در یادواره ادبی «رنگ آمیزی عشق» مطرح شد:
استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان

به گزارش ایکنا؛ نشست یادواره ادبی «رنگ آمیزی عشق» در گرامیداشت یاد و خاطره استاد فقید نگارگری ایران‌زمین، زنده‌نام استاد محمود فرشچیان؛ شامگاه یکشنبه ۱۹ مرداد، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب کشورهای ایران، هند، افغانستان، پاکستان و عراق با اجرا و دبیری سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

برخی هنرمندان، نظر کرده هستند

علیرضا قزوه؛ شاعر، منتقد ادبی و رئیس مرکز پاسداشت زبان و ادبیات فارسی سازمان صدا و سیما در ابتدای این نشست با اشاره به آنکه در تأمل بر شخصیت برجسته و ممتاز استاد محمود فرشچیان، هنرمند عاشورایی و صاحب‌دل، به این باور می‌رسیم که برخی هنرمندان، نظر کرده هستند افزود: به تعبیر دیگر آنکه این دست از هنرمندان نظر لطف خداوند و عنایت اهل‌بیت(ع) در وجودشان جاری شده و آثارشان را به مرتبه‌ای از قدس، جمال و مقبولیت رسانده‌اند که فراتر از هنر صرف است. از این منظر، استاد فرشچیان بی‌تردید از زمره این نظرکردگان است.

وی با بیان آنکه یکی از ویژگی‌های هنرمند بزرگ آن است که آثارش دیده شود، اظهار کرد: هنر استاد فرشچیان از این منظر، هم در اوج است و هم مردمی؛ همچنین بلندمرتبه و آشنا با دل‌هاست. بسیاری از هنرهای مردمی، گرچه با احساسات سخن می‌گویند، اما فاقد آن جلال، خلوص و زیبایی‌اند که در آثار زنده‌نام فرشچیان موج می‌زند.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

قزوه با تأکید بر آنکه تابلوی «عصر عاشورا» از برجسته‌ترین نمونه‌های این هنر متعالی و قدسی است تصریح کرد: اثری که نه ‌فقط دیده شده، بلکه نوعی حضور، نوعی اتصال با حقیقت عاشورا از مرزهای رنگ و خطوط آن عبور کرده و به دل‌های عموم راه یافته است.

رئیس مرکز پاسداشت زبان و ادبیات فارسی سازمان صدا و سیما در پایان با اشاره به این مهم که زنده‌نام استاد فرشچیان از لحاظ شخصیتی و اخلاقی نیز انسانی بی‌هیاهو، بی‌حاشیه، پاک‌دل و اهل صفا بودند یادآور شد: برای ما، بسیار ارزشمند است که بزرگانِ ‌ما، همچون استاد فرشچیان از اصالت، نجابت و صفای درون برخوردارند. هنر قدسی امثال او، علاوه بر آفرینش زیبایی، هویت ما ایرانی‌ها را نیز شکل می‌دهند. استاد فرشچیان هر جا که پای ملیت و دین ما به میان آمده، با تمام وجود از آن دفاع کرده است.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی معاصر

سیدسلمان صفوی، پژوهشگر و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی در لندن؛ استاد محمود فرشچیان را نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان دانست و اظهار کرد: استاد فرشچیان، نماد هنر قدسی معاصر، با در هم تنیدن عشق، ایمان، خلاقیت و خیال معنوی؛ سفیر بی بدیل و شامخ هنر قدسی ایرانی در گستره گیتی است.

سیدسلمان صفوی با اشاره به آنکه آثار وی در طول قرون و اعصار، روح ابنای بشر را از عطر دل‌انگیز عرفان، عشق و انسانیت سرشار می‌سازند بیان کرد: آثاری که در بین آنها، تابلوی «عصر عاشورا» تراژیک‌ترین و تابلوی «ضامن آهو» رحمانی‌ترین اثر استاد به شمار می روند.

