یادداشت
تفکر مهدویت در ایران؛ آرمان‌خواهیم یا آرمان‌زیست

تفکر مهدویت در ایران؛ آرمان‌خواهیم یا آرمان زیست

سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی) دین پژوه، مدرس جامعه‌شناسی دین و مدیر گروه دین انجمن انسان شناسی ایران در آستانه نیمه شعبان، یادداشتی اختصاصی با عنوان «گفتمان مهدویت و انقلاب؛ نگاهی از منظر جامعه‌شناسی‌های امید دینی، انتظار انقلابی، منجی‌گرایی اعتراضی» در اختیار ایکنا قرار داده است. در این یادداشت آمده است:

«مهدویت و انقلاب: نگاهی از منظر جامعه شناسی‌های امید دینی، انتظارانقلابی، منجی‌گرایی اعتراضی»؛ تلاشی است علمی با نگاه جامعه شناختی برای فهم آن مکانیزم فرهنگی اجتماعی و سیاسی که منجربه نتایج حاصل از عقیده به «منجی دینی موعود» در جامعه و اینجا و اکنون شده است.

بنابرین، آنچه در درون این ساختار عقیدتی و اجتماعی فرهنگی و سیاسی و به تبع آن در بافتار زیست جهان معتقدان به «منجی گرایی دینی و موعودگرایی انقلابی» رخ داده است و رخ می‌دهد و رخ خواهد داد، قاعدتاً و منطقاً می‌تواند با این مکانیزم نیز فهم شود. اما برای فهم خود این مکانیزم نیازمند ترسیم فضای مفهومی که مؤلفه‌های سازنده مسیرهای جامعه شناختی که این مکانیزم را ایجاد می‌کنند، هستیم این مسیرهای جامعه شناختی، همان گونه که در عنوان بحث نیز مرتب شده‌اند عبارتند از:

«ایمان دینی (این اعتقاد سازنده که باید جامعه‌ای داشت و ساخت سرشار از خداوند و آموزه‌های الاهیاتی او)؛ تخیل دینی (تصویرپردازی دینی و فرهنگی اجتماعی از یک اتوپیا و جامعه آرمانی و وضع مطلوب سرشار از اخلاق و معنویت و عدالت و برابری و آزادی و امنیت و عقلانیت و مدنیت و بهزیستی بناشده بر اعتقادات دینی)؛ امیددینی (اطمینان دینی و اعتماد اجتماعی به اینکه چنین اتوپیایی محقق شدنی و رسیدنی است و با شرایطی نیز قابل دسترسی معتقدان است)؛ انتظار دینی (اینکه معتقدان به اتوپیای دینی باید همچنان منتظر موعود و منجی باشند به عنوان راهبر به سمت اتوپیا سازی)؛ اعتراض دینی (اینکه معتقدان باید برای اتوپیاسازی و هموار کردن مسیر منجی موعود جهت راهبری به سمت اتوپیا، شرایط انقلابی لازم را فراهم کنند)؛ عمل انقلابی (اینکه معتقدان اتوپیاخواه و منجی‌گرا و موعودگرا و منتظر ظهور راهبر، باید از طریق بر هم زدن نظم و وضع موجود و اگر می‌توانند براندازی نظام سیاسی موجود، زمینه را برای ظهور و بروز موعود و منجی و راهبر هموار و برای استقرار اتوپیا نیز مهیا سازند».

بنابراین به طور خلاصه، خط سیرهای جامعه شناختی این مکانیزم به صورت یک پیوستار پویا (در حال تحول دائمی) و پایا (ماندگار و با ثبات) و سازا (موثر وکارآمد) است؛ به این صورت که: «از ایمان دینی آغاز شده و به میانجی و وساطت تخیل دینی- امید دینی - انتظار دینی به سمت اعتراض دینی عزیمت کرده و نهایتا نیز به عمل انقلابی منجر می‌شود».

منظرهای بحث: جامعه شناسی‌های دین و دینی/ معارف شیعی(کلام- الاهیات - فقه)

منظرهای مختلفی به روی بحث از مهدویت و ضمایم آن (قاعده غیبت صغری و کبری امام زمان،‌ نواب اربعه امام عصر در زمان غیبت کبری، ‌اصل انتظار، عقیده فرج، خصایص منتظران، ‌شرایط فردی و جمعی ظهور و مانند آن)‌ گشوده است. از میان دو منظرعقیدتی و فرهنگی اجتماعی هم چنان جذاب و قابل تامل هستند:

آ) منظر کلامی الاهیاتی با محوریت «معارف شیعی»

ب) منظر علوم اجتماعی با محوریت «جامعه‌شناسی‌های دین و دینی»

اولین منظر متون عقیدتی حدیث شیعی و دعای شیعیان است. در متون حدیث شیعی معرف‌ترین کتاب در بحث از‌ مهدویت اصول کافی است [ثقه‌الاسلام محمدتقی کلینی(1375) اصول الکافی، ‌ترجمه و شرح فارسی از آیت الله کوه کمره‌ای،‌ تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،‌ انتشارات اسوه، ‌6 جلد].

