به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین حسین الهینژاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 18 بهمن ماه در نشست «راهبرد مهدویت در تحقق انقلاب اسلامی» از سلسله نشستهای کرسیهای مهدویتپژوهی و انقلاب اسلامی، گفت: ادعای اول ما این است که مشروعیت انقلاب از اندیشه مهدویت گرفته شده است. یعنی نظریه ولایت فقیه که توجیهگر سرپرستی ولی فقیه بر جامعه اسلامی است براساس نیابت عامه شکل گرفته است. نظریه نیابت عامه امام زمان(عج) هم از اندیشه مهدویت توجیه میپذیرد و مشروعیت میگیرد.
وی افزود: بنابراین به صورت سلسله مراتبی، ولی فقیه با اندیشه مهدویت مرتبط میشود یعنی ولی فقیه سرپرستی جامعه اسلامی را براساس فرمایش امام زمان(عج) برعهده گرفته است (زیرا آن امام(ع) فرمودند فارجعوا الی روات احادیثنا). این نظریه، ریشه در اندیشه مهدویت دارد و مشروعیت اندیشه مهدویت هم از اسلام است لذا اندیشه ولایت فقیه به واسطه مهدویت به اصل اسلام برگشت دارد.
الهینژاد با بیان اینکه اندیشه مهدویت خاستگاه انقلاب اسلامی و مشروعیتساز آن است و به نحوی توجیهگر نظریه ولایت فقیه است، تصریح کرد: پرسش این است که آیا مقبولیت انقلاب را هم میتوان به مهدویت مرتبط کرد؟ یعنی چطور اندیشه مهدویت، مقبولیتساز انقلاب و نظریه ولایت فقیه است؛ مقبولیت یعنی اقبال عمومی مردم و اگر در مقام اجرا، مقبولیت نباشد علی(ع) که ولی بلافصل پیامبر(ص) است 25 سال خانهنشین میشود؛ ولایت علی(ع) نه با سقیفه از بین رفت و نه اگر در سقیفه مردم پای کار میآمدند تامین میشد زیرا نصب الهی بود ولی مقبولیت عموم سبب تحقق امامت است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه انقلاب اسلامی هم مشروعیت خود را از اسلام میگیرد، اظهار کرد: در عین حال باید مقبولیت خود را از مردم بگیرد و اگر مردم تلقی به قبول نکنند مشروعیت سرپرستی ولی فقیه از بین نخواهد رفت ولی امکان تحقق و اجراشدن آن وجود ندارد.
وی با طرح مجدد این پرسش که چطور اندیشه مهدویت میتواند مقبولیت ایجاد کند، اضافه کرد: مردم در عصر غیبت به وصف منتظر اتصاف پیدا میکنند و انتظار از اندیشههای مهم دوره غیبت است یعنی وقتی از مقبولیت سخن گفته میشود یعنی منتظران عصر غیبت باید نسبت به حاکمیت ولی فقیه اقبال نشان دهند؛ پس اندیشه مهدویت، اندیشه انتظار را در خود دارد و منتظران هم شهروندان جامعه هستند و باید نسبت به ولی فقیه اقبال نشان دهند بنابراین هم مشروعیت و هم مقبولیت میتواند از اندیشه مهدویت گرفته شود.
این پژوهشگر به ادعای دوم خود اشاره کرد و گفت: ادعای دیگر ما این است که چگونه میتوان ثابت کرد مهدویت، پارادایم و روح انقلاب اسلامی است؛ ما از یکطرف گفتیم مهدویت برای توجیه حاکمیت ولی فقیه، مشروعیت و مقبولیتساز است و از طرف دیگر میگوییم قوانین جامعه مبتنی بر اندیشهها و دادههای شهروندان جامعه منتظر است، یعنی جامعه منتظر از جهت ساختار، برنامهها و ... دورنمایی از جامعه مهدوی است.
وی افزود: انقلاب اسلامی هدف خود را براساس تحقق جامعه منتظر ترسیم کرده است. مقام معظم رهبری فرمودند برنامههای ما در راستای طلوع خورشید مهدویت در آخرالزمان است. بنابراین وقتی نظامی مشروعیت و مقبولیت خود را از مهدویت بگیرد، هدف و برنامهها و درونمایش از اندیشه مهدویت باشد. اندیشه مهدویت، روح حاکم بر چنین نظامی خواهد بود.
در ادامه این نشست علمی، حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا بهروزیلک، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سخنانی اظهار کرد: الان هزار و 37 سال از غیبت کبری میگذرد. در طول دوره معصومین(ع) یعنی از زمان پیامبر(ص) تا دوره امام عسکری(ع) تحقق حکومت معصوم بیش از 15 سال و نیم نبوده است یعنی ده سال مدینه و حکومت پیامبر(ص)، چهار سال و شش ماه دوره امام علی(ع) و شش ماه دوره امام حسن مجتبی(ع).
