حجت‌الاسلام آکوچکیان بیان کرد
فرصت جهانی‌سازی اندیشه شیعی با توسعه شبکه رسانه‌ای حرم رضوی

حجت الاسلام احمد آکوچکیانبارگاه ملکوتی حضرت علی‌بن‌موسی ‌الرضا(ع)، هشتمین پیشوای شیعیان تنها یک مکان مذهبی و زیارتی نیست، بلکه کانونی تمدنی، فرهنگی و هویتی است که در طول تاریخ نقش بی‌بدیلی در گسترش و ترویج فرهنگ شیعی ایفا کرده است. مشهدالرضا(ع) از همان روزگار حضور حضرت تا به امروز به مثابه قبله دل‌ها و پناهگاه عاشقان اهل‌بیت(ع) در سراسر جهان شناخته و به تدریج به یکی از بزرگترین مراکز نشر معارف اسلامی و گفتمان شیعی تبدیل شده است. این حرم مطهر با معماری شکوهمند، آیین‌های دینی و سنت‌های اجتماعی جلوه‌ای از پیوند عمیق میان ایمان، فرهنگ و هنر اسلامی را آشکار کرده و همزمان بستری برای گفت‌وگو و تعامل میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف فراهم می‌کند. 

حضور میلیون‌ها زائر از نقاط گوناگون دنیا نه تنها نشان‌دهنده جاذبه معنوی و روحانی این آستان قدسی است، بلکه خود به منزله یک شبکه گسترده انسانی عمل می‌کند که پیام محبت، عدالت و معرفت اهل‌ بیت(ع) را به اقصی نقاط عالم منتقل می‌کند.  از سوی دیگر، بارگاه رضوی در طول تاریخ پشتوانه‌ای برای شکل‌گیری نهادهای علمی، فرهنگی و خیریه بوده و مراکزی چون کتابخانه آستان قدس، مدارس علمیه و فعالیت‌های بین‌المللی آن نشان‌دهنده نقش تمدن‌ساز این مکان مقدس در عرصه جهانی است. بدین ترتیب، مطالعه جایگاه حرم امام رضا(ع)، صرفاً محدود به جنبه‌های زیارتی و عبادی نیست، بلکه بررسی آن می‌تواند ابعاد اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و حتی دیپلماتیک فرهنگ شیعی در جهان معاصر را روشن کند.

ایکنا همزمان با ایام شهادت هشتمین امام شیعیان در راستای بررسی جایگاه بارگاه امام رضا(ع) در ایجاد هویت دینی و فرهنگی ایران اسلامی و چگونگی بهره‌گیری از ظرفیت این بارگاه ملکوتی برای توسعه و گسترش فرهنگ شیعی در جهان اسلام به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه(رشد) پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم. 

ایکنا ـ بارگاه امام رضا(ع) چه جایگاهی در هویت دینی و فرهنگی ایرانیان دارد؟

بارگاه حضرت امام رضا(ع) جایگاهی ویژه در هویت دینی و فرهنگی ایرانیان دارد. واقعیت این است که تشیع آل‌البیت(ع) در آستانه دوره‌ای تازه از تمدن قرار گرفته است، به ویژه در تجربه انقلاب اسلامی و نیز تجربه دفاع مقدس دوم؛ دوره‌ای که با انقلاب تازه پارادایمی نشان‌دهنده جنس تازه‌ای از تجدد و معاصر بودن است. این امر تجربه‌ای است که به ما می‌آموزد چگونه تشیع به عنوان یک ایدئولوژی معیار زندگی، می‌تواند در جهان معاصر نقش‌آفرین و تدبیرکننده باشد.  در این زمینه ما با انسان‌های کاملی همچون ۱۴ معصوم مواجه هستیم که با رویکردهای استراتژیک هماهنگی راهبری و امامت معاصریت هر عصری را به ما پیشنهاد کرده‌اند. یکی از این راهبران معصوم امام رضا(ع) است که در دوران امامت و در طول زندگی مبارک 55 ساله خود یک میدان حاکمیتی تازه یعنی تجربه تشیع در جهان ایرانی را آغاز کردند که با امام کاظم(ع) آغاز شده بود و شکل‌گیری روال‌مند آن نیز در دوران امام رضا(ع) رقم خورد.  