جلدهای 2 و 3 کتاب اصول کافی با عنوان کتاب‌های حجت 1  و 2 حاوی باب‌هایی متنوع و متکثر درباره موضوعات مرتبط با امام زمان و احادیث مرتبط با آن است، مانند باب‌های: «نیاز به حجت،‌ خالی نبودن زمین از حجت، شناخت امام زمان، صفات امام زمان، درباره آنانی که امام زمان را دیده‌اند، درباره غیبت امام زمان، درباره قیام قائم آل محمد، درباره «توقیت» یا وقت تعیین کردن برای ظهور امام زمان و «وقاتون» یا افرادی که به دروغ  وعده ظهور می‌دهند».  

از دل جامعه شناسی امید دینی می‌توان شاهد بروز سه جریان اجتماعی فرهنگی عقیدتی بود: ایمان، اعتراض و انتظار که می‌دانیم که این هر سه امیدساز و یاس ستیزاند

از حیث دعای شیعی نیز تعدادی از زیارات و دعاها مخصوص امام زمان عج است. مانند زیارت آل یاسین، زیارت سرداب مقدسه و دعاهایی مانند دعای عهد، ‌ندبه، ‌فرج. [ناصر مکارم شیرازی (‌1386)‌ مفاتیح نوین، قم،‌ انتشارات مدرسه علی ابن ابی طالب ع].    

علاوه بر اینها ادبیات مهدویت پژوهی نیز در ایران در یک دهه اخیر بسیار رایج شده است. برای نمونه می‌توان به این چند پرتال اشاره کرد که حاوی این نوع ادبیات هستند:[کتابخانه دیجیتال مهدویت www.mahdilib.ir/ کتابخانه دیجیتال نورwww.noorlib.ir  پرتال تبیان مهدویت www.tebyanemahdaviyat.ir ].

این منظر مطالعات اجتماعی فرهنگی مهدویت است و عمدتا مباحث جامعه شناسی‌های دین و دینی در خصوص منجی‌گرایی، موعودگرایی و هزاره‌گرایی missianism and millianiarism  را شامل می‌شود. از این میان به صورت خاص تاکید ما بر رویکرد جالب توجهی است که هانری دروش کشیش و جامعه‌شناس دینی فرانسوی ( 1914-1999)‌ با عنوان جامعه‌شناسی تخیل و امید ارائه داده است و برخی از مفاد آن در کتاب زیر آمده است: سارا شریعتی مزینانی (‌ترجمه و تالیف) (1386)هانری دروش- جامعه شناسی درمواجهه با دین، تهران،‌ نشر کوچک.

ما با استفاده از جامعه‌شناسی امید دینی (‌عنوانی که ما برای بحث از جامعه‌شناسی مهدویت  انتخاب کرده‌ایم)‌ تلاش خواهیم کرد خاستگاه‌های فرهنگی اجتماعی و سیاسی مرتبط با  اصل انتظار و فرج در مورد امام زمان را از دو منظر عقیدتی دینی (کلام و الاهیات - معارف شیعی) و معرفتی علمی (جامعه‌شناسی‌های دین و دینی) به شرح موصوف نشان دهیم.

از این نظر ابتدا خلاصه‌ای از نظریه جامعه‌شناسی‌های تخیل و امید‌ sociologie d,imaginaire   sociologie  de l,esperance / را معرفی خواهیم کرد؛‌ سپس در متن این بحث اصل انتظار ظهور موعود بررسی خواهد شد. آنگاه با بررسی فشرده متون عقیدتی  شیعی (‌احادیث کتاب کافی و دعاهای وصف شده مرتبط با مهدی موعود منجی)‌ تلاش خواهدشد به صورت مقایسه‌ای نکاتی نیز یادآوری شود.

جامعه‌شناسی‌های تخیل، امید، انتظار، اعتراض و منجی موعود 

هانری دروش معنای اجتماعی انقلابی قابل توجهی از تخیلimagination  را به کار می‌گیرد که با معنای معمولی آن بسیار متفاوت است. به نظر وی تخیل عملی اجتماعی است که از خلال آن می‌توان به مطالعه اعتقادات، ‌نمادها، ‌اسطوره‌ها و باورها پرداخت. دروش بر آن است تا نشان دهد تخیل اجتماعی فرهنگی از منظر جامعه‌شناسی دینی تعیین کننده مسیر و محتوای زمان حال و نیز عامل گشودن آینده‌های ممکن و محتمل برای اجتماع معتقدان و مومنان است. هانری دروش به این معنا در جامعه شناسی دینی امید و تخیل،‌ الاهیات و فلسفه اجتماعی را با جامعه شناسی دینی پیوند می‌دهد تا بتواند تصویری اجتماعی فرهنگی از تخیل و نیز تفسیری انقلابی از امید به دست دهد.

