به‌مناسبت سالروز شهادت حمید باکری
مسافر راه حق + فیلم

شهید حمید باکری

حمید باکری در اول آذرماه سال ۱۳۳۴ در ارومیه به دنیا آمد. وی تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند و بعد از اخذ دیپلم، با وجود قبولی در کنکور، به سربازی رفت. دوران سربازی را نیز در یکی از پاسگاه‌های ژاندارمری اطراف ارومیه گذراند و بعد از پایان خدمت حدود یک سال در تبریز ساکن شد و به مطالعه و تزکیه نفس و خودسازی پرداخت. سپس برای ادامه تحصیلات عازم آلمان شد، اما با تبعید امام خمینی(ره) به نوفل‌لوشاتو، به پاریس رفت. آنجا مأموریت یافت به سوریه و لبنان برود تا با شرکت در دوره‌های آموزش نظامی، مهارت‌های جنگ شهری، جنگ چریکی، روش‌های سازمان‌دهی نیرو و شیوه ساختن بمب‌های دستی را فرابگیرد. مأموریت بعدی وی تهیه اسلحه و انتقال آن‌ها به کشور بود. انتقال سلاح‌ها تا مرز ترکیه به عهده حمید و از مرز تا تبریز به عهده برادرش مهدی باکری بود.

پس از بازگشت امام خمینی(ره) به ایران و همزمان با پیروزی انقلاب، حمید باکری نیز به ایران برگشت و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸، به عضویت سپاه ارومیه درآمد و عضو شورای مرکزی آنجا شد. وی همزمان با فعالیت در سپاه ارومیه، در قالب گروه‌های جهادی به روستاهای استان می‌رفت و در بازسازی و محرومیت‌زدایی از آن‌ها تلاش فراوانی می‌کرد.

در درگیری‌های کردستان به‌ویژه آزاد کردن سنندج و مهاباد نیز نقش مؤثری ایفا کرد. باکری در سال ۱۳۵۹ مدتی مسئول اداره بازرسی شهرداری ارومیه بود، اما پذیرش مسئولیت‌های سنگینی همچون آزادسازی کردستان، ساماندهی شهرداری ارومیه و محرومیت‌زدایی از روستاهای استان او را از عمل به تکلیف دینی و ملی خود بازنداشت و در سال ۱۳۶۰ به آبادان رفت و با استقرار در خط دفاعی ذوالفقاریه به مبارزه با دشمن پرداخت. باکری در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس فرماندهی یکی از گردان‌های تیپ نجف اشرف را بر عهده داشت و در گشودن دژ مستحکم عراقی‌ها در خرمشهر بسیار جان‌فشانی کرد.

همزمان با فرماندهی مهدی باکری در تیپ ۳۱ عاشورا، حمید باکری نیز به تیپ ۳۱ پیوست و در عملیات مسلم بن عقیل مسئول محور یکم تیپ عاشورا و در عملیات والفجر مقدماتی فرمانده تیپ ۹ لشکر ۳۱ عاشورا بود. همچنین در نبردهای والفجر ۱، والفجر ۲، والفجر ۴ و خیبر جانشینی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا را بر عهده داشت. وی در عملیات خیبر در معیت گردان‌های خط‌شکن لشکر، با نبردی برق‌آسا خط دشمن را در جزیره مجنون جنوبی شکست و در کوتاه‌ترین زمان ممکن پل شحیطاط، تنها راه ارتباط زمینی دشمن با جزایر را به تصرف درآورد. همچنین سه روز در برابر پاتک‌های بی‌امان دشمن تا پای جان جنگید و به شهادت رسید.

{$sepehr_media_3349814_400_300}