حجتالاسلام والمسلمین امرالله شجاعیراد، به مناسبت ۲۷ شوال سالروز درگذشت عارف و سالک و حکیم بزرگ شیعه حضرت آیتاللهالعظمی سیداحمد موسوی کربلایی(ره) است، یادداشت زیر را در اختیار ایکنای خوزستان قرار داده است که تقدیم مخاطبان میشود:
در یکی دو قرن اخیر مکتب عرفانی شیعی جدیدی پدید آمده و عرفایی پای به عرصه وجود گذاشتند که مهمترین خصیصه آنها اجتهاد و فقاهت آنان است. از پایهگذاران اصلی این مکتب جدید میتوان از حضرات آیات عظام مرحوم سیدعلی شوشتری به عنوان احیاگر این مکتب و ملاحسینقلی همدانی، شیخ محمد بهاری، سیداحمد کربلایی، سیدعلی قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی، امام خمینی و آیت الله بهجت نام برد.
بیتردید در این دنیای تشنه معنویت امروز که انسانها به دنبال چشمههای صاف وگوارا هستند این عرفان ولایی شیعی میتواند تشنگی انسان معنویتگرای جهان امروز را سیراب کند؛ عرفانی که هم از ظاهر نماییهای ریاکارانه صوفیه به دور و هم از کجاندیشیهای عرفانهای نوظهور و کاذب، ساحتش مبرا است و با تکیه به عرفان ناب شیعی و فرهنگ ناب اهل بیت(ع) و مستند به اجتهادات کارشناسانه، راه خود را ادامه میدهد.
سیدعلی آقا شوشتری و ملاحسینقلی همدانی(ره) که از بنیانگذاران این مکتب عرفانی هستند خود فقهایی بزرگ بودند که در مکتب فقهی شیخ اعظم انصاری(ره) تربیت یافتند و آثار فقهی و تقریرات دروس آنان نشان از تسلط شان به مبانی و آراء فقهی دارد. هماهنگی علوم شرعی و نقلی با شهودات عرفانی و تحفظ بر معرفت نفس، معجونی عجیب از این مکتب اخلاقی ساخته است و به عبارت دیگر تعبد تمام به مسائل شرعی و کسب علوم شرعی که به فقه اصغر نام گرفته و در کنار آن اهتمام كامل به شناخت و معرفت نفس و محاسبه و مراقبه و کشیک کشیدن از آن که روح و جان اعمال است و به فقه اکبر شناخته شده، از ارکان ساختاری این نظام اخلاقی است. چنین مکتبی با این ویژگیها توانسته است هم خود را از صوفيان ظاهر نما و بریده از شرع جداسازد و هم از قیل و قال علوم رسمی به دور باشد. علم فقه و علم عرفان در این مکتب چون شیر و شکر بهم آمیخته شدهاند. سید احمد کربلائی، علوم نقلی را در مسقط الرأس خویش و در حوزه کربلا آغاز کرد و سپس اندکی بعد از سال ۱۳۰۰ هجری قمری به حوزه پررونق سامرا که مجدد بزرگ میرزای شیرازی برپا کرده بود شتافت تا در کنار دیگر بزرگان و شاگردان مکتب این فقیه ژرف اندیش به خوشه چینی بپردازد. سپس با در گذشت استاد به حوزه علمیه نجف اشرف پا گذارد و از فقهای بزرگی چون میرزا حبیبالله رشتی و میرزا حسین خلیلی تهرانی و آخوند خراسانی و شیخ علی خاقانی فقه و اصول را به تمام و کمال فرا گرفت. فراگرفتن فقه و اصول از چنین فقهای بزرگی از سید احمد کربلایی فقیهی سترگ و آشنا به مبانی فقهی متبحر در فقه و حدیث و اصول فقه رجال و جامع معقول منفول ساخت و توانست با حصول ملکه استنباط احکام شرعی به مرتبهای والا از اجتهاد دست یابد.
