد از 20 تا 25 روز آموزش دفاعی در شورابیل اردبیل، به اندیمشک و از آنجا با چند اتوبوس به منطقه جنگی رقابیه و حمیدیه در اطراف سوسنگرداعزام شدیم و به جهت حضور در عملیات فتح المبین و بعد از آن نیز به اهواز منتقل شدیم و بعد از چند روز استراحت برای حضور در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر آماده شدیم.

من در حین مجروحیتم که بیهوش شده بودم، همواره فریاد مرگ بر صدام سر می‌دادم که همرزمانم بعد از هوش آمدنم با پوزخند مدام تکرار می‌کردند مرگ بر صدام و می‌گفتند که تو پایت را دادی، اما دست از مرگ صدام بر نمی‌داری! و در این حین با آمبولانس به بیمارستان جندی شاپور اهواز اعزام شدم به مدت 11 روز بیهوش بودم و با شدت سوختگی که داشتم، چهره‌ام قابل تشخیص نبود و دکتر بابک زنجانی که پسرعمه‌ام بود و از پزشکان حاذق آن زمان در مناطق عملیاتی خدمت می‌کرد، که با بستری شدنم و از شدت سوختگی که داشتم، مرا نمی‌شناسد و به فرض اینکه من یک عراقی باشم، به مداوای من، پای چپم را قطع می‌کند.

بعد از قطع پای چپم، مرا با سایر مجروحان به بیمارستان فیاض بخش تهران اعزام کردند که دکتر بابک زنجانی، بعد از مطالعه و بازدید پرونده مجروحیتم، متوجه می‌شود که من پسردایی‌اش هستم و متاثر از این می‌شود که چرا پای من را قطع کرده است و به همین سبب، از اهواز به تهران می آید تا از من حلالیت بگیرد و من در پاسخ گفتم که من برای حق‌الله به جبهه رفته‌ام و این کار برای شما هیچ حق الناسی ندارد و من حلالت می‌کنم.

یک شب در بیمارستان به دلیل جراحتی که داشتم، خوابم نمی‌آمد و روی تخت بیمارستان بیخوابی می‌کشیدم که در این حین دو نفر در اتاق بستری ما را که 6 نفر مجروح در آن بودیم به جلو آمدند و پشت سرشان مقام معظم رهبری را دیدم که به عیادت رزمندگان مجروح آمده بود که من با دیدن این صحنه شور و شعف من را گرفت و به کلی دردی که داشتم را فراموش کردم و در این زمان مقام معظم رهبری فرمودند: ماشاالله ماشاالله، همه سربازان امام زمان(عج) این جا خوابیده‌اند و حال رزمندگان را می پرسیدند وتا به کنار تخت من رسید از من پرسیدند چرا نخوابیدی؟.

من پاسخ دادم، خوابم نمی آید و حضرت آقا فرمودند: بخواب جوونی و بعد از من پرسیدند: اهل کجایی؟ گفتم، خلخال، و مقام معظم رهبری فرمودند: به به، همشهری آقای خلخالی هم هستی و در واقع بهترین خاطرات دوران جانبازی‌ام، عیادت مقام معظم رهبری از مجروحین جنگ در بیمارستان فیاض بخش تهران بود که هیچوقت این خاطره را فراموش نمی‌کنم.

رهبر را هیچگاه تنها نگذارید

سردار ناصر دستاری جانباز سرافراز قطع نخاع دفاع مقدس گفته است: بنده 80 درصد جانباز هستم و به عنوان جانباز نخاعی از ناحیه گردن، کمر، دست و پا که هیچ نوع حرکت و حسی ندارم باز جای شکر است که سر، صورت و چشم این حقیر حرکت و حس دارند.

جانباز سرافراز انقلاب اسلامی بیان کرد: بنده در کلاس‌های مرحوم خوشروزی آموزش تکواندو می‌دیدم و در تمام مسابقات شهرستانی همیشه از منتخبین بودم آن هم در شرایطی که در آن زمان اردبیل استان نبود و زیر نظر استان آذربایجان شرقی بودیم، حتی به اردوی تیم ملی نوجوانان و جوانان نیز دعوت شده بودم آن هم با کمر سیاه و دان یک، که به خاطر جبهه و جنگ نصفه گذاشتم و میدان جنگ را به میدان رقابت ارجح دانستم.