حضور امام رضا(ع) در مشهد و پذیرش ظاهری ولایتعهدی از سوی ایشان که به ظاهر به دعوت مامون صورت گرفت، در اصل نشان‌دهنده رسمیت‌بخشی به ولایت دین در ذیل معادله دانش ـ قدرت آل‌البیت(ع) در ایجاد یک نظام مدیریتی با میان‌داری نقش یک نظام دانشی در عصر خود بود. امام رضا(ع) به همگان نشان دادند که چگونه اصل امامت معیار چگونه می‌تواند همواره راهبرنده معاصریت هر عصری باشد. این تجربه، نمونه‌ای از این بود که چگونه اصل امامت می‌تواند معیار معاصریت در هر عصر باشد، همان‌گونه که در دوران معاصر نیز مشاهده می‌کنیم.  

جایگاه بارگاه امام رضا(ع) در هویت دینی و فرهنگی ایرانیان را می‌توان از جنبه‌های مختلف مورد بررسی قرار داد. از منظر نظری، فلسفی و پارادایمی، بارگاه امام رضا(ع) به عنوان نماد گفت‌وگو و عقلانیت و پیوستگی بین ایمان و عقل در تاریخ اسلام شناخته می‌شود. این مکان مقدس نمایانگر آن است که تشیع و پیروان اهل‌بیت(ع) می‌توانند در معادله عقلانیت و نظام‌های ارزشی و مطلوب در نمونه سنت جهان ایرانی سامان دهنده نوعی مدنیت، معادله دولت ـ ملت و معادله تدبیر کننده در فلسفه هویت جهان اسلامی ـ ایرانی نظام تدبیر باشد.

از دیدگاه روانشناختی نیز می‌توان گفت که حرم یک پناهگاه روانی، قدسی است. زیارت این حرم تجربه‌ای است که حضور در مکان قدسی، اضطراب‌های زندگی و فشارهای اجتماعی را تعدیل و هویت فردی زیارت‌کننده را تقویت می‌کند. زیارت به او احساس تعلق به تاریخ، سنت و جامعه بزرگ‌تر می‌دهد و موجب کاهش حس بی‌ریشگی و ایجاد نوعی یکپارچگی و وحدت هویتی می‌شود. به همین دلیل حرم رضوی نماد مشترک حافظه جمعی است و اقوام و گروه‌های متنوع جهان ایرانی و اسلامی در این تجربه مشترک حضور پیدا می‌کنند تا نوعی تجربه هویت جمعی رخ داده و هنجارهای همکاری و همبستگی اجتماعی بازتولید شود. لذا از منظر اجتماعی، حرم رضوی نماد حافظه جمعی است، جایی که اقوام، گروه‌ها و جهان اسلام به تجربه مشترکی از هویت جمعی دست می‌یابند و هنجارهای همکاری و همبستگی اجتماعی بازتولید می‌شوند.

بنابراین، بررسی بارگاه امام رضا(ع) از دیدگاه فلسفی، روانشناختی، اجتماعی و سیاسی یک نگرش تمدنی را آشکار می‌کند. حضور امام رضا(ع) و حرم ایشان محور هویت تمدنی تشیع در جهان ایرانی بوده و در دوره‌های مختلف تاریخی از جمله دوره‌های مغول، قاجار و پهلوی، نقش بسزایی در حفظ و بازتولید هویت ایرانی – اسلامی داشته است. بارگاه امام رضا(ع) نماد جهانی هویت ایرانی - اسلامی است و حضور تشیع در هر عصری از معاصریت ممکن دین در جهان را به نمایش می‌گذارد.