وی با بیان آنکه استاد زنده‌نام فرشچیان با آمیزه‌ای خیال‌انگیز از نقاشی ایرانی توام با اندیشه عرفانی؛ هنری والا و ماندگار آفرید که هر رنگ و فرم آن روایتگر تجربه‌ای روحانی و قدسی است افزود: از جمله مشهورترین آثار استاد فرشچیان می‌توان به تابلو «پنجمین روز آفرینش» که تجلی گردهمایی مخلوقات آسمانی و زمینی برای ستایش پروردگار یکتاست، یا تابلو «ابراهیم نبی» که به تصویر درآوردن صحنه گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم(ع) و شاهکارهای دیگری چون «ستایش»، «آسمان چهارم»، «شام غریبان» و «شمس و مولانا»؛ تجلی خیال و اندیشه عمیق استاد در وادی حکمت مینوی و عرفان عاشقانه است اشاره کرد.

سیدسلمان صفوی در پایان با تاکید بر آنکه استاد فرشچیان با طراحی ضریح‌ مطهر امام رضا(ع)، امام حسین(ع)، عبدالعظیم حسنی(ع) و گلدسته‌های امامزاده صالح(ع)، پیوندی عمیق، استوار و بی‌نظیر بین هنر قدسی و تشیع برقرار ساخته است تصریح کرد: هنر قدسی او به مثابه گشودن پنجره‌ای به ساحت معنویت و فرهنگ ایران‌زمین است که هر نقش آن، حکایتی ژرف و سرشار از شور، شوق، جذبه و اشراق در خود نهان دارد.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

تجلی فرهنگ عاشورایی در آثار استاد فرشچیان

اصغر مسعودی، رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان به عنوان سخنران بعدی این آئین با اشاره به آنکه زنده‌نام فرشچیان یکی از بزرگ‌مردان تاریخ هنر این سرزمین، استاد بی‌بدیل نگارگری ایرانی است گفت: مردی که نه‌فقط نقاش بود، بلکه روح هنر ایران و فرهنگ عاشورایی را در قالب رنگ و نقش به مخاطبان منتقل می‌کند.

وی با اشاره به آنکه آثار استاد فرشچیان فراتر از زیبایی بصری، روایتگر حماسه، ایمان، عرفان‌ و آینه‌ای از مفاهیم معنوی هستند ادامه داد: بسیاری از آثار او در خانه‌ها، اماکن مذهبی، دانشگاه‌ها، کتاب‌های درسی و پوسترهای فرهنگی به چشم می‌آیند. این گستردگی باعث شده که آثار او در حافظه جمعی مردم ماندگار شود.

رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان با تاکید بر آنکه آثار زنده‌نام فرشچیان نه‌تنها در ایران، بلکه در موزه‌ها و مجموعه‌های هنری دنیا نیز مورد توجه قرار گرفته‌اند تصریح کرد: او از سنت نگارگری ایرانی برخاست، اما مرزها را شکست و جهانی شد. این گستره جهانی باعث شده که آثارش به‌عنوان بخشی از میراث هنری بشریت شناخته شوند.

رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان یادآور شد: استاد فرشچیان هنرمندی بود که با دل و احساس عمیق انسانی و مذهبی توانست نگارگری را از قاب سنتی‌اش بیرون بکشد و آن را به سطح جهانی برساند، بی‌آنکه هویت ایرانی‌اش از بین برود.

مسعودی در پایان تأکید کرد: آثار استاد زنده‌نام فرشچیان اعتبارشان را از این می‌گیرند که هم زیبا هستند و هم پرمعنا؛ هم از دل سنت می‌آیند و هم نوآورند؛ هم فنی‌اند و هم عاطفی؛ هم به عمق دل مردم می‌نشینند و هم در سطح جهانی می‌درخشند.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

هویت‌بخشی به هنر نگارگری با ابداعات استاد فرشچیان

سیدمسعود علوی‌تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی به عنوان سخنران بعدی این مراسم با اشاره به آنکه نگارگری ایرانی پیش از استاد فرشچیان اغلب به تصویر کشیدن لحظه یا لحظه‌هایی از یک شعر یا داستان مثل ملاقات لیلی و مجنون بود که مفهوم اصلی و کلی در شعر نهفته بود افزود: بسیار مبرهن است که شعر فارسی یکی از حامل‌های اصلی فرهنگ و عرفان ایران زمین است، اما نگارگری تا پیش از استاد فرشچیان به شکل معمول برای القای تصویری از آن مفهوم کلی در حاشیه کتاب‌ها به عنوان تزئین و مکمل قرار داشت.

