محمدعلی انصاری گفت: «مجتبی» انسان رشدیافتهای است که خداوند یاریاش کرده تا ذهن او فقط به شناخت خداوند مشغول باشد.

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی،
محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاه و مفسر قرآن در نشست مجازی که امروز 15 شهریور ماه در خصوص «تمرکز حواس» برگزار شد، اظهار کرد: یکی از مهمترین آفات ذهنی ما انسانها فقدان تمرکز حواس است. این فقدان حواس به این معنی است که ما کاری را آغاز میکنیم اما در میانه راه حواسمان به جایی دیگر پرت میشود و به این سو و آن سو میزنیم و چون پیوسته از این بام به آن بام میرویم، توانمان کاهش مییابد و از کیفیت و کمیت کارمان کاسته میشود.
وی بیان کرد: به قلب و دل خویش که مینگریم، در دلمان میلهای گوناگون متضاد با هم مقابله میکنند و هر یکیشان دست ما را میگیرد و به طرف خود میکشاند، وقتی ذهن، دل و قلب متفرق باشد، اعمال انسان هم متشتّت میشود و بعد از آن معلوم نیست که آدمی چه کاره است و چه کاری باید انجام دهد که برای رها شدن از چنین وضعیتی باید ذهن و دل از تفرقه بیرون بیاید و قلب به یکجا معطوف و متوجه شود و اعمال آدمی به سوی یک هدف تمرکز کند که به چنین حالتی «اجتباء» میگویند.
«مجتبی»، انسان رشدیافتهای است که خداوند یاریاش کرده تا ذهن او فقط به شناخت خداوند مشغول باشد و قلب و دل او فقط برای خدا بتپد و اعمال و اهداف او فقط برای رضایت حضرت دوست تنظیم شود.
انصاری ادامه داد: انسان «مجتبی» در زندگیاش هدف و دغدغهای جز خشنودی خدا ندارد و هر کاری را با معیار رضای حضرت دوست میسنجد و اگر آن کار مرضی رضای خداوند باشد، آن کار ارزشمند است و اگر نباشد، گرچه بسیاری آن را بپسندند، اما در نظر او بیارزش و بیثمر است و گاه آدمی چنان اندوه فردای خود را دارد كه آرامش روز و خواب آرام شب بر او حرام میشود و حتی قدرت تصمیمگیری و تمرکز حواس را از دست میدهد.
صاحب تفسیر مشکاه تصریح کرد: این افكار و ابتلائات در حالی آدمی را فرا میگیرد كه هیچ چاره و راه گریزی برای خلاصی از آن پیش روی خود نمیبیند و كسی نیز نمیتواند چنین چیزی را از قلب و ذهن انسان بیرون بكشد، اما در این میان تنها، قدرت و اراده یک كس است كه میتواند روح و فكر آدمی را از اندوه به سوی آرامش بگرداند و جان و دل را از غم برهاند. توفیق در كار خیر بهتنهایی ساماندهنده كار انسان نیست، بلكه در كنار آن ترك شرّ نیز ضرورت دارد و این تمرکز ذهن است که به چنین مواردی سامان میدهد.
وی گفت: روح انسان برای سلامت، نیازمند دست آویختن به خیر و همزمان ترک شر است، زیرا هر قدر هم كسی در انجام اعمال خیر بكوشد، اما در كنارش از شر فاصله نگیرد، اعمال شر، كارهای خیر او را بیخاصیت یا كمخاصیت میكند. ایمان به خداوند هم بدون كفر به طاغوت كامل نیست و تأثیری ندارد و تولّی بدون تبرّی كارساز نیست. نمیشود که انسان، هم عاشق امیرالمؤمنین(ع) باشد و هم نان معاویه را بخورد، لذا در وادی سلوک دست آویختن به خیر و پا پس كشیدن از شر باید توأمان صورت گیرد و با هم پیش رود، یعنی همانطور كه انسان به خیر میاندیشد، شر را از ذهن، زبان و فكرش دور كند تا بتواند رستگار شود.
انصاری اظهار کرد: اگر انسان دوست میدارد آسودهخاطر زندگی کند و ذهن و روانش آرام باشد، چارهای ندارد جز اینکه تا جای ممکن خود را به تغافل بزند و از خطاهای دیگران چشمپوشی کند. خداوند متعال این اصل را بهزیبایی در کلام خود با سه فرمان آموزش میدهد و در آیه 199 سوره اعراف فرموده است: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ؛ ای پیامبر، گذشت پیشه كن و به پسندیدگی فرمان ده و از نابخردان روی برتاب.»
این مفسر قرآن کریم گفت: «عَفْو» به معنای ندیده گرفتن و پیگیری نکردن خطا است. حضرت حق از مسلمانان میخواهد که پی هر کوتاهی و خطایی را نگیرند و توان و انرژی ذهنی و روحی خود را صرف مقابلههای اینچنینی نکنند، فرمان دوم خداوند در این آیه شریفه، دعوت کردن یکدیگر به عرف معقول و رفتار پسندیده است و سومین فرمان نیز چشمپوشی از خطای جاهلان است.