دروش مقوله امید hope  را مشتمل بر سه نوع جریان سازی می‌داند: پیمان بستن عقیدتی اجتماعی (‌دین گرایی)؛ ‌طرح پروژه برای اعتراض به وضع موجود (‌اتوپیا گرایی)؛‌ انتظار‌ کشیدن برای داشتن وضع مطلوب (‌هزاره گرایی، ‌موعودگرایی، ‌منجی گرایی). به طوری که ملاحظه می‌شود، از دل جامعه‌شناسی امید دینی می‌توان شاهد بروز سه جریان اجتماعی فرهنگی عقیدتی بود: ایمان، اعتراض و انتظار که می‌دانیم که این هر سه امیدساز و یاس ستیزاند.

به قول خود هانری دروش،‌ امید  فرد و جامعه را به تغییر وضع موجود و رفتن به سمت وضع مطلوب فرا می‌خواند. از طریق  جریان دین و ایمان گرایی، ‌پیمان انسان و خداوند شکل می‌گیرد؛ زیرا دین فقط باور اعتقادی و ذهنی صرف نیست بلکه نیروهای متراکمی نیز دارد که می‌تواند تغییر هم  ایجاد کند. لذا ایمان معتقدان می‌تواند امید به بقای همراه با سعادت و معنویت و اخلاقیت را ارمغان بیاورد. این ها همگی مرهون ومدیون آن پیمان و میثاق الهی است که انسان به آن دل بسته است.

به اصطلاح هانری دروش در اینباره اگرخوب تامل کنیم، خواهیم دید که دین فقط بهlogie  (‌امر شناخت)‌ منجر نمی‌شود بلکه به orgie (امرساختن) ‌هم می‌انجامد و لذا دین نه تنها با  جامعه ـ شناسیsocio-logie   مرتبط است  بلکه با جامعه ـ سازی  socio-orgie هم پیوند می‌خورد.

به همین منوال امید دینی در قالب اتوپیاسازی نیز عمل می‌کند، ‌یعنی کنشگر اجتماعی و جامعه معتقد تلاش می‌کند تا وضع مطلوب را مهیا کند. به نظر دروش این عمل از سه طریق و طی سه مرحله متوالی و مرتب تحقق می‌یابد:

مرحله اول - مرحله آلترنانس:‌ یعنی ازطریق تناوب میان رویاسازی و واقعیت و اینکه کنشگران دائم با تصور کردن و حتی رویاپردازی به آرزوهایشان دامن می‌زنند. مهم‌ترین این آرزوها آمدن موعود و منجی است خواه موعود یهودیان و خواه مسیح، موعود مسیحیان و خواه مهدی صاحب‌الزمان، ‌موعود مسلمین و خاصتا شیعیان امامیه.

مرحله دوم- مرحله آلترکاسیون: یعنی مرحله درگیر شدن با واقعیت موجود. اشتیاق کنشگر به نبود وضع موجود او را وادار می‌کند تا با آنچه که هست بستیزد. لذا کنش‌گران منتظر و آرمان خواه  با نظام‌های اجتماعی سیاسی موجود به بهانه مطلوب نبودن و یا ممانعت تراشی بر سر راه ظهور منجی موعود مخالفت می‌ورزند.

مرحله سوم- ‌مرحله آلترناتیو: یعنی مرحله براندازی وضع موجود و برساختن وضع مطلوب. شک و تردید کنش‌گران منتظر و آرمان خواه باعث می‌شود تا فلسفه انتظار معترضانه شکل بگیرد. زین سبب کنش‌گران تلاش می‌کنند با بسیج افکارعمومی ـ اجتماع مورد نظرشان را که شایسته ظهور منجی موعود نیز هست تدارک ببینند. در این جاست که اتوپیا یا آرمان شهر باید ساخته شود.

البته هانری دروش معتقد است که همه کنشگران آرمان‌خواه و اتوپیایی یک دست نیستند و یک دست نیز عمل نمی‌کنند؛‌ هرچند آنان از حیث آرمان خواهی و باور به ظهور منجی موعود مشترک‌ هستند. اما برخی از این کنشگران اتوپین‌ هستند (آرمان خواه‌اند utopian) یعنی فقط  به صورت ذهنی آرمان خواه و موعود گرایند؛‌ در حالی که برخی دیگر از آنها اتوپیست  هستند (‌آرمان زیست‌اندutopist) یعنی به شدن درگیر درعمل انقلابی اجتماعی هم هستند.