علوی‌تبار با تأکید بر آنکه نبوغ و نوآوری‌های بی‌نظیر استاد فرشچیان نگارگری ایرانی را از لحاظ مفاهیم درونی به هویتی مستقل رساند و همانند شعر فارسی، نگارگری ایرانی با ابداعات استاد فرشچیان حامل اندیشه، و دارای جهان بینی مستقل شد تصریح کرد: به معنای دیگر آنکه نگارگری همراه با شعر در دوران زنده‌نام فرشچیان به دو زبان متفاوت برای بیان حقیقتی واحد بدل شد.

این کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در پایان با بیان آنکه آنگونه که در این نشست ادبی شاهد هستیم؛ شاعران بسیاری گوشه‌ای از مفاهیم الهام شده توسط  نگارگری‌های مرحوم فرشچیان را در قالب‌های مختلف شعری ارائه داده‌اند یادآور شد: رباعی بسیار زیبای مولوی این تعامل و تجانس باطنی را به زیباترین شکل به تصویر می‌کشد؛ جایی که سروده:

من یک جانم که صد هزار است تنم

چه جان و چه تن که هر دو هم خویشتنم

خود را به تکلف دگری ساخته‌ام

تا خوش باشد آن دگری را که منم

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

عرفان معنوی؛ منبع فروغ هنر اصیل استاد فرشچیان

«عظمی زرین نازیه» استاد زبان و ادبیات فارسی دانشکدہ خاورشناسی دانشگاہ پنجابِ لاھور در کشور پاکستان به عنوان دیگر سخنران بین‌المللی این نشست گفت: استاد محمود فرشچیان نه تنها آفتاب درخشان آسمان هنر ایران‌زمین است؛ بلکه با فروغ تابناک هنر اصیل خود که از منبعی عرفانی و معنوی سرچشمه می‌گرفت در جغرافیایی فرا ملی و خارج از مرزهای کشور ایران هم دیدگان مردم جهان را به خود خیرہ کردہ است.

وی ادامه داد: هنر استاد فرشچیان به آن اوج از بام عروج رسیدہ که بارها شاهد بودم که آثار او  برای میهمانان ویژہ به عنوان ھدیه‌ای نفیس، جایزہ و یادبودی ارزشمند اعطا می‌شد۔ خوشبختانه بنده هم از این یادبودها دریافت کرده‌ام.

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشکدہ خاورشناسی دانشگاہ پنجابِ لاھور در کشور پاکستان با اشاره به آنکه از جمله مشهور ترین آثار او تابلوی ماندگار «عصر عاشورا» است خاطرنشان کرد: این اثر برای تمام دلدادگان حقیقت و آزادگی پذیرفتنی است. چه در ایران، چه در پاکستان، بلکه در هر جا که نامی از مینیاتور (نگارگری) و نامی از آزادگی و شهادت وجود دارد.

«عظمی زرین نازیه» در پایان تصریح کرد: در تاریخ هنر نگارگری تا طلوع قله‌ای دیگر در این هنر، دوران زرین زیست هنری استاد فرشچیان و دوران اثرگذاری‌های او در بازه‌های زمانی بعدتر را باید با نام «دورہ فرشچیان» نامگذاری کرد. در آخر نیز بلند می‌گویم «درود بر فرشچیان، پایندہ باد ایران.»

