هزاران جامانده اربعین در کرج با گامهای عاشقانه و نوای «لبیک یا حسین» گرد هم آمدند تا نشان دهند عشق به امام حسین(ع) مرز و فاصله نمیشناسد. حضور خانوادهها در کنار هم فضایی پر از شور، اشک و ارادت آفرید و ثابت کرد که هر قدم با نیت پاک خود بخشی از زیارت واقعی است.
به گزارش ایکنا از البرز، صبح روز پنجشنبه، 23 مردادماه، وقتی هنوز خورشید کامل طلوع نکرده بود، خیابانهای کرج آرامآرام جان گرفتند. پرچمهای سیاه و سبز در دست مردم تکان میخورد و صدای نوحهها از بلندگوها فضای شهر را پر کرده بود. خیابانها مملو از جمعیتی بود که هر کدام با انگیزهای متفاوت، اما با هدفی واحد، قدم برمیداشتند؛ حرکت به سوی دل، هرچند به فاصله جغرافیایی از کربلا.
بوی نان تازه و چای داغ از ایستگاههای صلواتی میآمد. پیرمردانی با دستهای لرزان لیوانهای چای را پر میکردند و با لبخندی پرمهر به
زائران تعارف میکردند. گروههای نوجوان با پرچمهای کوچک «یا حسین» در دست، از میان جمعیت رد میشدند و شور و شعف را به فضای مراسم اضافه میکردند.
مقصد نهایی، صحن امامزاده حسن(ع) کرج بود؛ جایی که هزاران نفر گرد هم آمدند تا جاماندگی از پیادهروی اربعین را با گامهای خود جبران کنند. صحن امامزاده با بوی گلاب و زمزمه دعا پر شده بود و خادمان با شربت، خرما و نذری از زائران پذیرایی میکردند.
زهرا حسینی از حاضران در این مراسم گفت: سالهاست که اربعین به دل ما نشسته، اما به هر دلیلی، امکان رفتن به کربلا نصیبم نشده. هر قدمی که اینجا میزنم، انگار در مسیر نجف تا کربلا حرکت میکنم. وقتی به صحن امامزاده میرسم، اشکهایم بیاختیار جاری میشوند. حس میکنم در کنار زائران واقعی هستم، حتی اگر پاهایم به خاک کربلا نرسیده باشد. اینجا میفهمم که عشق به حسین، مرز و جغرافیا نمیشناسد.
در ادامه مهدی یوسفی، دانشجوی 22 ساله درباره حس و حال این مراسم گفت: سال گذشته توانستم به کربلا بروم و تجربهای بینظیر داشتم، اما امسال قسمت نشد. فکر میکردم حضورم در راهپیمایی جاماندگان اربعین کرج نمیتواند حس و حال آن سفر را به من منتقل کند، اما همین که جمعیت را دیدم و نوای «لبیک یا حسین» را شنیدم، فهمیدم که عشق به حسین فراتر از هر فاصلهای است. وقتی کنار پیرزنی میایستم که با عصا قدم میزند و زیر لب ذکر میخواند، اشک در چشمانم حلقه میزند. اینجا همه به نوعی زائرند، حتی اگر مسیرشان کوتاهتر باشد.
علیاکبر مرادی نیز ابراز کرد: من از دهه محرم تا اربعین، هر روز پیادهروی میکنم و این حرکت برایم یک عبادت است. وقتی میبینم جوانان و کودکان هم قدم برداشتهاند، احساس میکنم روح حسین در میان ما جاری است. جاماندگان هم زائرند؛ فقط مسیرشان متفاوت است. وقتی به صحن امامزاده حسن میرسم، حس میکنم در کربلا هستم.
حجتالاسلام احمد اشرفی، رئیس اداره امور قرآنی اوقاف البرز، گفت: پیادهروی اربعین، تنها یک مراسم مذهبی یا یک حرکت اجتماعی نیست؛ این یک تجربه قلبی و معنوی است. هر سال مردم از سراسر کشور به کربلا میروند، اما گروهی نیز به دلایل مختلف امکان حضور فیزیکی ندارند. همایش جاماندگان اربعین، فرصتی است برای آنها تا در دل و جان خود، بخشی از این حرکت عظیم را تجربه کنند. ما میخواستیم فضایی ایجاد کنیم که فاصله جغرافیایی مانع پیوند دلها نشود.