دین فقط بهlogie (‌امر شناخت)‌ منجر نمی‌شود بلکه به orgie (امرساختن) ‌هم می‌انجامد و لذا دین نه تنها با جامعه ـ شناسیsocio-logie مرتبط است بلکه با جامعه ـ سازی socio-orgie هم پیوند می‌خورد

به عبارتی به نظر ما برخی اهل آرمان خواهی عقیدتی‌اند (آرمان خواهان دژوره) و برخی اهل آرمان‌گرایی عملی‌اند (آرمان گرایان دفاکتو). برخی از شیعیان فقط حرف از مهدی موعود منجی می‌زنند اما اهل عمل نیستند! در حالی که برخی دیگر از شیعیان تلاش می‌کنند این عقیده را به عمل نزدیک کنند؛ و اگر می‌توانند با عمل رادیکال انقلابی زمینه‌های آمدن منجی موعود را فراهم کنند.

در این جا جلوه سوم امید که همان انتظار است رخ می‌دهد. از منظر جامعه شناسی‌های دین و دینی، ‌اصل انتظار با دو جریان اجتماعی عقیدتی همراه می‌شود: هزاره گرایی (‌اعتقاد به اینکه در هر هزاره منجی خواهدآمد)‌،‌ موعودگرایی و منجی‌گرایی (باور به اینکه شخص متشخص و موصوف به صفاتی خاص آنگونه که ادیان ابراهیمی وعده داده‌اند برای نجات بشریت خواهدآمد).

در روایت اخیر که کلا مذهبی و عقیدتی است مسیح موعود و مهدی منجی سوژه اصلی  موعودگرایی و منجی‌گرایی‌اند. از منظر جامعه شناسی امید دینی، البته ‌به روایت هانری دروش، می‌توان دو نوع جریان هزاره‌گرایی و موعودگرایی را تشخیص داد:

آ) پیشا هزاره گرایی. اینها ظهور موعود منجی را وابسته به تقدیر و خواست الاهی می‌دانند و معتقدند منجی موعود دفعتا و ناگهانی به اذن خداوند خواهدآمد. این بینش نسبتا در نزد شیعیان منفعل غیرانقلابی (مانند انجمن حجتیه‌ای‌ها)، و البته با تفاوت‌هایی که مقتضی ایران اسلامی است، بیش وکم به صورت یک الگوی دینی غالب ـ قالب درآمده است و احتمالا وجود آن در ایران اسلامی کنونی و در نزد برخی گروه‌های اجتماعی سنت‌گرا نیز متصور است.

ب) پسا هزاره گرایی. اینها ظهور موعود منجی را وابسته به شایستگی و تلاش و خواست انسانی می‌دانند و معتقدند منجی موعود تدریجی و بسته به کمال و شایستگی‌های منتظران خواهدآمد. این بینش نیز نسبتا و البته با تفاوت‌هایی که مقتضی ایران اسلامی است اما در نزد شیعیان فعال رادیکال و انقلابی (مانند گروه‌های اجتماعی از مسلمانان شیعی که جزو کنش‌گران انقلاب اسلامی 57 شدند) بیش و کم به صورت یک الگوی دینی غالب ـ قالب درآمده است. هم چنین وجود این الگو در نزد برخی جنبش‌های اعتراضی اجتماعی جدید new social movements در ایران اسلامی کنونی نیز محتمل است.

 با این وجود نقاط مشترک این دوجریان فکری عقیدتی و بعضا سیاسی انقلابی سنت گرا، درباور به «تحقق ملکوت خداوند بر زمین، رفع ظلم، اقامه عدل» توسط منجی موعود است و اینها همه عمدتا و بیش و کم همان نکاتی است که در متون عقیدتی اسلامی و معارف شیعی درباره مهدی موعود نیز آمده است.

[2 ] آرمان‌های جامعه‌شناختی، معارف شیعی و مسئله انتظار مهدی(منجی موعود )

همان گونه که گفته شد، جلدهای 2 و 3 کتاب اصول کافی  با عنوان کتاب‌های حجت 1 و 2  حاوی باب‌هایی متنوع و متکثر درباره موضوعات مرتبط با امام زمان عج و احادیث مرتبط با آن است. می‌دانیم که تا اندازه‌ای متفاوت از نگاهی که در جامعه شناسی‌های دین و دینی در زمینه بحث از هزاره گرایی و موعودگرایی و منجی‌گرایی رایج و شایع است؛ در مطالعات دینی سنتی ما، ‌نگاه به مسئله ظهور منجی و مهدی موعود(عج) تابع الزامات عقیدتی خاصی است. برای نمونه مراحل سه گانه مورد نظر در جامعه شناسی تخیل – امید دینی هانری دروش (آلترنانس، آلترکاسیون، آلترناتیو) چندان ممکن است با ماهیت سنتی انتظار فرج امام زمان درمیان شیعیان هم خوانی کامل نداشته باشد.