فقیه ژرف اندیش ما در کنار درس گرفتن از بزرگان، خود حوزه درسی تشکیل داده و طلاب و فضلای جوان در حلقه درسی او شرکت کردند و از آرای ناب فقهی و نبوغ وی بهره گرفتند. آیتالله العظمی نجفی مرعشی(ره) درباره استاد خود مینویسد: حاج سیداحمد موسوی مشهور به کربلایی از مدرسین علم اخلاق در نجف اشرف از شاگردان اخلاقی بزرگ و مشهور ملاحسینقلی همدانی بوده است. من حضور این سید را درک کرده و بعضی از دعاها و ذکرها و اوراد را از او فراگرفتم و آنها را در کتبی که در این موضوع نگاشتهام درج کردهام.
ایشان در کتاب «الاجازة الكبيرة» در ضمن زندگینامه علمایی که آنها را درک کرده ولی از آنها روایت نکرده است مگر با واسطه، مینویسد سیداحمد فرزند سیدابراهیم موسوی اصالتاً تهرانی بوده است. وی در کربلا به دنیا آمده است و مقدمات علوم را در همان جا گذرانده سپس به نجف اشرف رفته و مدرس میرزای شیرازی را درک کرده است و سپس از محضر میرزا حبیب الله رشتی و میرزا حسین خلیلی تهرانی بهره برد تا آنکه به مرتبه اجتهاد نائل شد و از همان زمان به تهذیب نفس و تزکيه آن پرداخت و در محضر اخلاقی بزرگ و عارف مشهور ملاحسینقلی همدانی شاگردی کرد و بعد از وفات استادش، بسیاری از فضلا و اهل سلوک در محضر او حاضر میشدند. خدای او را بیامرزد که بسیار گریه میکرد و نسبت به خداوند بسیار خاشع بود و در این راه از ملامت هیچ ملامت کنندهای هراس به دل راه نمیداد از کثرت گریه یکی از چشمانش نابینا شد و به واحد العين لقب گرفت. او اکثر اوقات به مسجد سهله میرفت و از مردم دوری میجست و به دعا و مناجات و گریه میپرداخت.
وی در آخر تشهد در نماز عصر در روز جمعه ۲۷ شوال سال ۱۳۳۲ قمری از دنیا رفت و پیکرش پس از تشییع در فردای آن روز در صحن حضرت امیرالمؤمنين(ع) به خاک سپرده شد.
سیداحمد کربلایی دارای رسالههایی است که به چاپ نرسیده است و همچنین نامههایی به بعضی شاگردانش نوشته است که دارای فواید اخلاقی است و کیفیت راه سیر و سلوک را در آنها بیان داشته است. آن نامهها را شاگردش شیخ اسماعیل عارف تبریزی که در شعر به تائب تخلص داشت با نامههای دیگر از ملاحسینقلی همدانی و شیخ محمد بهاری همدانی جمع کرده است و نام آن را «تذكرة المتقین» نهاد و آن را در زمان حیات آقا سید احمد به چاپ رسانید. آقا سیداحمد از علامه جلیل ملاحسینقلی همدانی و از علامه شیخ علی خاقانی و از ملا علی خلیلی روایت نقل میکند.
مرحوم آیتالله علامه سید محمدحسین حسینی تهرانی در مقدمه «توحید علمی و عینی» شرح احوال نسبتا مفصلی را از سید احمد میآورد و مینگارد.
مرحوم آیتالله حاج سيداحمد تهرانی کربلایی از اعاظم فقها و شيعه اماميه و از بزرگان حکمت و عرفان الهی بوده است، اما در حکمت و عرفان همین بس که پس از رحلت مرحوم عارف بیبدیل و حکیم مربی و مدرس وحيد و فقیه عالیقدر حضرت آیتالله العظمی آخوند مولی حسینقلی همدانی رضوان الله عليه در نجف اشرف با عدیل و همردیف خود مرحوم حاج شیخ محمد بهاری در میان سیصد تن از شاگردان آن مرحوم از مبرزترین شاگردان و از استادان وحید این فن بوده اند و پس از مهاجرت آیتالله بهاری به همدان، یگانه عالم اخلاق و مربی نفوس و راهنمای طالبان حقیقت در طی راه مقصود و ورود به سبل سلام و ارائه طریق لقای حضرت احدیت و سیر در معارج و مدارج کمال نفس انسانی و ایصال به کعبه مقصود و حرم معبود بوده است. شرح فضائل او از وصف خارج است، چه در میان علمای نجف اشرف و خواصی که با وی رفت و آمد داشتهاند این مطلب معلوم است.
