پیادهروی عظیم اربعین، آئینه ارادت سالکان نهضت حسینی به غروب چهلمین روز اباعبدالله(ع)؛ در بطن خود قصه و روایتهایی دارد که برخی از آنها کم از اعجاز نیست؛ رخدادهایی که بیان هر یک از آنها مُهر تاییدی بر تلالو خورشید بیغروب معارف «مکتب سرخ» به شمار میرود. به مناسبت این تجمع عظیم مسلمانان جهان، پادکست «کودکانهای در قدمگاه عاشقان» با خوانش فاطمه سادات میرزاباقری و روایت متنی امین خرمی از یک حادثه واقعی رُخ داده در مسیر این حرکت در گروه چندرسانهای ایکنا تهیه و تولید شده است. در ادامه ششمین قسمت این پادکست با روایت زینبِ عاشق پدر؛ راوی جستجوی امید در پس مه غلیظ ناامیدی در مسیر درک معجزه حسینی است که تقدیم مخاطبان گرامی ایکنا میشود.
{$sepehr_media_3558390_400_300}
بابا حسین جون سلام؛ الهی قربونت برم... منم زینب؛ دخترت. هیچوقت فکر نمیکردم توی ششمین نامهای که تو سفر پیادهروی اربعین میخوام برات بنویسم یه پایانی که نمیدونم اسمشو چی باید بزارم، قسمتم شده باشه. اما بزار از اول برات تعریف کنم...
روایت از امین خرمی
طراحی و تدوین از نیلوفر قاسمی