دستاری افزود: ایران در آن دوران تنها با رژیم بعثی عراق جنگ نمی‌کرد بلکه از هر حزب و کشوری دشمنان زیادی داشت؛ کمونیست‌ها، منافق‌ها، گروه رجوی، کشورهای غرب مثل آلمان، آمریکا که کمک حال کشور عراق و صدام بودند.

یادگار جبهه و جنگ بیان کرد: بعد از اینکه جانباز شدم بر این باورم که خوابیدن در محیط بسته و بدون تحرک ماندن خود جنگ است ولی باز حمد و سپاس که نفس می‌کشم، اینطور که می‌گویند بعد از جانباز شدن به بیمارستان امام خمینی(ره) تبریز اعزام شدم و 2 ماه بعد از عمل‌های سخت و طاقت فرسا به اردبیل انتقال یافتم، چون در اردبیل امکانات و مراقبت‌ها به صورت امروزی نبود به آسایشگاه شهدای یافت‌آباد تهران اعزام شدم و 8 ـ7 سال در آسایشگاه شهدای یافت‌آباد ماندم که نزدیک به 2 سال از این 8 سال در اتاق ایزوله بودم، یک سالی هم در بیمارستان 15 خرداد در تهران ماندم تا اینکه دوباره به اردبیل اعزام شدم.

وی با بیان اینکه برای آنان که می‌توانند حس کنند، می‌توانند درک کنند؛ راکد و ساکن بودن برای منی که ورزشکار بودم و فعالیت داشتم بسیار سخت است، اظهار داشت:در حال حاضر حدود چند سالی است که مدیریت مجموعه ورزشی 17 شهریور را عهده‌دار شده‌ام و مدتی هم تصدی ریاست هیات تکواندوی استان بر عهده حقیر گذاشته شده بود که من این موضوع را در اصل بازگشتی به رشته ورزشی خودم می‌دانستم.

سردار دوران دفاع مقدس تصریح کرد: جوانان امروزی را باید با زبان حرف فهماند نه با زور و اجبار باید بگوئیم و براین اصل معتقد باشیم، جوانان امروز غیرت جوانان دیروز را دارند و شاید پیشگام‌تر از نسل‌های اول باشند اگر مسئله آبرو، عفت، عصمت، ناموس، شرف و سرزمین در میان باشند این جوانان هستندکه در برابر دشمنان صف‌آرایی خواهند کرد.

جانباز 80درصد اردبیلی افزود: تنها خواهش بنده این است که ولی‌فقیه زمان و رهبر عزیزمان را تنها نگذارند، همیشه به فرموده‌ها و سفارشات مقام معظم رهبری ارزش دهند و آنها را سرمشق و الگوی خویش در تمام مراحل زندگی بدانند باید تبلیغ و ترویجی صحیح از اهداف والای ایران و اسلام و رهبر داشته باشیم و با فرهنگ‌سازی و نهادینه کردن آن، جوانان را به ولایت سوق دهیم.

شهید زنده هشت سال جنگ تحمیلی با بیان اینکه تمام جوانان سرمایه آینده این مرز و بوم هستند همه به آنها باید ارزش قائل شوند و آنان هم نیروی جوانی خود را وقف پیشرفت و توسعه کشور عزیز ایران قرار دهند،تصریح کرد: یکی از اهداف بزرگ ورزش سازندگی روح و جسم است تا جوانان در مسیرهای گمراه کننده گرفتار نشوند.

غضنفر محبی، دیگر جانباز اردبیلی جانبازان را ذخایر انقلاب اسلامی و یادگاران هشت سال دفاع مقدس دانسته و با یادآوری شکنجه‌ها و مشقت‌های دوران اسارت بعد از جنگ تحمیلی مقام آن‌ها را شایسته تقدیر و تشکر عنوان کرد.

وی به همراه تنی چند از رزمندگان جمهوری اسلامی ایران در سال 61 به دست نیروهای عراقی اسیر شده و نهایتا بعد از تحمل سختی‌ها و مشقتهای اسارت با سربلندی و سرافرازی به میهن اسلامی با 40 درصد جانبازی به میهن خود بازگشته است.

امروز روز جانباز است و بهانه‌ای ارزشمند برای اندیشیدن به سختی‌ها و مشقت‌هایی که جانبازان عزیز و گرانقدر قبل و بعد از انقلاب اسلامی متحمل شده‌اند و وظیفه و رسالتی خطیر و حساس که بر دوش مردم گذاشته شده است.