با کاروان شهادت/ 7
پادکست | دلتنگی، حکایتی غریب

جمعه منتشر / پادکست | دلتنگی حکایتی است غریب

{$sepehr_media_2587297_400_300}

 

در امتداد زمان، آرام آرام بوی قدم‌های ماه عاشقی می‌آید!
قافله شهادت طواف بر گرد "خانه یار" را فرو گذاشته و عزم طواف «یار» کرده است و اینک، جبل الرحمه در انتظار فرود مروارید های بي امان چشمان حضرت خورشید است؛
آرام آرام گویی سفیر صادق خورشید را به مذبح دارالعماره فراز می‌برند؛ در آن هنگامه که باد در لابه‌لای رشته‌های پریشان موی او، شهادت سرخ را نوید می دهد، طنین بدعهدی کوفیانِ ،همچنان دل صفحات تاریخ را می شکافت و عرق شرم بر جبین منتظران پرمدعا مينشاند!
آرام آرام قافله عشق خود را به منای کربلا نزدیک می نماید تا "قربانگاه" را "تجلی گاه" نور نماید..
آه! دیگر دلتنگی بس است...

 

گوینده و تدوین:زینب غفوریان