مرحوم علامه حسینی تهرانی نیز در باره مقام علمی و فقاهتی وی مینویسد: «اما راجع به علم وفقاهت، تضلع در علوم رسمی همین بس که در سن چهل سالگی او را نامزد برای مرجعیت شیعیان کردند و همه متفق القول او را به نبوغ علمی و تقوای روحی قبول داشتند، ولی مع ذلک خود او حاضر نشد نه فتوی دهد و نه رساله بنویسد و حتی از نماز جماعت هم در ملأ عام همچون استاد قاضی و استاد علامه طباطبائی خودداری کرد.
آیتالله سیدهاشم میردامادی(ره) جد مادری مقام معظم رهبری درباره استاد خود چنین میگوید: «این مرد (مرحوم حاج سیداحمد کربلایی) همواره حال انقطاع و توجه به خدا داشت گاهی با شاگردان مشغول صحبت بود و میخندید، در بین صحبت و خنده یک باره توجهی به خدا پیدا میکرد و از گوشههای چشم وی اشک جاری میشد و در آن حال به احدی توجه نداشت».
1- آیتالله سیدعلی قاضی طباطبائی (ره) (متوفای ۱۳۶۹ق).
2- آیتالله سیدمحسن امین عاملی (ره) (متوفای ۱۳۷۱ ق).
3- آیتالله سیدمحمد کاظم لواسانی معروف به عصار (متوفای ۱۳۹۶ ق).
4- آیتالله شیخ آقا بزرگ تهرانی (متوفای ۱۳۸۹ ق).
5- آیتالله محمد حسین شیرازی (متوفای ۱۳۳۹ق).
6- آیتالله میرزا ابواحسن شریعتمداری رشتی (متوفای ۱۳۶۸ ق).
7- آیتالله محمدرضا نائینی (متوفای ۱۳۶۱ ق).
8- آیتالله محمدرضا فرقانی (متوفای۱۳۹۳ قی).
9- آیتالله شیخ محمدتقی بانقی (متوفای ۱۳۶۱ق).
10- آیتالله سیدمحمدعلی حسینی تفرشی (متوفای ۱۳۵۸ق).
11- آیتالله شیخ اسماعیل تبریزی مسئلهگو معروف به تائب (متوفای ۱۳۷۶ ق).
12- آیتالله سیدابوالقاسم لواسانی.
13- آیتالله سیدجمالالدين گلپایگانی.
14- آیتالله میرزا عبدالله سعید تهرانی.
15- آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی(متوفای 140 ق).
16- آیتالله میرزا مهدی اصفهانی(متوفای ۱۳۶۵ ق).
17- آیتالله سیدهاشم میردامادی نجفآبادی (جد مادری مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای مدظله).
18- آیتالله میرزا محمود امام جمعه زنجانی (متوفای ۱۳۷۶ ق).
19- آیتالله حاج آقا حسین قمی (متوفای ۱۳۹۹ ق).
20- آیت الله شیخ عباس قوچانی.
از این عارف بزرگ چهار اثر ثبت شده است که به بررسی آنها میپردازیم:
1- نوشتجاتی در فقه و اصول: مرحوم سیدمحسن امین در گزارش خود فقط به همین مقدار اکتفا کرده است که وی دارای نوشتجاتی در فقه و اصول بوده است. به نظر می رسد بخشی از آنها تقرير دروس فقه و اصول استادان بزرگی چون میرزای شیرازی و میرزا حبیبالله رشتی و دیگران است که از محضرشان بهره برده است و شاید نوشتجاتی نیز از آراء خود در فقه و اصول بوده که متأسفانه تاکنون اثری از آنها و محتویاتشان به دست ما نرسیده است.
