به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی ادارهکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسانرضوی، حسن آقاسیزاده شعرباف، اول فروردینماه سال 1338 در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. از همان کودکی دارای روحیهای سرشار و عشقی مالامال به اسلام بود و علاقه بسیاری به شرکت در مجالس مذهبی داشت.
از جمله مبارزههای دوران طاغوتش، شعارنویسی، تکثیر اعلامیه و ترویج رساله حضرت امام خمینی(ره) بود که بیشتر آن را حفظ بود. به دلیل مبارزه علیه رژیم، سال آخر تحصیلی در تهران دستگیر و سه شبانهروز در پاسگاه توپخانه بازداشت که با پرداخت جریمه نقدی آزاد شد.
سال 1356 با استفتاء از نماینده حضرت امام خمینی(ره) در قم برای ادامه تحصیل به کانادا رفت. در دوران تحصیل جذب انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور شد و برای دانشجویان کلاسهای احکام و نهجالبلاغه برگزار میکرد و یکی از فعالترین اعضای آن شد.
با تسخیر لانه جاسوسی به عنوان نماینده دانشجویان انجمن اسلامی ضمن تماس با دانشجویان پیرو خط امام مصاحبهای با روزنامه خارجی رکورد کانادا انجام داد که موضع به حق دانشجویان خط امام را مشخص میکرد.
وی کارشناسی خود را در رشته مهندسی سازهها و سپس کارشناسی ارشد را در رشته پلسازی در دانشگاه تورنتوی کانادا با معدل بالایی گذراند، طوری که روزنامه گاردین مصاحبهای در اینباره با وی انجام داد و کارشناسان و نخبگان کانادا از این مسئله متعجب شدند و با پیشنهاد حقوقی بالا از او درخواست اقامت کردند، اما حسن در جوابشان گفت: باید به ایران برگردم، به ملتم خدمت کنم و مدیون آنها هستم که این نشانه ارادت وی به میهنش بود.
پدر شهید در اینباره میگوید: میتوانم قسم بخورم پسرم حتی یک پیراهن یا یک جفت جوراب از کانادا برای خودش نخرید و میگفت: افتخار میکنم که ایرانی هستم و لباس ایرانی میپوشم.
حسن سال 1360 به ایران بازگشت. وی که قصد حضوری فعال در جبههها را داشت، مدتی برای سازندگی راههای دشوار و صعبالعبور کردستان در جهاد سازندگی فعالیت کرد تا مسیرهای عبور و مرور مهمات و نیروی انسانی را مهیا سازد، سپس وارد سپاه و از طریق مهندسی رزمی سپاه راهی منطقه شد.
وی دائم در خطوط جبهه حضوری مستمر داشت و با افتخار خود را یک بسیجی خطاب میکرد. آقاسیزاده به دلیل لیاقت و شایستگی، در مدت حضورش مسئولیتهای مختلفی در سپاه پاسداران داشت، از جمله: ناظر اردوگاهسازی قرارگاه کربلا، نماینده سپاه در شورای امنیت شهر سنندج، مسئول اردوگاهسازی قرارگاه صراط المستقیم و....
در عملیاتهای رمضان، محرم، خیبر، بدر، والفجر یک تا والفجر 9، کربلای یک تا 10، فتحهای مهران و نصر از یک تا 8 حضور داشت، در طول جنگ نیز پنج مرتبه مجروح شد و در آخرین مجروحیتش در یکی از محورهای غرب از ناحیه کمر صدمه دید و مدتی بستری بود.
آخرین مسئولیت او جانشین فنی مهندسی قرارگاه خاتمالانبیا بود و به گفته همرزمانش در مدت خدمتش 1200 پروژه کوچک و بزرگ ارائه کرد. بیست و هشتم مهرماه سال 1366، در محور ماووت عراق با اصابت گلوله توپ به دامنه ارتفاعات، سنگهای بزرگ ریزش کرد و خودوری حامل وی به دره سرازیر شد. مزار پاکش در صحن حرم مطهر امام رضا(ع) قرار دارد و از این شهید بزرگوار سه فرزند به نامهای حجت، زینب و زهرا به یادگار مانده است.
روزی مادر عروسم آمد و گفت که خواب دیده در شب عید فطر آقا امام زمان(عج)، گوشواره گوش عروسم کردهاند، من به حاج حسن آقا این مطلب را گفتم و او گفت: من هم باید خواب ببینم. بعد از چند روز خودم خواب دیدم که در محضر امام خمینی(ره) آنها را عقد کردهام و شیرینی به آنها تعارف میکنم، مدتی بعد حاج حسن آقا در حرم مطهر رضوی(ع) یک سید سبزپوش را دیده بود که گفته بودند: باید به حرف مادرت گوش کنی و این طور شد که پسرم و همسرش زینت قلیان ساز طوسی در تاریخ مرداد 1360 با هم ازدواج کردند.