شنبه/ کشش عاطفی عمیق حرم رضوی برای زائران غیر ایرانی

ایکنا ـ حضور میلیون‌ها زائر در حرم مطهر امام رضا(ع) چه ظرفیت‌های اجتماعی، فرهنگی و معنوی برای کشور ایجاد می‌کند؟

هنگامی که محبوبی به میان دل‌ها و اندیشه‌ها آمد، در واقع با نوعی خط تجربه امامتی مواجه هستیم. حتی تجربه امامت، آفریننده هویت ملی برای جهان شیعه بوده و نشانه‌ای از پیوست زیست‌مانی مدنی برای یک آرمان بلند است. از منظر فلسفی، وقتی به دقت به این موضوع می‌پردازیم، مشاهده می‌کنیم که حضور میلیونی زائران مصداق یک اجتماع معنوی یعنی چیزی فراتر از اجتماع سیاسی و اقتصادی است. این حضور در واقع تجسم عملی ایده امت واحده است. فلسفه این پدیده در این است که انسان‌ها با وجود فردیت‌های متفاوت می‌توانند به بهانه این زیارت و این پیوستگی در مدار بارگاه رضوی یک وحدت متعالی را تجربه کنند. به همین خاطر پدیده‌ای از همجوشی جمعی اتفاق می‌افتد که به احساس همبستگی و امید جمعی منجر می‌شود. 

در این فضا فرد در کنار میلیون‌ها نفر دیگر احساس تنهایی نمی‌کند، چه در عاشورای حسینی باشد و چه در بارگاه رضوی. این همان تاب‌آوری روانی در برابر بحران‌های زندگی است که یک تجربه روانشناختی از زیارت را رقم می‌زند.  از جنبه اجتماعی نیز اگر به این موضوع بنگریم، این حضور میلیونی تمرینی برای شبکه‌های اجتماعی است و به مدد این زیارت، شبکه‌های اجتماعی پرقدرتی ایجاد می‌شوند. در این راستا حتی سفرهای خانوادگی، محلی و گروه‌های دوستی در واقع به منابع یاری جمعی تبدیل می‌شوند. به همین دلیل نوعی اقتصاد زیارتی نیز متولد می‌شود؛ یعنی نوعی معیشت شهری در استان‌ها و مکان‌هایی که این تجربه اتفاق می‌افتد، شکل می‌گیرد.  

به همین ترتیب، حضور میلیونی زائران، نماد مردم‌محوری دین و شناخت مشروعیت اجتماعی در حاکمیت دینی می‌شود. در اینجا امامت به حیث مشروعیت مدنی در معادله ملت ـ دولت مدد می‌رساند. از جنبه تمدنی نیز شبکه‌های علمی، فرهنگی و سنت‌های اجتماعی خیرخواهان را مشاهده می‌کنیم که در طول تاریخ امامت آل‌بیت(ع) در حدود ۲۷۰ سال، تداوم قرن به قرن در معاصریت تشیع ایجاد کرده‌اند. بنابراین، در این زمینه با نوعی کلان‌پدیده تمدنی مواجه هستیم که به مدد امامت رضوی، امامت آل‌بیت(ع)، امامت فاطمیه و امامت مصطفوی اتفاق افتاده است. این امر باعث می‌شود که بتوانیم در جهان آینده از گردشگری معنوی سخن بگوییم، یعنی الگویی برای زیارت پایدار که تضمین‌کننده آینده‌نگاری تشیع در هر عصر معاصری برای جهان شیعی باشد.

ایکنا ـ از منظر تمدنی، حرم رضوی چه نقشی در گسترش معارف اهل بیت(ع) و ترویج فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دارد؟ 

تمدن میدان عینیت‌دهی به تغییر اجتماعی در متن تاریخ و هویت‌دهی به فعالان اجتماعی در چنین مدنیتی است. حرم رضوی فرصت پیوستگی تاریخی برای رخداد تمدنی فرهنگ و دین‌زیستی رشدمدار است. تشیع اهل بیت(ع) با حرم رضوی به ترجمان شهر معیار رسیده است. نظریه‌پردازان در واقع می‌توانند بگویند که این رویکرد تمدنی، نقش حرم رضوی را به صورت زیست‌جهان در ضمن شهر معیار تجربه می‌کنند؛ یعنی جایی که همه می‌توانند با هم زندگی کنند و نماد هندسی زندگی و حقیقت وجودی را تجربه کنند.  

