یادداشت
فعالان رسانه‌ای مارپیچ سکوت را دور بزنند

فعالان رسانه‌ای مارپیچ سکوت را دور بزنند

حجت‌الاسلام علی نوریجانی، رئیس کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران طی یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده ضمن تشریح نظریه مارپیچ سکوت براساس شرایط حاکم بر جامعه رسانه‌ای کنونی ایران با تأکید بر اینکه «رسانه الکن قطعاً مرجعیت و سرمایه اجتماعی خود را از دست می‌دهد»، مستقل نبودن و آزاد نبودن رسانه‌ها را به مثابه پاس گلی برای رقبای رسانه‌ای دانست که نه رحم دارند، نه اخلاق و نه انصاف.

در این یادداشت آمده است:

کشور ماه‌هایی را تجربه کرد که عبور از آن و خنثی‌سازی اثرات شناختی و ادراکی آن برای افکار عمومی چه حین رویداد و چه پس از آن ضرورت تبیین‌گری و کنشگری فعالانه و هوشمندانه فعالان رسانه‌ای را می‌طلبید و البته هنوز هم می‌طلبد. این واقعیت که سکوت خواص در بزنگاه‌ها می‌تواند منجر به خطای محاسباتی و شناختی عمیق‌تری در حوزه عمومی شود و در عین حال منجر به رسیدن فرکانس صدای معارضان و معاندان با طول موج بالاتری شود، برکسی پوشیده نیست.

این ضرورت غیرقابل انکار در چند لایه قابل بررسی و مطالبه است. ابتدا اینکه خواص از جمله اهل رسانه نباید در مارپیچ سکوت گرفتار شوند و البته خودشان نیز نباید بر این مارپیچ بدمند. الیزابت نوئل نیومن در نظریه مارپیچ سکوت تلاش می‌کند نشان دهد، مردم چگونه احساس می‌کنند در اقلیت قرار گرفته‌اند و در صورت بروز این حس چگونه افکار عمومی به سمت و سوی عدم ابراز عقیده می‌روند. در واقع این نظریه به تشریح فشار فزاینده‌ای می‌پردازد که به گمان مردمی که فکر می‌کنند در اقلیت هستند، برای پنهان کردن عقایدشان بر آنها وارد می‌شود. هر چه شخص افکار و نظرات خود را به افکار و آرای غالب در جامعه نزدیک‌تر ببیند تمایل بیشتری به ابراز آزادانه و علنی نظراتش در ملأ عام نشان خواهد داد.

بر این اساس رسانه می‌تواند به گونه‌ای بازنمایی و اکثریت‌نمایی کند که مخاطب تصور کند در اقلیت قرار گرفته و از ترس تنها ماندن، مورد هجمه قرار گرفتن و طرد شدن اجتماعی از بیان نظر خود که خلاف اکثریت نمایی رسانه است پرهیز کند. اگر این وضعیت برای خود رسانه نیز رخ دهد یعنی رسانه نیز تحت تأثیر محیط و موقعیت و برای از دست ندادن مخاطب و یا دریافت کلیک و لایک بیشتر از بیان حقایق و یا نظرات خود اجتناب کند هم بر مارپیچ سکوت دمیده و هم خود درگیر این مارپیچ شده است.

نکته دوم دارای اهمیت این است که رسانه در همه مواقع مخصوصاً در بزنگاه‌ها رسالت «نفاق زدایی» را برعهده دارد. این نفاق در عرصه که رسانه باید نسبت به آن اقدام کند، ناظر بر انداختن نورافکن بر روی واقعیت و حقیقت، شفاف‌سازی موقعیت‌ها و رسواسازی اهالی نفاق و دمندگان بر این رویه غیر اخلاقی اجتماعی است. جامعه‌ای که در درجه اول تحت تأثیر آرای منافقانه قرار گیرد و در مرحله دوم منبعث از این نگاه و شیوه دچار نفاق شود به راحتی مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم می‌داند، جلاد و شهیدش تعویض شده و سمت حقیقت و دروغش دچار وارونگی خواهدشد.

جامعه‌ای که رسانه‌اش نه منجر به ایجاد و تعمیق مارپیچ سکوت شده و نه بر ساز نفاق می‌دمد، اهمیت و ضرورت ایجاد همگرایی ملی را دانسته و دیگر اولویت را بر جریان و جناح نمی‌داند، بلکه رسانه‌های این جامعه اولویت را بر نفع و خیر جمعی می‌دهند. خیر جمعی و عمومی باید ناظر و منتیج به حفظ تمامیت ارضی و ساختارها در عین مطالبه ضرورت اصلاح رویه‌های معیوب دارد. رسانه موقعیت‌شناس تمایز میان موضوعات با بار جریانی و موضوعات با بار ملی را دانسته و در بزنگاه‌ها کفه سنگین فعالیتش مبتنی بر حفظ مصلحت ملی و منطقه‌ای است. این مصلحت باید مبتنی بر بروز خیر حداکثری برای مردم نیز باشد.

رسانه به عنوان یکی از ارکان مهم و اثرگذار جامعه مدنی باید به خوبی بداند که ایفای نقش واسط میان نهاد مردم و نهاد قدرت و مطالبه دوسویه ناظر بر نظام مسائل چگونه خواهد توانست ارتباطی تعاملی و موثر برقرار کرده و چگونه منجر به افزایش سرمایه اجتماعی خود و مجموعه کشور می‌شوند.

قطعاً در مسیر ایفای نقش مورد اشاره، عوامل متعدد درون سازمانی و برون سازمانی وجود دارند که می‌تواند بر کندروی حرکت یک رسانه و فعال رسانه‌ای اثر بگذارند اما برای تحقق این مهم رسانه باید اقدامات پیشینی را مهندسی و ارائه کرده باشد تا در مواقع بحران هم محل اعتبار برای مخاطب بوده و هم بازوی مطمئن مسئولان تا هم زبان، چشم و گوش مورد اعتماد مردم بوده و هم منعکس کننده سیاست‌های حاکمیت.

نکته حائز اهمیت دیگر نگاه منعطف، سهل گیرانه و منجر به تقویت رسانه‌هاست. رسانه اگر دارای لکنت شود، معنایش کمک به ضریب صدای دشمن است. حفره عدم مرجیعت رسانه‌ای را اطلاعات مهندسی شده، دستکاری شده و عمدا دروغ دشمن پر می‌کند. مسئولان نباید فراموش کنند.

رسانه الکن قطعاً مرجعیت و سرمایه اجتماعی خود را از دست می دهد و این یعنی کوچاندن مردم به سمتی که سمت حقانیت نبوده و چنین رسانه‌ای دیگر در صورت انعکاس معنای تولید شده توسط شما نیز دیگر دارای اعتبار کافی نزد مخاطب نخواهدبود. رسانه اگر تا حد مقدور و قانونی، مستقل و آزاد نباشد به مثابه پاس گلی برای رقبای رسانه‌ای قلمداد می‌شود که نه رحم دارند، نه اخلاق و نه انصاف.

مجموعه نکات مطروحه بیانگر ضرورت بازنگری در روندهای رسانه‌ای چه از سوی مسئولان و چه از سوی خود رسانه‌هاست. در روزگار فراواقعیت‌ها و جا به جایی راست و دروغ‌ها، داشتن رسانه‌های قدرتمند و معتبر یکی از اهرم‌های قدرت جوامع محسوب می‌شوند. بیایید همگی به ارتقای مرجعیت رسانه‌ای کشور یاری رسانیم. هر لحظه تعلل به معنای واگذاری بی دردسر زمین به نیروهای رسانه‌ای معاند است.