ایران، کشوری عظیم با جمعیتی بزرگ، جوان و تحصیلکرده است، بنابراین بهزودی بهبود خواهد یافت. نظام ایران از این رویارویی با انسجام بیرون میآید، از فرصت استفاده و بسیاری از نفوذیهای موساد را پاکسازی کرده، توانایی خود را در ایجاد جنگ و صلح نشان داده و روی حمایتهای حیاتی بینالمللی حساب میکند.

به گزارش ایکنا به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در رم، آندره ژوک، دانشیار فلسفه اخلاق دانشگاه میلان ایتالیا در مطلبی با عنوان «عجیبترین آتشبس تاریخ» مینویسد: ایالات متحده به جهان درسی نهایی و برگشتناپذیر داده که در دل سنگ تاریخ حک شده است. در نظم و دنیای نوین با جسارتی که خودشان آن را به وجود آوردهاند، تنها دو نوع موجود خواهد بود: نوکران کاسب مآب و دارندگان تسلیحات هستهای.
اگر ملتی میخواهد یک کشور مستقل و دارای حاکمیت باشد، نباید فقط یک ارتش داشته باشد، که به خودی خود میتواند تا حد زیادی تزئینی باشد: بلکه باید خود را به عنوان یک تهدید هستهای معتبر معرفی کند. از امروز، با تمام احترامی که برای معاهدات عدم اشاعه هستهای قائلیم، قانون «آزاد برای همه» اعمال خواهد شد و دهههای آینده، دهههای تجدید مسابقه تسلیحاتی نهایی خواهد بود (عمدتاً مخفیانه، زیرا اگر تسلیم کنترلهای بینالمللی شوید، تنها کاری که لازم است انجام دهید، ارتباط رافائل گروسی است تا خود را بمباران شده بیابید).
تقصیر آشکار ایران این نبود که تهدیدش بیش از حد بود، بلکه این بود که تهدیدش کافی نبود. تقصیرش این نبود که غیراخلاقی بود، بلکه این بود که ـ طبق استانداردهای بینالمللی فعلی ـ از حدود اخلاقی خود فراتر رفت.
ضمناً، این موضوع در داخل کشور نیز صادق است. اگر ایران آن دولت پلیسی وحشتناک و مراقبی بود که به تصویر کشیده میشود، دهها دانشمند و رهبر نظامی که در خانه، با اعضای خانواده و با آدرسهای عادی در استراحت بسر میبردند، وجود نداشت. هیچ نفوذ اطلاعاتی در این سطح نمیتوانست در کشورهای بلوک کمونیستی قدیمی رخ دهد، دقیقاً به این دلیل که آنها دولتهای پلیسی بودند. پارانویایی که اغلب در فیلمهای هالیوودی در مورد پیمان ورشو سابق به سخره گرفته میشود، در واقع واقعگرایی بود، در جنگی که به عنوان جنگی علیه دشمنان کاملاً بیقید و بند شناخته میشد.
گفتنش بهشدت ناخوشایند است، اما مشکل ایران این بود که بیش از حد اعتماد کرد، به مذاکرات اعتماد کرد، به شرافت دشمنانش، یا حداقل به حس صیانت نفس آنها، به دلبستگی به زندگی دیگران اعتماد کرد.
بار دیگر ایالات متحده آمریکا ثابت کرده است که به تمام معنا یک بدآموز جهانی است. (و اجازه دهید نکته تلخی را بگویم: آمریکایی شدن فرهنگ، حتی فرهنگ دانشگاهی و اروپایی، گواه درخشانی از این وحشیگری است). دیوانهوارترین آتشبس جهان یک روز پیش آغاز شد و به نظر میرسد که همچنان پابرجاست. این آتشبس نه توسط طرفین درگیر، بلکه توسط ترامپ اعلام شد، که آن را دو دقیقه قبل از بازگشایی بازارها علنی کرد (معاملات داخلی در مقابل معامله سیاسی). شاخص نزدک در عرض دو دقیقه ۱۵۰ واحد افزایش یافت، قیمت نفت خام کاهش یافت، برخی از دوستان ثروتمند ترامپ حتی ثروتمندتر شدند.