به همین دلیل، فلسفه حرم، پیوند میان علم و قداست خواهد بود؛ چیزی که در واقع می‌تواند خود را از جنبه‌های کارکردی متعددی نشان دهد. برای نمونه حرم رضوی در حوزه تمدنی مرکز انتقال و بومی‌سازی دانش شیعی در ایران بوده است. از تجربه متون حدیث و حضور علمای بزرگ گرفته تا آنجا که حرم رضوی مبنای ظهور و گسترش معارف اهل بیتی بوده است.  بنابراین، فرهنگ ایرانی در قالب هنر و آیین، حامل معارف رضوی بوده و در واقع در ذیل این معارف رضوی افتخار، منزلت و عزت خود را یافته است. این شناخت نسل به نسل و تا دوره معاصر از این حرم مبارک انتقال یافته تا جایی که می‌توانیم حتی به نوعی یک مرکز جهانی معرفت اسلامی را مشاهده کنیم؛ یک جهان و یک کانون بین‌الملل برای دانش‌بنیان‌سازی زیست، دانش‌بنیان‌سازی مدنیت، دانش‌بنیان‌سازی تمدن و تاریخیت. این همان چیزی است که می‌تواند به ما بگوید که در برابر همه هجوم‌های جریان صهیونیسم، یهودیت ایدئولوژیک و اسرائیلی، باز هم تشیع پس از قرن‌ها به برکت این بارگاه امامتی برقرار است.

برای مثال، هنگامی که یزید به توصیه مشاوران یهودی خود به برخورد با امام حسین(ع) پرداخت، نشان داد که چگونه دشمنی‌ها شکل گرفته‌اند. لذا یهودیت ایدئولوژیک مخالف حضور تشیع در هر عصری بوده است، اما حضور تشیع در هر عصر معاصر ادامه یافته است. به همین دلیل تمدن حرم رضوی نماد حضور تمدنی جهان شیعی بوده است. 

از نظر روانشناختی نیز خوب است بدانیم که نوعی یادگیری هیجانی بر مبنای دانش‌بنیان برای زائران حرم اتفاق افتاده است. حرم رضوی به عنوان مرکز و مرجع آیین‌ها و سبک‌های مذهبی و فرهنگی مشترک دیده می‌شود، از هنر خوشنویسی و موسیقی مذهبی گرفته تا هنرهای مذهبی دیگر. حتی مرحوم فرشچیان که هنر خود را در این میدان تجربه می‌کرد، نشان داد که چگونه معارف اهل بیت(ع) از سطح گفتار به سطح کنش اجتماعی عینی تبدیل می‌شوند. این همان چیزی است که می‌توانیم بگوییم به برکت حرم رضوی اتفاق افتاده است.

شنبه/ کشش عاطفی عمیق حرم رضوی برای زائران غیر ایرانی

ایکنا ـ مشهدالرضا(ع) به عنوان پایتخت معنوی ایران چه تأثیری در انسجام و وحدت ملی داشته است؟ 

درواقع رخداد ایران به مثابه کانون تجربه تشیع در تاریخ به برکت رخداد مشهدالرضا(ع) بوده است. امامت معیار کانون انسجام ملی و تمدنی و آینده‌نگار جهان اسلامی ـ ایرانی بوده است. همین امروز مشاهده می‌کنیم که در مقابل صهیونیسم اسرائیلی، یهودیت ایدئولوژیک و هجوم شرک سیاه همه جهان به کشور ما و تشیع تنها ایران است که سرپا ایستاده است، در حالیکه همه جهان‌های مدعی اسلامی زمین‌گیر شده‌اند؛ چراکه یک قانون حمایت معیار و انسجام ملی برای ما اتفاق افتاده است. از همین جهت می‌توانیم بگوییم از منظر نظری ملت‌ها اگر نیاز به نماد وحدت‌بخش دارند، مشهدالرضا(ع) چه نقشی را ایفا کرده است. مکانی است که فراتر از قومیت و زبان، ایرانی‌ها را در یک تجربه معنوی مشترک قرار داده است. 