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

ذخیره قیامت استاد فرشچیان؛ طراحی پنجره ضریح امام حسین(ع)

«علی عاتب»؛ نقاش و هنرمند عراقی نیز دراین نشست و یادواره ادبی گرامیداشت استاد زنده‌نام محمود فرشچیان با بیان آنکه برخی انسان‌ها هستند که خداوند عزوجل اعمال آنها را با رحمت و شفاعت دربر می‌گیرد و فرصت‌های بزرگی برای پاداش و ثواب به آنان عطا می‌کند افزود: استاد بزرگ زنده‌نام محمود فرشچیان، از جمله کسانی بود که خداوند او را مورد لطف ویژه خویش قرار داد تا طراحی پنجره ضریح مبارک آقا امام حسین(ع) را به انجام برساند. تا این کار، ذخیره‌ای برای قیامت او باشد.

وی ادامه داد: علاوه بر این، استاد فرشچیان گنجینه‌های هنری متعدد و بی‌نظیری از خود به‌ یادگار گذاشته است، که هر کدام از این آثار به نوبه خود جلوه‌ای از زیبایی و شکوه هنر نگارگری ایرانی را به مردم دنیا نشان می‌دهند. آثاری که برای نسل‌های امروز و آینده حامل اندیشه، زیبایی و معنویت هستند.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

تاثیر استاد فرشچیان بر فضای هنری شیعیان هند

سیدمحمدرضا موسوی‌صابری؛ شاعر، استاد دانشگاه از هندوستان نیز در این محفل ادبی با بیان آنکه شاهکارهای ماندگار استاد فرشچیان نه‌تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان تحسین شده و در موزه‌ها و مجموعه‌های معتبر نگهداری می‌شوند گفت: آثاری که با آمیزه‌ای از روح عرفان، ذوق شاعرانه و ترکیب‌بندی‌های بدیع، جان بیننده را به سیر و سفر در جهان معنا هدایت می‌کند.

این شاعر هندی با تأکید بر تأثیر زنده‌نام فرشچیان بر فضای هنری شیعیان هند تصریح کرد: واقعیت آن است که پیش از ظهور آثار استاد فرشچیان، چنین نمونه‌های برجسته‌ای از نگارگری مذهبی در میان شیعیان این سرزمین کمتر دیده می‌شد. در امام‌باره‌ها یا خانه‌ها، آثار تصویری که بتواند اینگونه عواطف دینی را برانگیزد، بسیار اندک بود.

وی با بیان این مهم که همزمان با انتشار و رواج آثار استاد فرشچیان، به‌ویژه تابلوهای «عصر عاشورا» و «ضامن آهو»، موجی از استقبال و شوق پدید آمد اظهار کرد: این آثار نه‌تنها بر دیوار امامزاده‌ها و مکان‌های مقدس، بلکه در خانه‌های مردم جای گرفت و هر بیننده‌ای را به تأثر واداشت. مردم با دیدن این تصاویر، واقعه کربلا یا کرامت امام رضا(ع) را گویی با چشم خویش مشاهده می‌کردند. امروز نیز این دو اثر همچنان محبوبیت فراوانی دارند و مردم آنها را به‌عنوان زینت و تبرک نگه می‌دارند.

استاد دانشگاه کشمیر هند در پایان با تأکید بر آنکه بی‌تردید، استاد فرشچیان با این آثار، راهی نو در هنر مذهبی شیعی گشود تصریح کرد: پس از آن، رفته‌رفته علاقه‌مندان به‌ویژه جوانان و کودکان، به تصویرگری وقایع کربلا و دیگر رویدادهای مذهبی روی آوردند. هرچند این حرکت هنوز در مراحل آغازین خود است، اما می‌توان با اطمینان گفت که جرقه این انقلاب هنری و الهام‌بخش اصلی آن، استاد محمود فرشچیان بوده و هست؛ و آینده نیز نویدبخش ظهور آثار ماندگاری در این عرصه خواهد بود.