اسرائیل که تازه بمباران تهران را به پایان رسانده بود، بلافاصله به آتشبس پیوست و اعلام کرد که «اهداف حمله همگی محقق شدهاند.»
از آنجایی که هرگز از قبل از دانستن دقیق این اهداف لذت نبردهایم، در شک و تردید خواهیم ماند. ایران اعلام کرد که به هیچ «
آتشبس»ی نپیوسته است، اما اگر پس از زمان تعیینشده (ظاهراً ساعت ۴ صبح) حملات دیگری از سوی اسرائیل صورت نگیرد، حملات بیشتری را ادامه نخواهد داد.
برای روشن شدن موضوع، در نیم ساعت آخر قبل از شروع غیررسمی آتشبس، موشکهای ایرانی به شدت به بئرشبع، تلآویو و اورشلیم حمله کردند. معنای این حمله کاملاً واضح است: «شما شروع کردید، ما تمامش میکنیم، اگر شما خوشتان آمد، آتشبس است، در غیر این صورت ادامه میدهیم.»
ایران پیش از این با حمله «تلفنی» به پایگاه آمریکایی العدید در قطر، موضع خود را در قبال ایالات متحده ابراز کرده بود، موضعی که با کلمات بیان شد، کم و بیش شبیه این است: «ما میتوانیم آسیب بزنیم، اما ترجیح میدهیم بدون دخالت بیشتر شما، تنشزدایی کنیم، بنابراین ما یک حمله نمادین انجام میدهیم که شما مجبور نیستید به آن واکنش نشان دهید.»
نتیجه این «
جنگ ۱۲ روزه» احمقانه و بیفایده، ویرانیهای فراوان و قربانیان فراوان است، اما هیچ تغییری در توازن منطقهای ایجاد نشده است. برنامه هستهای ایران ادامه خواهد یافت. ضامن این امر ـ صرف نظر از هرگونه ارزیابی از میزان خسارت به
زیرساختهای هستهای و
ترور دانشمندان ایرانی ـ پوتین است که نه تنها تأکید کرد که ایران حق کامل توسعه انرژی هستهای غیرنظامی را دارد، بلکه روسیه به همکاری با آن ادامه خواهد داد.
ایران متحمل خسارات شدید زیرساختی و غیرنظامی شده است، اما کشوری عظیم با جمعیتی بزرگ، جوان و تحصیلکرده است، بنابراین بهزودی بهبود خواهد یافت. نظام ایران از این رویارویی با انسجام بیرون میآید، از فرصت استفاده و بسیاری از نفوذیهای موساد را پاکسازی کرده، توانایی خود را در ایجاد جنگ و صلح نشان داده و روی حمایتهای حیاتی بینالمللی حساب میکند. در واقع، دیدار پوتین و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برای کاهش تنش فعلی تعیینکننده بود و به وضوح این ایده را مطرح کرد که روسیه میتواند در صورت وقوع یک درگیری طولانیمدت از ایران حمایت کند.
به نظر میرسد اسرائیل تعداد اهدافی را که باید در اطراف خود بمباران کند، به پایان رسانده است، اما هیچکس شکی ندارد که نتانیاهو، برای جلوگیری از رویارویی نهایی، حملات خلاقانه دیگری را، شاید به سمت غزه، که شهادت مردم در آن حتی در روزهای اخیر متوقف نشده است، آغاز خواهد کرد.
در هر صورت، در تاریخ [اسرائیل] پس از سال ۱۹۴۹، حتی با جنگ یوم کیپور، هرگز چنین میزانی از ویرانی داخلی وجود نداشته است، و فکر میکنم این ایده خودپسندانه که بتوان به خود اجازه داد هر حقه کثیفی را بدون پرداخت هزینه انجام دهد، از بین رفته است. اینکه آیا و چگونه این امر به سیاست داخلی تبدیل خواهد شد، مشخص نیست، اما به طور کلی دوران تصور مصونیت از مجازات به پایان رسیده و این معمولاً عنصر مهمی از بلوغ است.
منبع: https://comedonchisciotte.org/il-cessate-il-fuoco-piu-pazzo-del-mondo/