خصوصا از لحاظ اینکه دراین روایت‌ها ما صرفا با اتوپین‌ها (آرمان خواهان) مواجهیم که صرفا به صورت ذهنی منتظرند و عملا از اتوپیست‌ها (یا آرمان زیستان)‌ که به صورت عملیاتی درپی تحقق مدینه فاضله شایسته ظهور منجی موعود باشند چندان خبری نیست بگذریم از این که (به نظر ما البته) در نظریه ارزنده هانری دروش جای خالی مفهوم ـ پدیده  آرمان سازان خالی است و این حلقه مفقوده از قلم افتاده است.

منظور ما از آرمان سازان ایدئولوگ‌ها وتئوریسن‌های عقیدتی فکری هستند که در فرمت‌هایی مانند اسلام گرایی انقلابی یا نواندیشی دینی و حتی به نظر ما فرم روشن گری دینی (که در ایران سال‌هاست به اشتباه روشن فکری دینی می‌نامندش) ایده‌سازی می‌کنند و می‌توانند  اتوپین‌ها و اتوپیست‌های مورد نظر و موضوع بحث هانری دروش را به هم پیوند دهند. یعنی هم برای اتوپین‌ها خوراک فکری رادیکال و عقیدتی انقلابی فراهم کنند و هم برای اتوپیست‌ها نیز برنامه عمل عقلانی و نقشه راه مدنی سیاسی طراحی کنند.

این طور به نظر می‌رسد که تا جایی که به شرایط کنونی انقلاب و ایران اسلامی و متضیات جمهوری اسلامی برمی‌گردد؛ در حال حاضر در ایران کنونی و در این مقطع تاریخی حساس وفق شواهد تجربی مستند موجود (به ویژه با توجه به حضور جریان ساز جنبش اعتراضی 1401) هرسه شکل «اتوپینی ـ اتوپیستی ـ اتوپیاسازی» (آرمان خواهی و آرمان زیستی و آرمان سازی) در فرمت غیردینی آن(و نه لزوما ضد دینی) که ما با احتیاط تئوریک می‌توانیم بگوییم که یک فرمت سکولاریستی رادیکال اعتراضی است، وجود دارد که توجهی به  منجی گرایی و موعود گرایی به معانی گفته شده در آن مشاهده و ملاحظه نمی‌شود و یا اگر در بطن آن چنین ایده‌های دینی از «موعود گرایی - منجی گرایی - مهدویت » پنهان شده است می‌توان گفت به سختی چنین آرمان دینی شیعی در آن قابل دریافت است.

نظر شخصی من این است که در پس و پشت این نوع شکل فرهنگی اجتماعی سیاسی شده «اتوپینی - اتوپیستی- اتوپیاسازی سکولار» درایران کنونی و اینجا و اکنون ما، می‌توان یک نوع جنبش پساهزاره گرایی ناسیونالیستی ملاحظه کرد که ایده‌های خاستگاهی آن فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستا است تا اسلام‌گرایی شیعی سنتی از نوع آنچه منجر به انقلاب اسلامی57 شد.

برخی از این کنشگران اتوپین‌اند (آرمان خواه‌اند utopian) یعنی فقط به صورت ذهنی آرمان خواه و موعود گرایند؛‌ در حالی که برخی دیگر از آنها اتوپیست هستند (‌آرمان زیست‌اندutopist) یعنی به شدن درگیر درعمل انقلابی اجتماعی هم هستند

به نظر ما دلیل جهانی شدن رسانه‌ای این جنبش پساهزاره‌گرایی ایرانی و استقبال و مشارکت گسترده جامعه میلیونی ایرانیان خارج از کشور(به ویژه در اروپا، امریکا، کانادا و استرالیا) در این جنبش را نیز بیشتر باید در توجه و تمرکز و تاکید آن بر ایران گرایی دید تا اسلام‌گرایی و شیعه گرایی.

بنابراین از حیث تاریخی در ایران معاصر و در این میان پروژه انقلاب اسلامی 1357 یک استثنای فقهی سیاسی است از اتوپیست‌ها و آرمان زیستانی که معتقد بودند در راستای انتظار  باید اعتراض نیز داشت و دست به عمل هم زد (‌آنچه که تئوریسین انقلاب اسلامی و ایدئولوژیست شیعی و جامعه شناس دین، علی شریعتی مزینانی (1312-1356) به عنوان  شیعه مذهب اعتراض ـ انتظار/  شیعه حزب تمام عیار نامیده است) و این آلترناتیوی بود به عنوان یک انقلاب دینی که با داعیه‌هایی در خصوص تشکیل حکومت دینی به نیابت از امام زمان عج  مطرح شد. بگذریم از اینکه وفق برخی روایت‌های فقهی از نقش شیعیان در زمینه‌سازی برای ظهور منجی موعود صرفا بر اتوپینی بودن تاکید شده است تا  اتوپیست  بودن.   

