محمدعلی انصاری بیان کرد
تقوا؛ کلید ایمان و محور سعادت در نهج‌البلاغه

محمدعلی انصاری صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان‌رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن کریم، امروز، ۲۸ مردادماه، در نشست مجازی با موضوع «شاه‌کلید ایمان که موجب سعادت انسان می‌شود، چیست؟»، اظهار کرد: پیامبر الهی آمده است تا عدل و دلایل روشن خداوند را به بشریت برساند؛ دلایلی که انسان‌ها به واسطه آن به شناخت می‌رسند، حقیقت را درمی‌یابند، به ثواب نائل می‌شوند و وجود خویش، هستی، خداوند و حقایق را در پرتو آن ادله و بینات می‌شناسند. بنابراین، وظیفه دوم پیامبران آن است که اذهان انسان‌ها را روشن سازند و ادله و حجت الهی را بر آنان ابلاغ کنند. چنان‌که امام(ع) می‌فرماید: «این رسول آمد تا راه را به انسان بنمایاند در پرتو اوامر الهی»، اما این اوامر مستند به برهان و دلیل است. از این‌رو نخست مسیر معرفی شد و سپس دلیل آن ارائه گردید و هنگامی که چراغ حقیقت افروخته شد، اگر کسی آگاهانه راه باطل را در پیش گیرد، خود باید پیامد انتخاب خویش را بپذیرد.

وی ادامه داد: سومین وظیفه پیامبر آن است که بیم‌ها، هشدارها و عوامل بیدارگری را به انسان‌ها برساند و عاقبت هر عمل را آشکار سازد؛ این‌که فرجام دروغ چنین است، سرانجام خیانت چنین است، پایان ربا، جفا و شرک چنین است. او آمد تا این خطرات را گوشزد کند و انسان‌ها را از سقوط در وادی تباهی باز دارد. امیرالمؤمنین(ع) در نهایت ایجاز و شگفتی، ده‌ها علت رسالت را در همین سه محور بزرگ بیان کرده است.

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: پس از این مقدمات، امام(ع) به ستایش خداوند می‌پردازد و ایمان را با توکل، استعانت و هدایت‌پذیری از سوی پروردگار قرین می‌سازد و آن را در پیوند با رسالت و همگامی با پیامبر رحمت معرفی می‌کند. در اینجاست که گویا امیرالمؤمنین(ع) می‌خواهد اساسی‌ترین کلید ایمان را که مایه سعادت و کمال انسان است، آشکار سازد. اگر در تمام نهج‌البلاغه بخواهیم این کلید را در یک واژه بیابیم، بی‌تردید آن واژه «تقوا» است. از همین روست که می‌فرماید:«اُوصیکم عبادَالله بِتَقوَی الله».

انصاری افزود: این حقیقت آن‌چنان ژرف و بی‌انتهاست که حتی اگر سالیان متمادی درباره آن سخن گفته شود، همچنان ناگفته‌ها بسیار خواهد بود. راز شگفتی سخن امام علی(ع) همین است که هر بار انسان را به زاویه‌ای تازه از حقیقت رهنمون می‌سازد. ایشان درباره تقوا از سه منظر سخن می‌گوید: گاه از چیستی تقوا، گاه از چگونگی آن و گاه از چرایی آن. این همان سه پرسش بنیادینی است که حکیمان نیز در باب هر موضوعی مطرح کرده‌اند: چیست؟ چگونه است؟ و چرا؟

وی بیان کرد: در برخی خطبه‌ها همچون خطبه ۱۱۴، امام به ماهیت تقوا پرداخته و آن را به عنوان نیرویی حفظ‌کننده معرفی می‌کند؛ در خطبه ۲۳۰ آن را کلید همه موفقیت‌ها و ذخیره قیامت می‌داند؛ عاملی که انسان را از هر بند و اسارت رهایی می‌بخشد و از هر مهلکه‌ای نجات می‌دهد. در خطبه ۱۹۲، چگونگی تقوا را به‌تفصیل بیان می‌کند و ویژگی‌های پرهیزگاران را در گفتار، رفتار، سبک زندگی، شب و روز و عبادت شرح می‌دهد و در خطبه ۸۳، چرایی تقوا را بازگو می‌کند و فلسفه ضرورت آن را آشکار می‌سازد.

صاحب تفسیر مشکاة اظهار کرد: در این میان، مقایسه‌ای دقیق رخ می‌دهد. همان‌گونه که در دانش پزشکی امروز، طب پیشگیری بر درمان مقدم دانسته می‌شود، در آموزه‌های دینی نیز تقوا همان نقش پیشگیری و بهداشت روح را دارد. بشر امروز هزاران ساعت و هزینه صرف می‌کند تا سلامت جسم خویش را حفظ کند؛ اما جسمی که سرانجام در خاک تجزیه می‌شود و بوی تعفن آن آشکار می‌گردد، چه نسبتی با جان انسان دارد؟ اگر تقوای جسم تا بدین پایه ارزشمند است، بی‌گمان هزاران بار بیش از آن باید به تقوای قلب توجه کرد.

انصاری در ادامه گفت: امیرالمؤمنین(ع) همه تلاش خود را مصروف آن کرده است که انسان‌ها دریابند سلامت حقیقی در گرو تقوای جان است، نه تنها تقوای جسم. آن حضرت همواره هشدار می‌دهد که بهداشت روح و تقوای قلب اساس سعادت فرد و جامعه است. این همان پیام جاودانه نهج‌البلاغه است که می‌آموزد راه رستگاری و کمال انسان در سایه تقواست.