۲- اجازات: اجازه استاد به شاگرد و اجازات گوناگون علماء به یکدیگر نقش بسیار مهمی در انتقال نسل به نسل احادیث ائمه اطهار (ع)، ایفا کرده است، اگر چه امروزه بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. سید احمد کربلایی نیز به تبع سلف صالح خویش اجازات متعددی به شاگردان خویش داده است، از جمله آن اجازه نامه متوسطی است که ایشان به شاگرد خویش مرحوم آیت الله محمد حسین بن میرزا خلیل الله بن الشيخ اسدالله بن الشيخ محمد علی بن الشيخ مفید شیرازی (متوفی سال ۱۳۳۹ ق) دادهاند.
آقا بزرگ تهرانی این اجازه را درذریعه با عنوان مستقل «اجازه» ذکر کرده است. گفتنی است که خود صاحب ذريعه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی و آیتالله میرزا ابوالحسن شریعتمداری رشتی و آیتالله سیدمحمدعلی حسینی تفرشی از سید احمد کربلایی اجازه روایی داشتهاند.
ناگفته نماند که سیداحمد خود نیز از بعض استادان و معاصران خويش صاحب اجازه روایت بوده است؛ کسانی مانند استاد بزرگ ایشان ملاحسینقلی همدانی و آیتالله میرزا محمدحسین خلیلی تهرانی و آیتالله شیخ ملاعلی خاقانی آیتالله محمد بهاری همدانی و ملافتحعلی اراکی سلطانآبادی از مشایخ روایی وی هستند.
3-مکاتبات عرفانی: این مکاتبات مشتمل است بر مباحث عالی عرفان نظری و فلسفه از دو عالم و حکیم بزرگ یکی عارف نامدار آقا سیداحمد حائری تهرانی و دیگر استاد و نابغه عصر خود فقیه و اصولی و حکیم فاضل آقا شیخ محمد حسین غروی اصفهانی در مقام بیان معنا و شرح یک بیت از منطقالطیر عطار نیشابوری است. سبب پیدایش این مکاتبات این است که یکی از طلاب جوان با ذوق حوزه علمیه نجف به نام شیخ اسماعيل تائب تبریزی که خود از شاگردان مرحوم سید احمد حائری است، ابتدا در نامهای معنای یک بیت از دیوان عطار نیشابوری معروف به منطق الطیر را از مرحوم آخوند خراسانی استفتاء میکند شعر عطار این است:
دائماً او پادشاه مطلق است در کمال عز خود مستغرق است
او به سرناید ز خود آنجا که اوست کی رسد عقل وجود آنجا که اوست؟
مرحوم آخوند خراسانی صاحب کفایه الاصول جواب مختصری میدهند، اما پاسخ وی سائل را قانع نمیکند و سائل همان شعر را از مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی میپرسد و ایشان جواب مفصلی مینگارد. سائل پاسخ مرحوم اصفهانی را نزد عارف سیداحمد کربلایی ارائه میدهد و ایشان نیز جوابی مینویسد. از آنجا که جوابها با هم مغايرند سائل پاسخ هریک را نزد دیگری میبرد و مناظره و مباحثه علمی دامنه داری را بین این دو عالم بزرگ بر میافروزد که حاصل آن تبادل (14) رساله و نامه بین آنان است.
4- مکاتبات اخلاقی
یکی از شاگردان دروس اخلاقی و عرفان ایشان، مرحوم شیخ اسماعیل تبریزی معروف به تائب ضمن جمعآوری نامهها و نوشتههای مرحوم آیتالله شیخ محمد بهاری همدانی به جمعآوری نامههای عرفانی نامدار دیگری چون ملاحسینقلی همدانی و آقا محمد بيدآبادی و سیداحمد کربلایی پرداخت و آنها را در مجموعهای بهنام «تذكرة المتقين» به چاپ رسانید.
نامههای عرفانی و دستوالعملهای سیر و سلوک ایشان شامل چهار نامه است که وی به درخواست کسانی که از او دستورالعمل و راهنمایی در مسیر سیر و سلوک خواستهاند نگاشته است و متضمن بیان شرایط و آداب سلوک و بیان اذکار و اورادی است که سالک باید در این راه از آنها بهره گیرد و تأکید بر مطالعه در کتاب وجود خویش با بهره گیری از آیات و روایات است. نامهها به تناسب روحیات مخاطبان آن متفاوت است. در یک نامه به ارائه دستورالعملها و نصایحی چند اکتفا میکند و نامه دیگر شلاقی است آتشین بر جان مخاطبی که بدون پذیرش رنج و زحمت چشم داشت الهام و اشراق را دارد و در قالب الفاظی تند او را مخاطب قرار میدهد.