باری از جمله احادیث موثق شیعی درباره مسئله مهدویت می‌توان به باب‌های: «نیاز به حجت،‌  خالی نبودن زمین از حجت،‌ شناخت امام زمان، صفات امام زمان، درباره آنانی که امام زمان را دیده‌اند، درباره غیبت امام زمان، درباره قیام قائم آل محمد، درباره توقیت یا وقت تعیین کردن برای ظهور امام زمان عج و وقاتون یا افرادی که به دروغ وعده ظهور می‌دهند» اشاره کرد.

اما برای نمونه می‌توان به برخی از این احادیث  پرداخت.

  • باب نیاز به حجت (الاضطرار الی حجه)[ج 2 ،‌ ح1 ،‌ص 14: لزوم نماینده و رسول و امام برای بیان مقاصد خداوند و هدایت بندگانش جهت رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی ].
  • باب خالی نبودن زمین از حجت (‌ان الارض لاتخلو من حجه)[ ج 2 ،‌ح 1 ، ص 51 : امام صادق ع – زمین بدون امام نیست].
  • باب شناخت امام (‌معرفه الامام ) [ج 2 ،‌ح5 تا 7 ، ص 52 : بدون حجت، حق از باطل شناخته نشود و زمین بدون امام درخود فرو می‌رود]. 
  • باب اشاره نص امام حسن عسکری (ع) بر حجت [ج2، ح 13 ، ص 533 :‌ گفت جانشین پس از من حسن است؛‌ گفتند به چه تعبیرش کنیم،‌ گفت، به حجت از آل محمد ص // ح 3 ، ص 535 : امام حسن عسکری ع پسرش را نشان داد و گفت او امام پس از من است/ ح 5 ،‌ ص 536: برای آن حضرت پسری امد و نامش را م ح م د گذاشت در سال 256 هجرت].
  • باب انانی که حجت رادیده‌اند (‌فی تسمیه من رآه )‌[‌ج2،‌ ص 536 : عمرو اهوازی می‌گوید، ‌امام حسن عسکری (ع) اورا به من نشان داد و گفت این امام شماست].
  • بابی کیمیاب درباره غیبت (‌باب النادر فی الحال الغیبه) [ج 2 ،‌ ح 1 ،‌ص 551 : ‌از امام  صادق (ع) نقل است که گفت: بندگان به خدا نزدیک‌ترند و خدا از آنان فراتر است در حالی که حجت خدا از میان آنان گم شده است و او را نتوانند دید؛ ‌و جای اورا نیز ندانند؛ و باز معتقد باشند که حجت خدای از میان نرفته است؛‌ و میثاق و پیمانش باطل نشده است؛‌ در اینحال هر بام داد و هر شام گاه در انتظار فرج او باشید زیرا سخت‌ترین موقع خشم خدا وقتی است که حجت خدا را از دست بدهند و او را نیابند. خدا می‌داند که دوستان حجت شک نمی‌کنند در غیبت وی ‌و اگر چنین بود و شک می‌کردند خدای حتی یک چشم به هم زدن نیز حجت را پنهان نمی‌داشت].
  • باب غیبت [ ج 2 ،‌ح 6 ،‌ص 565 :‌امام صادق (ع) گفت: مردم امام حجت شان را نیابند اما او به هر حجی  حاضر باشد و مردم او را نبینند و او مردم را ببیند //  ح7 ، ص 567 :  امام علی ع گفت: در اندیشه نوزادی ام از پشت من،‌ او یازدهمین فرزند من است مهدی نام، که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم و جور خواهدشد، با او برخی گم راه شوند و برخی راه جویند// ح 9 ، ص 569 :‌ امام صادق (ع) نیز فرمود: قائم ما پیش از قیام غیبتی دارد صغری،‌ ‌به خاطر آنکه بیم از  کشته شدن دارد// ح 10 ، ص 569 : امام صادق (ع) گفت: اگر شنیدید امام صاحب‌الامر عج غایب شده است منکرش نشوید].  
  • باب کراهت درخصوص وقت گذاری برای ظهور مهدی عج (‌کراهه التوقیت)‌[ج3،‌ح 1 ، ص 11 : دروغ گفتند وقت گذاران (‌کذب الوقاتون)‌ برای ظهور مهدی، ما وقت‌گذار نیستیم  فقط خدا می‌داند وبس].

 [3] مانیفست دعای شیعی و انتظار منجی موعود

بخش متعارف و شایع‌تری از معارف عقیدتی اسلامی شیعی که به موضوع و مضمون مهدویت ارجاع می‌دهد،‌ دعاهای شیعی است. در این دعاها، که به نظر ما معمولی‌ترین و مردمی‌ترین ادبیات در دسترس معتقدان است، ‌مسئله امام زمان (ع) و ضمایم موضوعی آن از قبیل «انتظار، فرج، ‌وضع مطلوب، ‌اثار مثبت ظهور،‌ وظایف منتظران ظهور،‌ نقش ملتزمان قیام قائم آل محمد امده است.