آماده ارسال صبح دوشنبه////استاد فرشچیان؛ نماد هنر قدسی با زبان عشق و ایمان است

بی‌بَدَل قاب «عصر عاشورا» بی‌بَدَل قاب «ضامن آهو»

در این برنامه که با بداهه‌نویسی محسن شعبانی و مسعود ربانی همراه بود؛ شاعرانی چون ایرج قنبری، بلرام شکلا، سیدتصور مهدی، محمدعلی یوسفی، علی مزمل لاهوری، سیدمهدی بنی‌هاشمی لنگرودی، نغمه مستشارنظامی، نجمه بنائیان‌بروجنی، نگین نقیبی، میترا ملک‌محمدی، آسیه مرادی، فاطمه ناظری، فاطمه نانی‌زاد، سیده‌بلقیس فاطمه‌حسینی، زهرا پرویزی و صبا فیروزی در پاسداشت زنده‌نام، استاد محمود فرشچیان به قرائت شعر پرداختند.

در ادامه برخی از اشعار قرائت شده در این محفل را مرور می‌کنیم.

خط  یاقوتی و هر روز گران خواهی شد

مینیاتور غم فرشچیان خواهی شد

بر سر سفره ارباب کرامت بنشین

که نمک‌گیر همین لقمه نان خواهی شد

مثل یک چشمه به دریای عطش خواهی ریخت

مثل یک رود سراسیمه روان خواهی شد

جلوه و جمعیت باغ، رهینِ هَرَس است

تیغ اگر سر ببرد از تو، جوان خواهی شد

روی زیبای تو چون ماه شبِ چارده است

چلچراغ شب این لاله‌ستان خواهی شد

از بیابان عطش تشنه گذر خواهی کرد

خضر خواهی شد و بی‌نام و نشان خواهی شد

معجز موسوی ار دست نگیرد از تو

در هنر، آلتِ دستِ دِگران خواهی شد

آخرین وادی پیداشدگان گم‌شدگی‌ست

مثل آیینه در آیینه نهان خواهی شد

چون شب قدر  چراغِ رمضان باش و بسوز

یک سحر تابلوی فرشچیان خواهی شد

سروده: علیرضا قزوه

 

ای نقش و نگار روح در بال و پَرت

طاووس هزار جلوه، باغِ هنرت

ای اوج و کمالِ مینیاتور از تو

خوش باد به اوج آسمان‌ها سفرت

سروده: غلامرضا کافی

 

قلم در دست او چون گیسوی دلدار می‌رقصد

غرور رنگ و روغن، خیسِ عطرِ یار می‌رقصد

در این دنیای پر نقش و نگار، این باغ غرق گل

خیال شاخه‌ها با سازِ بالِ سار می‌رقصد

چه طوفانی‌ست در این تابلو، این عصر خون‌افشان

که شعر محتشم از موجِ خون، سرشار می‌رقصد

برای ضامنِ آهو شدن دستان این نقاش

به شوق آشنایی در دل شنزار می‌رقصد

تماشاخانه روح است این قاب سراپا نقش

که جان مانند پیچک بر سر دیوار می‌رقصد

نسیم مینیاتور، چشمِ مستِ آهویِ وحشی

به قصد سَرکِشی در لحظه دیدار  می‌رقصد

چه رمز و رازها جاری‌ست در مقیاس محدودش

جهان در باور نقاشِ شیرین کار می‌رقصد

سروده: پروانه نجاتی

 

در کار هنر نیست کسی همتایت

ای عمر تو رفته با قلم‌موهایت

دنیای خیال را تجلی دادی

از گریه پر است «عصر عاشورایت»

سروده: رسول شریفی

 

گفتند که از خامه جانبخش تو جان رفت

تا عرش در این واقعه از سینه فغان رفت

پیغمبرِ اعجازسُرایِ قلم و رنگ

با رفتنت از جسم هنر تاب و توان رفت

اعجازگر آن‌سان که ز سیرِ هنرت دل

از بوم تو تا خلوتِ اسرارِ نهان رفت

از واقعه‌ها طرحِ شگفتانه کشیدی

آنگونه شگفتانه که هوش از سرِمان رفت

گفتند بزرگی و شکوه هنرت را

هر جای جهان نام بلندت به زبان رفت

از فرش، قلم، طرحِ غم انداخته تا عرش

وقتی خبر آمد به جهان «فرشچیان رفت»