حضور عارف بزرگوار آقا سیداحمد کربلایی در محضر درس اخلاقی معروف ملاحسینقلی همدانی و بهرهگیری از دستورالعملهای ایشان و همنشینی با عرفای بزرگی از شاگردان او مانند شیخ محمد بهاری همدانی و همچنین مکاشفات عرفانی و تهجدهای طولانی و طاقتفرسا از او عارفی بلند مرتبه ساخته است.
1- یاد مرگ
طالب حق جل و علا را از مرگ، خسرانی نرسد که «و من يخرج من بيته محاجرا الىالله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره على الله» بلکه زودتر رسیدن به مطلوب است.
مارا ز جام باده گلگون خراب کن ز آن پیشتر که عالم فانی شود خراب
2- تفکر در نفس
(معرفت نفس): و چون از ذکر مانده و خسته شود سربه گریبان تفکر فرو برده فکر کند که من کیام و کجایم از کجا آمده و به کجا میروم؟ و چنان در خود فرو رود که خود را یافت نماید که گویا در عالم وجود کسی نیست و از حضور باری جل و علا مسئلت کند که خداوندا خودم را به خودم بشناسان. جان من به لب آمد از گفتن اینکه راه نجات و خلاص در استغراق ذكر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است و ذکر و فکر خود رهنمای تو خواهد شد.
کمال اهتمام طالب بعد از توجه به حضرت حق جل و علا که تعبیر از آن به ذکر میشود، معرفت قلب و نفس است که تعبیر میشود به تفکر در نفس که «من عرف نفسه فقد عرف ربه»: «وفي انفسكم أفلا تبصرون و سزيهم آیا تنا في الافق و في انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق»
٣- ادا واجبات و ترک محرمات
4- مراقبه و محاسبه و مجازات
طالب حضرت حق جل و علا را شایسته آن است که چون عزم بر خوابیدن کند محاسبه اعمال و افعال و حرکات و سکنات صادره از خود را از بیدار شدن شب سابق تا آن زمان تمام و کمال انجام دهد و از معاصی و اعمال ناشایسته واقعه از خود پشیمان شده و توبه حقیقی کرده و عزم بر آنکه انشاء الله در ما بعد به آن بازگشت نکند بلکه آن را جبران کند.
5- توجه و توسل به امام زمان (عج)
ان شاءالله تعالی مواظبت بر دوام توجه و توسل به حضرت حجت عجل الله فرجه که واسطه فيض زمان است ملحوظ داشته و بعد از هر نماز دعای غیبت که «اللهم عرفنی نفسک ...» و سه سوره توحيد هدیه به آن بزرگوار و دعای فرج «اللهم عظم البلاء ...» را ترک نکند.
6- خلوت با خدا
در هر شبانهروز به ساعت خلوتی با خدا بپردازد و با مناجات و تضرع و خضوع به خدا توجه کند.
۷- تهجد و نماز شب
مواظبت به تهجد و برخاستن سحر و اشتغال به نافله شب با کمال حضور و اقبال. دعای صحیفه را بعد از نماز شب ترک نکند.
۸- دائماً با وضو بودن
9- احساس حضور حق تعالی
در همه احوال و در جميع حرکات و سکنات، حضرت حق جل و علا را حاضر و ناظر دانسته به قسمتی که اگر ممکن باشد آنی و طرفة العينى از حضور آن حضرت جل سلطانه غافل نشود.
10- اهمیت خودشناسی
راه نجات و خلاص، استغراق در ذکر الهى تفکر در معرفت نفس و خودشناسى است.
روز جمعه ۲۷ شوال ۱۳۳۲ هجری قمری روزی غمبار برای حوزه علمیه هزار ساله نجف اشرف بود. در این روز سیداحمد کربلایی در میان چشمان ناباور علما و مراجع و شاگردانش به سوی آسمان پر کشید. وی مدتها بود که از بیماری سل رنج میبرد و بهوسیله مادر خویش پرستاری میشد.