وی به تجربه خود از حضور در میان جمعیت جاماندگان اشاره کرد و افزود: وقتی صبح زود وارد مسیر شدم و جمعیت را دیدم، از کودکان گرفته تا سالمندان، همه با شور و شوق قدم برمیداشتند، قلبم پر از احساس شد. دیدن پیرمردی که با عصا و با تکیه بر ایمان خود حرکت میکرد یا کودکی که پرچم کوچک «یا حسین» در دست داشت و با صدای بلند نوای «لبیک یا حسین» سر میداد، همه به من یادآوری کرد که این حرکت، بیشتر از هر چیز، عشق و ارادت به امام حسین(ع) است. در آن لحظات، متوجه شدم که هر قدمی که با عشق برداشته شود، خود یک زیارت واقعی است.
این مسئول درباره برنامههای قرآنی این برنامه تصریح کرد: در کنار پیادهروی، برنامههای قرآنی و آموزشی نیز برگزار شد. جلسات کوتاه تفسیر عاشورا، قرائت قرآن و ذکر ادعیه، باعث شد هر زائر جامانده بتواند معنای عمیق این حرکت را درک کند. زیارت، تنها حضور در یک مکان نیست؛ هر گام، هر دعا، هر نذری که با نیت خالص انجام میشود، به قلب زائر معنایی مشابه حضور در کربلا میدهد. وقتی در صحن امامزاده حسن(ع) ایستادم و مردم را در حال دعا دیدم، فهمیدم که معنای واقعی زیارت، همین حس و حال است.
اشرفی تأکید کرد: پیادهروی جاماندگان، یک بعد اجتماعی هم دارد. وقتی مردم از نسلهای مختلف، در کنار هم حرکت میکنند، همدلی و حس مسئولیت اجتماعی تقویت میشود. جوانان، سالمندان، کودکان و خانوادهها، همه با هدفی واحد قدم برمیدارند؛ این اتحاد، پیام عاشورا را زنده نگه میدارد: همبستگی، صبر و ایثار. همین همدلی، به جامعه روحیه میدهد و یادآوری میکند که عشق به امام حسین(ع) مرز ندارد.
این مسئول گفت: امیدوارم هر زائر جامانده بداند که عشق به امام حسین(ع) هیچ حد و مرزی ندارد. هر قدمی که با نیت پاک برداشته شود، هر دعا و هر نذری، بخشی از زیارت واقعی است. ما تلاش میکنیم سال به سال این همایش گستردهتر شود تا همه کسانی که نتوانستهاند به کربلا بروند، بتوانند تجربهای عمیق و معنوی داشته باشند.
جمعیت در مسیر حرکت میکرد، اما نه با عجله. باد خنکی از میان درختان میگذشت و پرچمهای سیاه و سبز را تکان میداد؛ گویی که طبیعت هم با زائران همراه شده بود. وقتی جمعیت به صحن امامزاده حسن(ع) رسید، فضا تغییر کرد. مردم با احترام و آرامش به سمت ضریح حرکت میکردند، برخی اشک میریختند، برخی دستان خود را به آسمان بلند میکردند و همه در سکوتی معنوی، با هم همراه بودند. جاماندگان، با هر قدم، فاصله خود را با کربلا کوتاهتر میکردند؛ هرچند مسیرشان تنها به کرج ختم میشد، اما دلهاشان به کربلا رسیده بود. زنان و مردان، پیر و جوان، کودکان و نوجوانان، همه یک هدف داشتند، نزدیکشدن به سیدالشهدا(ع) و زنده نگه داشتن پیام عاشورا.
وقتی مداح نوای «یا حسین» سر داد، برخی به دعا مشغول بودند، برخی به نوحه گوش میدادند و برخی در دل خود با امام حسین سخن میگفتند. در این میان، سکوتی پنهان جریان داشت؛ سکوتی که از حسرت جاماندن و شوق رسیدن سرچشمه میگرفت.
در پایان مراسم، وقتی جمعیت آرام آرام صحن را ترک میکرد، صدای پای حاضران و نجواهای کوتاه دعا در گوشه و کنار صحن، تصویری جاودانه از اربعین جاماندگان خلق کرد؛ تصویری که پیامش ساده اما عمیق بود. جاماندگان با قلبی پر از عشق و روحی سرشار از امید به خانههای خود بازگشتند، اما تجربهای که در دل داشتند، همراهشان خواهد بود؛ تجربهای که نوید میدهد حتی در نبود حضور فیزیکی، دلها همیشه در کنار هم و در مسیر امام حسین(ع) حرکت میکنند. این همایش، یادآوری روشن و پرشوری بود بر اینکه زیارت واقعی، از دل آغاز میشود و عشق و ارادت، هیچ مرزی نمیشناسد.
مریم اصغرپور