سروده: احمد رفیعی‌وردنجانی

 

ای بغض فروخورده! بیا اشک روان شو

ای چشم! تو هم چشمه‌ای از این جریان شو

بیرون بزن از خیمه و با گریه درآمیز

هم‌روضهٔ عصر دهمِ فرشچیان شو

هی سینه بزن، سینه بزن، سینه بزن، هی

دَمام به دَمام، سراپا هیجان شو

تو جامع اضداد، تو آهی و تو فریاد

غم‌دیده و دل‌شاد، هم این باش و هم آن شو

سرسبز جوانه‌بزن از جای تبرها

لبخند به لب آور و با زخم جوان شو

تا خانه خورشید ببر قافله‌ها را

در شب، شب تاریک زمین، ماه‌نشان شو

صیقل بده حرفی که به دل داشته‌ای را

با خطبهٔ شمشیر جلاخورده بیان شو

خون باش درون رگ خشکیدهٔ تاریخ

در سینهٔ آزاده‌ترین‌ها ضربان شو

ای کوه که قسمت شده دلسوخته باشی

آماده دوران جدید فوران شو

سروده: فاطمه عارف‌نژاد

 

دانند چو قدر اهل هنر، فرشچیان را

چون تاج گذارند به سر، فرشچیان را

این جلوه مینیاتوری آنقدر زلال است

در آینه دادند گذر، فرشچیان را

بر صفحه‌ای از روز دهم اشک! قلم زد!

تا زنده کند نام اثر، فرشچیان را

آورده به یاد از کَرَم ضامن آهو

آهوبچه هنگام خطر، فرشچیان را

در خلوت شب‌های هنر، ماه و ستاره

گویند دعا شام و سحر، فرشچیان را

باید که قیامت بشود تا قلم صُنع

تصویر کند بار دگر، فرشچیان را

رنگ از پی رنگ است؛ ولی رنگ خدا هست

آن رنگ که آید ز هنر، فرشچیان را

سروده: سیدمسعود علوی‌تبار

 

1)

گفتم بکشم دشت پر از زیبایی

یک دشت پر از لاله، گل صحرایی

استاد مرا گفت در این عصر عظیم

چیزی دگر است کار عاشورایی

2)

گفتم که بگو شمه‌ای از زیبایی

از چشمه روشنِ پُر از دانایی

بر پرده اشاره کرد با چشمش به

تصویر بلیغ شعر عاشورایی

هر دو اثر سروده: سیدحکیم بینش (افغانستان)

 

ای مرگ تو از نقش و نگارت هنری‌تر

امضای تو در گوشه  کارت هنری‌تر

تلفیق شده ضامن آهوی تو با عصر

با صاحب این ماه، قرارت هنری‌تر

بر روی ضریحِ حرم یار نوشته

طراح بهاری و بهارت هنری‌تر

یک عمر زبان هنر و مذهب مایی

فریاد سکوتی و وقارت هنری‌تر

از هرچه به جز عشق خدا دست کشیدی!

ای مرد، هنر بوده نثارت هنری‌تر

یک رود چه دارد ز خودش جز غمِ رفتن

زاینده‌تر از رودی و بارت هنری‌تر

از مَشرَب این عشق به خورشید رسیدی

بر شاخه،  تَرَک‌های انارت هنری‌تر

از لاله عباسی و اسلیمی و تهذیب

از فرشچیانی و تبارت هنری‌تر

مانند همان قصه پیراهن یوسف

از منتظرانی و شعارت هنری‌تر

در نصفِ جهان بدرقه کردیم تو را لیک

در سینه ما بوده مزارت هنری‌تر

در خانه ما یک اثر از فرشچیان نیست

ای کاش بمانیم کنارت هنری‌تر

سروده: نجمه پورملکی

 