تو گویی این دعاهای شیعی به معتقدان وداعیان و درخواست کنندگان ظهور این خط فکری و اعتقادی را می‌دهد که تنها منتظر عقیدتی باشند و نه معترض عملی. لذا این نکته نیز قابل تامل است که در دعاهای شیعی مرتبط با امام زمان ومهدویت علی‌الظاهر آن هم با قرائت سنتی می‌توان فقط ردپایی از آلترنانس (‌تناوب رویا با واقعیت ذهنی) و اتوپینی ‌(‌آرمان‌خواهی صرفا ذهنی وعقیدتی)‌ دید؛ تا جا پای اتوپیستی (‌آرمان زیستی عینی و عملی)‌ و آلترکاسیون و آلترناتیو.  

ما صرفا با اتوپین‌ها(آرمان خواهان) مواجهیم که صرفا به صورت ذهنی منتظرند و عملا ازاتوپیست‌ها (یا آرمان زیستان)‌ که به صورت عملیاتی درپی تحقق مدینه فاضله شایسته ظهور منجی موعود باشند چندان خبری نیست

باری با این وجود،‌ دعاهای شیعی مهدویتی به طرزی جالب توجه و قابل تامل، سرشاراند از مضامینی توصیفی تبیینی درباره امام زمان و آثار ظهور؛‌ که چنانچه قرائت مدرنی از آنها داشته باشیم می‌توانند نشانه‌هایی از اعتراض برعلیه وضع موجود بی‌منجی موعود   در کنار انتظار وضع مطلوب با منجی موعود به دست دهند.

نمونه‌هایی از این نوع دعاهای شیعی یا مضمون مهدویتی را می‌توان در زیاراتی مانند «آل یاسین،‌سرداب مقدسه، زیارات دوم تا چهارم امام زمان ع» و دعاهایی مانند «عهد،‌ ندبه،‌ فرج» ملاحظه کرد. در تمام اینها چند مضمون مهم و کلیدی دائما برای تثبیت حقانیت و درستی فلسفه اجتماعی امید شیعی مبتنی بر «انتظار و غیبت و فرج مولا صاحب الزمان عج» بازخوانی،‌ بازتولید و بازاندیشی می‌‌شود که نمونه‌هایی را با هم مرور می‌کنیم:

1 – زیارت آل یاسین 

آ)‌ السلام علیک یا باب ا...،‌یا خلیفه ا...،‌ یاحجت ا...، یا تالی کتاب ا..، یا داعی الی ا..،

ب) السلام علیک یا بقیه ا...فی ارضه ،‌یامیثاق ا...الذی  اخذه  و وکده، ‌یا وعد ا.. ضمنه

ج)‌القائم باقسطک،‌ و الثار بامرک، ولی المومنین و بوار الکافرین و مجلی الظلمه

د)‌الذی یملاء  الارض عدلا و قسطا ،‌کما ملئت ظلما و جورا

ه)و اقصم به الجبابره الکفر و اقتل به الکفار و المنافقین

و)‌اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته    

2- زیارت سرداب مقدسه   

  • و ان وعدک فیک حق، لا ارتاب لطول الغیبه ‌و بعد الامد
  • منتظر متوقع لایامک
  • انت نظام الدین و یعسوب المتقین
  • و هو عهدی الیک و میثاقی لدیک
  • و اطلع به الحق بعد الافول
  • اللهم املاء الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا

3- زیارات دوم تا چهارم امام زمان(عج)

  • اللهم طال لنا الانتظار،‌ و شمت بنا الفجار ،‌و صعب علینا الانتصار
  • اللهم ارنا وجه ولیک فی حیاتنا و بعدالمنون
  • استودعک ا...ایها الامام ،‌الذی یفوز به المومنون ،و یهلک علی یدیه الکافرون المکذبون
  • السلام علی مهدی الامم ،‌و جامع الکلم،‌ وخلف السلف
  • السلام علی بقیه ا.. فی بلاده ، و حجه علی عباده
  • السلام علی حجت القائم المهدی المنتظر،‌ مذل الکافرین ‌المتکبرین الظالمین

4- دعای عهد و ندبه

  • اللهم بلغ مولانا؛‌ الامام الهادی المهدی ،‌القائم بامرک
  • اللهم اکشف هذه القمه عن هذه الامه به حضوره
  • اللهم عجل لنا ظهوره
  • انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا
  • این بقیه ا.. التی لاتخلوا منه العتره الهادیه
  • این المنتظر لاقامه الامت و العوج
  • و این المرتجی لازاله الجور و العدوان
  • و این المدخر لتجدید الفرایض و السنن
  • این باب ا.. الذی منه یوتی
  • این سبب المتصل بیت الارض و السماء
  • عزیز علی ان اری الخلق و لا تری
  • اللهم واقم به الحق و ادخص به الباطل