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: انقلاب اسلامی اولین حکومتی است که در طول تاریخ اسلام، تشکیل و چهار دهه از عمر آن میگذرد و امید داریم به ظهور متصل شود. بنابراین هرقدر در باره این موضوع بحث شود ارزش دارد.
بهروزیلک با اشاره به مدعیات مطرح شده در سخنان ارائهدهنده، بیان کرد: دو ادعای ایشان در کل قابل قبول و مورد دفاع است ولی نیاز به تکمیل دارد. اول اینکه ما باید ایرانیت انقلاب اسلامی را هم مورد توجه قرار دهیم و معلوم باشد که ایرانیت و هویت ملی چه نقشی دارد؟ نکته دیگر اینکه انقلاب را چگونه نگاه کنیم؛ یعنی آیا پدیدهای قابل صدور است یا یک پدیده مداوم و دائمی است؟
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه وقتی از تحقق انقلاب سخن میگوییم فقط واقعه سال 1357 مدنظر نیست و باید دایره بحث گستردهتر شود، اضافه کرد: ادعای دوم ایشان با این نگاه سازگار است یعنی وقتی مهدویت، روح انقلاب باشد انقلاب زمانمند نیست و صرفا مقطع پیروزی انقلاب مدنظر نخواهد بود، از این رو ما ابتدا باید این نظریه را تبیین کنیم که چرا امام معصوم(ع) حضور ندارد که ما مجبوریم به نایب او رو بیاوریم. بنابراین باید برای مردم این مسئله توضیح داده شود و روی این موضوع کار کنیم.
وی با بیان اینکه این غفلت مختص دوره ما هم نیست و حتی فارابی هم در رساله المله توضیح نداده که چرا نباید رئیس اول باشد تا کار به رئیس مماثل و بعد از او برسد، اظهار کرد: نکته دیگر اینکه اگر ما نظریه سیاسی غیبت را طرح کنیم، غیبت بخشی از تکامل شیعه و بشریت است ولی براساس آیات مختلف از جمله آیه سوره فتح «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» مرحله بعد تحقق دین کامل است، یعنی وقتی که دین اسلام بر همه غلبه خواهد یافت.
بهروزی لک با بیان اینکه البته بنده گناه مردم را عامل غیبت نمیدانم ولی بلوغ مردم برای پذیرش حکومت امام نقش زیادی دارد، تاکید کرد: به نظر بنده، مقبولیت حکومت از اندیشه مهدویت برنمیخیزد بلکه از میزان رشد و بلوغ مردم نشئت میگیرد و مردم تا به بلوغ معرفتی و معنوی نرسند نه به امام و نه به نایب امام متعهد نخواهد ماند و به حاکمیت او تن نمیدهند کما اینکه در دوره ائمه(ع) شاهد این موضوع هستیم پس مقبولیت، معلول مهدویت نیست بلکه زمینهساز مهدویت است.
وی افزود: راهبرد، نگاه کلان به چگونگی وصول اهداف است و ما چهار راهبرد میتوانیم برای دوره غیبت و نیابت عام امام پیشنهاد دهیم؛ اول تصدیگری نایب برای تنظیم امور جامعه به نیابت از امام معصوم(ع)؛ دوم اینکه نایب امام، مردم را به خودش دعوت نمیکند و باید احیای امر امام را داشته باشد؛ به فرمایش امام رضا(ع) رحم الله من احیا امرنا. امام معصوم هم نمیتواند به خودش دعوت کند و او هم باید به پیامبر ارجاع دهد و پیامبر(ص) هم به خداوند.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: راهبرد سومی که در انقلاب اسلامی وجود دارد و کمتر مورد توجه بوده، راهبرد زمینهسازی عام است البته این به معنای آن نیست کاری بکنیم که امام زودتر بیاید زیرا این مسئله قابل اثبات نیست بلکه زمینهسازی عام یعنی ما دنیا را براساس تبلیغ خود متوجه انتظار و آمادگی برای حکومت امام بکنیم.
وی ادامه داد: چهارمین راهبرد هم که بسیار مغفول است الگوگیری از آرمانشهر مهدوی برای دوره غیبت است؛ نظام ولایت فقیه باید بتواند الگوی خود را جامعه موعود قرار دهد؛ الان سند الگوی اسلاامی ایرانی پیشرفت را نوشتیم و صدای خودمان را هم بلند کردیم ولی این سند هیچ رسوخ و نفوذ جدی در عرصه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ندارد. ما پیشنهاد دادیم که مهدویت باید در راس امور باشد و راس امور هم یعنی اینکه در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و جامعه و ... اجرا و عملیاتی شود.