هر جا درختی می‌کشیدی، سایه‌ساری داشت

تصویر کوه استوارت، آبشاری داشت

مدیون اعجاز قلم‌موی تو بود، آری

دیوار اگر بر سینه‌اش، نقش و نگاری داشت

دنیای چشمانت که پُر بود از خیال رنگ

دائم برای بوم‌ها، طرحی بهاری داشت

در عصر عاشورایِ تو، خود را نمایش داد

داغ عظیمی که بنای سوگواری داشت

در نقش‌ها آواز را ترسیم می‌کردی

باغ نگارستان تو، صدها قناری داشت

باریده در پای ضریح حضرت سلطان

چشم قلم‌مویت، فراوان اشکِ جاری داشت

سروده: فرزانه قربانی

 

ذوالجناحی که چنین کاکلش افشان شده است

خاطر عالم از این رعشه پریشان شده است

کِلک تصویر خیالش چه نوشته؟ که در آن

غم یک ظهرِ پر از حادثه پنهان شده است

هفت اقلیم عزا ریخته در یک تصویر

محشر رنگ به پا خواسته؛ توفان شده است

چه برون داده‌ای از صفحه جانت استاد!

درد و اندوه دوصد قرن نمایان شده است

قصه ظهر پر از واهمه عاشورا

از فروغ هنر ناب چه تابان شده است!

ذوالجناح آمده و اهل حرم در غوغاست

زینب اما نگران، عازم میدان شده است

نخلها خم شده؛ از گوشه میدان پیداست

خواهری وارد گودال بیابان شده است

او که بر اسب پدر قامتش آویخته است

مرگ را بعد پدر، دست به دامان شده است

سروده: سیده‌کبری حسینی‌بلخی (افغانستان)

 

با نشان طلاییِ اُسکار، بود فخر جهانِ نقاشی

بود نخل طلایی‌اش در دست، مرد صاحب نشان نقاشی

صاحب برترین نشان هنر، تک نه، نصفِ جهانِ تمامِ جهان

سکه را زد به نام «فرشچیان»، آنکه شد دلسِتان نقاشی

ماه بود و ستاره‌ها بک عمر، در طواف مدار او بودند

پهنه‌ ‌بی‌کران روشنی و بوم او کهکشان نقاشی

پَرِ پرواز او قلم‌مویش، پَر کشید و پُر از پَرنده شد و

پَرنیان‌پوش در خیالش زد، پَرسه در آسمان نقاشی

با همان جلوه «عصر عاشورا»، روی بومِ دلش چنین شد قاب

بود اعجازی از قلم‌مویش، روضه‌ای با زبانِ نقاشی

بی‌بَدَل قاب «عصر عاشورا» بی‌بَدَل قاب «ضامن آهو»

بی‌بَدَل قاب حضرت مولا، چهره‌ جاودان نقاشی

وقت طراحی ضریح دو نور، دل و جانش پُر از شراره و شور

زد چنان طرح با دوچشم نمور، پدر آستانِ نقاشی

با قلم‌مو دوباره «فرشچیان»، روی بومش چه طرح نابی زد!

قفل وا شد ز کارها و گرفت، باز رونق دُکان نقاشی

بی‌بَدَل بود افتخاراتش، مانده چشم جهان همه ماتش

بود لبریز از هُنر ذاتش، رفت آن قهرمان نقاشی!!

هر گز او از نفس نمی‌اُفتد، هرگز او در خزان نمی‌پوسد

نه! بهار هنر نمی‌میرد، آن گُل بی‌خزان نقاشی

ریخت آنکه جوانی خود را، لحظه‌لحظه به پای این هنرش

بود آنکه عصای دست هنر، بود پیرِ جوانِ نقاشی

آخرین شب نوار قلبش داشت، آه! امواجی از خلیج و خزر؛

داشت روح هنر به قاب سرش، عکسِ رنگین کمانِ نقاشی

نام این چیره‌دست مینیاتوریست، می‌درخشد در آسمان هنر

خلق کرد این اَبَرستارهِ نقش، این همه داستان نقاشی

سروده: ناصر دوستی