فرهنگ شیعی صرفاً مجموعهای از مناسک نیست، بلکه یک نظام فکری و تمدنی است که از عاشورا تا انتظار و از عقلانیت تا عدالت، در تار و پود زندگی شیعیان تنیده شده است. برخلاف تصور رایج، این فرهنگ ایستا نیست، بلکه در تعامل با تحولات زمانه، همواره در حال بازتولید و نوسازی است. با این حال، فرهنگ شیعی در عصر حاضر با چالشهای متعددی روبهروست. یافتههای پژوهشی نشان میدهد که نسبیتگرایی معرفتی، پلورالیسم دینی، تاریخمندی معنا و حاشیهنشینی فرهنگی از جمله مهمترین این چالشها هستند.
پستمدرنیسم با نفی حقیقت مطلق، باورهای دینی را به چالش میکشد. پلورالیسم دینی، حقانیت انحصاری تشیع را زیرسؤال میبرد. تاریخمندی معنا، مفاهیم بنیادینی مانند امامت و شهادت را در معرض تفسیرهای متغیر قرار میدهد. در نهایت، با حاشیهنشینی فرهنگی، صدای فرهنگ شیعی در فضای جهانی کمتر شنیده میشود.
با وجود این چالشها، پژوهشگران راهکارهایی برای نقشآفرینی نوین فرهنگ شیعی پیشنهاد کردهاند: نوآوری در دینپژوهی، بازخوانی مفاهیم سنتی با زبان امروز، توجه به معنویت مدرن و نیازهای روانی انسان معاصر، اعتباربخشی به «دیگری»ها و گفتوگو با فرهنگهای مختلف. از این طریق، فرهنگ شیعی میتواند نقش فعالی در جهان پستمدرن ایفا کند. در همین زمینه، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی گفتوگویی با حجتالاسلام سیدرضا عمادی، پژوهشگر دینی، انجام داده که در ادامه میخوانید:
مهمترین شاخصه فرهنگ شیعی که میتواند نقش نخ تسبیح را در انسجام اجتماعی ایفا کرده و جامعه را از پراکندگی نجات دهد، مسئله عدالت اجتماعی است. امیرالمؤمنین علی(ع) بهعنوان الگوی کامل انسانی و مقتدای شیعیان، چنان بر محور عدالت اجتماعی تاکید داشت که اندیشمند و ادیب مسیحی، جرج جرداق، کتابی با عنوان «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» (امام علی، صدای عدالت انسانی) درباره او نگاشت و نوشت: «علی در محراب عبادت بهخاطر عدالتش به شهادت رسید.»
براساس تعالیم اهلبیت(ع) و بهویژه فرمایش معروف امام علی(ع) در نامه ۳۳ نهجالبلاغه که فرمودند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ»، مردم یا برادر دینی شما هستند یا همانند شما در آفرینش. این نگاه، که حتی غیرمسلمانان را نیز در دایره همنوعی میبیند، میتواند نقشه راهی روشن برای تحقق عدالت اجتماعی باشد. در مذهب شیعه، هیچ فردی در نگاه حاکم بر دیگری برتری ندارد.
مراسم مذهبی نماد عینی بروز تفکر اهلبیت(ع) در جامعه است. همانگونه که امام خمینی(ره) تصریح کردند: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.» این مراسم فرصتی برای انتقال معارف شیعی به عموم مردم فراهم میکند، بهویژه برای کسانی که در زندگی روزمره کمتر فرصت آموختن این مفاهیم را دارند. مجالس مذهبی بهویژه در تاریخ تشیع همواره کانونی برای روشنگری و بصیرت بودهاند.
بله، فرهنگ شیعی همواره ظرفیت گفتوگو و «کرسیهای آزاداندیشی» را در خود داشته است. اوج این تعامل را در دوران امام صادق(ع) میبینیم؛ دورانی که هزاران شاگرد و حتی مخالفان فکری به محضر آن حضرت میآمدند و آزادانه پرسش و بحث میکردند. این سنت برپایه آیه شریفه «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» استوار است. شیعه در ذات خود، مبتنی بر عقلانیت گفتوگومحور است و هیچ مکتب یا دینی را از این گفتمان مستثنی نمیداند.
مهمترین چالش فرهنگ شیعی در این حوزه، یکی سنتگرایی افراطی در برخی اقشار است و دیگری، شتاب حیرتانگیز دنیای تکنولوژی. علاوه بر آن، نبود سواد رسانهای و فقدان آگاهیبخشی کافی از فریب، تزویر و بیاخلاقی رسانههای غالب جهان، موجب شده است که جامعه در برابر موجهای تبلیغاتی آسیبپذیر شود.
بدون تردید، برداشتهای غیرعلمی، غیرعقلی و افراطی از مفاهیم مذهبی یکی از آسیبهای جدی در فرهنگ شیعی بهشمار میرود. این آسیب سابقهای طولانی دارد؛ تا آنجا که در زمان امام علی(ع)، گروهی از شیعیان در غلو و افراط تا آنجا پیش رفتند که آن حضرت را به مقام الوهیت رساندند و امام با آنان بهشدت برخورد کرد.
بر اثر برخی کجفهمیهای دینی، امروز حرکات و گفتارهایی در جامعه بروز میکند که موجب وهن به تشیع میشود. هرچند علما همواره با چنین افراطگرایی مقابله کردهاند، اما هنوز فقدان فهم صحیح دین در بخشی از جامعه محسوس است. این مسئله، مسئولیت متولیان دین و فرهنگ را دوچندان میکند و ضرورت فعالیت آگاهانه و علمی در این زمینه بیش از پیش احساس میشود.
نخبگان دینی باید با درک تحولات اجتماعی و شتاب انتقال اطلاعات، مفاهیم بلند اهلبیت(ع) را به زبان روز و برای نسل جوان بازخوانی کنند. پرهیز از پیچیدگی در گفتار، و تفسیر دین به زبان قابلفهم برای مخاطب امروز، گامی اساسی در انتقال درست معارف است. همچنین بازنگری فقهی، تفسیری و بهرهمندی از متخصصان علوم مختلف از جمله ضرورتهای انکارناپذیر در این مسیر است.
برای تحقق این هدف، نخست باید از نیروهای توانمند هر جامعه استفاده کرد و دوم، بر محور مشترک اخلاق انسانی تکیه نمود؛ چراکه اخلاق زبان مشترک همه انسانها در همه دورانهاست. سیره پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) الگویی جهانی و همیشگی برای آموزش و تربیت در چارچوب تشیع بهشمار میآید.
اولویت چنین پروژهای، تلفیق عدالت و اخلاق است؛ ترکیبی که میتواند صدها الگوی زندگی انسانی را پدید آورد. این الگوها را میتوان در آموزههای پیامبر(ص)، امام علی(ع) و اهلبیت(ع) با عناوینی همچون پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک گردآوری کرد.