نتیجه بحث

در روایت‌های جامعه‌شناختی «منجی گرایی و موعود گرایی» (عام و جهانی در سطح ادیان ابراهیمی و حتی آسیایی - مانند هند و بودیزم و زرتشتی‌گری و مانوی گری) و روایت  مهدویت گرایی (خاص و بومی اسلام وتشیع) ما صرفا با اتوپین‌ها(آرمان خواهان) مواجهیم که صرفا به صورت ذهنی منتظرند و عملا ازاتوپیست‌ها (یا آرمان زیستان)‌ که به صورت عملیاتی درپی تحقق مدینه فاضله شایسته ظهور منجی موعود باشند چندان خبری نیست. بگذریم از این که - به نظر ما البته - در نظریه ارزنده هانری دروش جای خالی مفهوم ـ پدیده  آرمان سازان خالی است و این حلقه مفقوده از قلم افتاده است.

منظور ما از آرمان‌سازان ایدئولوگ‌ها وتئوریسن‌های عقیدتی فکری هستند که در فرمت‌هایی مانند اسلام گرایی انقلابی یا نواندیشی دینی و حتی به نظر ما فرم روشن‌گری دینی (که در ایران سال‌هاست به اشتباه روشن فکری دینی می‌نامندش) ایده‌سازی می‌کنند و می‌توانند  اتوپین‌ها و اتوپیست‌های مورد نظر و موضوع بحث هانری دروش را به هم پیوند دهند. یعنی هم برای اتوپین‌ها خوراک فکری رادیکال و عقیدتی انقلابی فراهم کنند و هم برای اتوپیست‌ها نیز برنامه عمل عقلانی و نقشه راه مدنی سیاسی طراحی کنند.

به نظر ما این طور می‌رسد که تا جایی که به شرایط کنونی انقلاب و ایران اسلامی و متضیات جمهوری اسلامی ایران برمی‌گردد، در حال حاضر در ایران کنونی و در این مقطع تاریخی حساس وفق شواهد تجربی مستند موجود (به ویژه با توجه به حضور جریان ساز جنبش اعتراضی 1401) هرسه شکل «اتوپینی ـ اتوپیستی ـ اتوپیاسازی» (آرمان خواهی و آرمان زیستی و آرمان سازی) در فرمت غیردینی آن (و نه لزوما ضد دینی) که ما با احتیاط تئوریک می‌توانیم گفت که یک فرمت سکولاریستی رادیکال اعتراضی است، وجود دارد که توجهی به منجی گرایی و موعود گرایی به معانی گفته شده در آن مشاهده و ملاحظه نمی‌شود و یا اگر در بطن آن چنین ایده‌های دینی از «موعود گرایی - منجی گرایی - مهدویت» پنهان شده است می‌توان گفت به سختی چنین آرمان دینی شیعی در آن قابل دریافت است.

نظر شخصی من این است که در پس و پشت این نوع شکل فرهنگی اجتماعی سیاسی شده «اتوپینی – اتوپیستی - اتوپیاسازی سکولار» درایران کنونی و اینجا و اکنون ما، می‌توان یک نوع جنبش پساهزاره گرایی ناسیونالیستی ملاحظه کرد که ایده‌های خاستگاهی آن فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستان است تا اسلام گرایی شیعی سنتی از نوع آنچه منجر به انقلاب اسلامی57 شد.

به نظر من دلیل جهانی شدن رسانه‌ای این جنبش پساهزاره گرایی ایرانی و استقبال و مشارکت گسترده جامعه میلیونی ایرانیان خارج از کشور دراین جنبش را نیز بیشتر باید در توجه و تمرکز و تاکید آن بر ایران گرایی دید تا اسلام گرایی و شیعه گرایی.

بنابراین نوع ملاحظات و مقتضیات جامعه شناختی وصف شده، معتقدم که می‌توان و می‌باید یک برنامه پژوهشی و پروژه فرهنگی اجتماعی برای به مصالحه کشاندن مجدد اسلام و ایران را پی‌گرفت؛ با این هدف که همگرایی «جنبش پساهزاره گرایی» که متکی و مبتنی بر «فرهنگ سیاسی ایران گرایی باستان» است، با «جنبش مهدویت گرایی مبتنی بر اسلام گرایی شیعی علوی» را محقق ساخت.

این کار تنها از عهده یک «جریان نواندیشی دینی مدرن روشنگرانه انتقادی راهبردی برمی‌آید که ملتزم و متعهد و معتقد به شبکه «معنویت و اخلاقیت و مدنیت ومدرنیت» است. شخصا (به عنوان یک دین دین پژوه اجتماعی فرهنگی) به تحقق این امر مهم عقیدتی فرهنگی اجتماعی، ملتزم و معتقد و مطمئن و امیدوارم.