به گزارش ایکنا از خراسانرضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن کریم، امروز، ۲۶ مردادماه، در نشست مجازی با موضوع «آیا گمان میکنید بیهوده آفریده شدهاید و بازگشتی به سوی ما نیست؟»، اظهار کرد: آیه شریفه «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ» از آیات بسیار سنگین و عمیق قرآن کریم است که حقیقتی بنیادین در باب غایت آفرینش را بیان میکند. خداوند متعال در این آیه، کسانی را که گمان میبرند زندگی انسان، منحصر در دنیا و محدود به حیات مادی است نکوهش میکند؛ کسانی که فرصت کوتاه و ارزشمند حیات دنیوی را تباه ساختند و دنیا را مقصد نهایی پنداشتند، در حالی که از آیندهای ابدی و بازگشتی حتمی به سوی خداوند غافل ماندند. قرآن کریم در توصیف این افراد میفرماید: «مَن تَوَلّى عَن ذِكرِنا وَلَم يُرِد إِلَّا الحَياةَ الدُّنيا؛ کسانی که از یاد خدا روی گرداندند و زندگی را تنها در حیات دنیا خلاصه کردند».
وی ادامه داد: در حقیقت، این آیه شریفه پیوند میان آغاز و انجام آفرینش را روشن میسازد. اگر آفرینش بیهوده و بیهدف میبود، هیچ بازگشتی در کار نبود و سرانجامی متصور نمیشد؛ حال آنکه خداوند سبحان اصل آفرینش را با نهایت آن گره میزند و هر دو را در یک نظام واحد معنا میکند. واژه «عبث» که در آیه بهکار رفته، در لغت به کاری گفته میشود که آغاز مناسبی دارد، اما در میانه راه رها میشود و به فرجام مطلوبی نمیرسد؛ پروژهای خوشآغاز اما ناتمام و بیسرانجام.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: بنابراین، تصور اینکه آفرینش عظیم انسان، با همه شگفتیها و پیچیدگیهای آن، بیهوده و بیثمر باشد، نادرست و خلاف حکمت الهی است. خداوند انسان را در زیباترین صورت و استوارترین قوام آفرید. در قرآن آماده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» و همچنین گفته شده است: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». پس چگونه ممکن است چنین آفرینشی عبث و بیپایان تلقی شود؟
انصاری گفت: قرآن کریم برای نفی بیهودگی آفرینش، چهار عنوان را از ساحت خلقت کنار میزند. نخست «بطلان» است، آنجا که میفرماید: «وَما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالأَرضَ وَما بَيْنَهُما باطِلاً»؛ یعنی کار آفرینش بر اساس پوچی و بیحقیقتی نبوده است. دوم «لعب» یا بازیچه بودن است: «وَما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالأَرضَ وَما بَيْنَهُما لاعِبِينَ»، بدین معنا که آفرینش همچون بازی کودکانه با هدفی ناچیز و سطحی شکل نگرفته است. سوم «لهو» است، یعنی سرگرمی بازدارنده؛ چنانکه میفرماید: «لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا»، و به انسان هشدار میدهد که مبادا مال، فرزند یا تجارت او را از یاد خدا بازدارد. چهارم «عبث» است، یعنی کاری خوشآغاز اما بیفرجام و بینتیجه که در آیه مورد بحث صریحاً نفی میشود.
وی افزود: پس از نفی این چهار عنوان، قرآن حقیقت آفرینش را با یک واژه فراگیر بیان میکند: «وَما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَالأَرضَ وَما بَيْنَهُما إِلّا بِالْحَقِّ». بدین ترتیب، همه هستی، از آغاز تا انجام، بر پایه «حق» استوار است؛ حقی که معیار سنجش در قیامت نیز خواهد بود: «وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ». آفرینش با حق آغاز میشود و با حق به فرجام میرسد و همین حق است که دلیل روشن هدفمندی و غایتمندی وجود انسان است.
صاحب تفسیر مشکاة تصریح کرد: بنابراین، هنگامی که خداوند میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا»، در حقیقت به انسان یادآور میشود که این آفرینش عظیم، پروژهای بیپایان و رها شده نیست، بلکه با حکمت و هدف آغاز شده و با بازگشت به سوی خداوند معنا مییابد. جمله «وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ» بیانگر همین حقیقت است که حقانیت وجود انسان در بازگشت او به سوی پروردگار متعال جلوهگر میشود. اگر انسان بداند که «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، درک خواهد کرد که غایت آفرینش، رجوع به خداوند است و حیات دنیا تنها گذرگاهی برای رسیدن به آن مقصد نهایی است.