این تجربه براساس «همزمانی قدسی» شکل می‌گیرد؛ نامی که می‌توان بر آن نهاد. یعنی همه ایرانی‌ها در زمان‌ها و مناسبت‌های خاص خود به یک نقطه معین یعنی حرم امام رضا(ع) به مثابه نماد حرم کربلا و حرم کعبه روی می‌آورند. در واقع حرم به نقطه تمرکز تبدیل شده است.

از جنبه روان‎شناختی نیز می‌توان گفت که مشهدالرضا(ع) یک سفره معنوی واحد را پیش روی انواع اقوام و جهان‌های مختلف قرار داده است. این تجربه موجب کاهش فاصله روانی و فرهنگی میان اقوام می‌شود. به همین دلیل حتی هنگامی که یهودیت ایدئولوژیک ندای تفرقه سر می‌دهد، این تجربه وحدت ملی، کاهش فاصله روانی، فرهنگی و حتی سیاسی را رقم می‌زند و جریان‌های متفاوت سیاسی را در مقابل هم قرار نمی‌دهد، بلکه به هم نزدیک می‌کند. به همین دلیل نوعی سرمایه اجتماعی و پیوستگی مدنی در حرم امام رضا(ع) و در مشهدالرضا(ع) به عنوان پایتخت معنوی جهان ایرانی وجود دارد.  

بنابراین، می‌توان گفت مشهد به عنوان پایتخت معنوی، مرکز نمادین وحدت ملی است و همه جریان‌های سیاسی و اجتماعی می‌توانند در آن بستری برای آرام‌سازی بیابند و خط تمرکزگرایی فرهنگی را در واقع ایجاد کنند. از همین چشم‌انداز می‌توان گفت که مشهدالرضا(ع) نقش ستون نگهدارنده وحدت فرهنگی جهان ایرانی ـ اسلامی را ایفا کرده است. این نقش در تاریخ، چه در زمان حملات مغول، چه در دوره استعمار و چه در دوران مدرن، به چشم آمده است. لذا، می‌توان گفت که مشهد به عنوان یک پایتخت معنوی، حافظه جمعی ایرانیان را به یک نمونه واحد سامان داده است. از همین رو در آینده نیز می‌دانیم که شکاف‌های قومی و طبقات سیاسی که در همه جوامع وجود دارند، با وجود مشهد معنوی به انسجام ملی تبدیل خواهند شد. در واقع این جایگاه همواره حیات خود را بر مدار حفظ عدالت و شمولیت جریان رشد و بلوغ انسانی نشان داده است.

ایکنا ـ ظرفیت‌های بین‌المللی حرم امام رضا(ع) در دیپلماسی فرهنگی و گفتمان‌سازی جهانی چقدر مورد توجه قرار گرفته و چه بایسته‌هایی دارد؟

اگر از منظر نظری و پارادایم فلسفی بررسی کنیم، مشاهده می‌کنیم که فلسفه وجودی این ظرفیت در آن است که قدرت نرم براساس معنویت و ارزش‌های جهان‌شمول شکل می‌گیرد. کارکرد این قدرت نرم در همین دفاع مقدس اول و دوم انقلاب اسلامی در برابر دشمنان کاملا مشخص است. بنده سال‌ها پیش خودم تجربه‌ای داشتم. در یکی از مناطق اتمی نزدیک خرمشهر دیده‌بان بودم. در همان‌جا اول جنگ، یکی از شب‌هایی که مشغول گشت‌زنی بودم، لحظه‌ای اشتباه کردم و وارد محدوده عراقی‌ها شدم؛ در حالیکه آن‌ها نمی‌دانستند و ناگهان شلیکی صورت گرفت. یکی از بچه‌های خرمشهری به نام محسن به شهادت رسید، فقط به این خاطر که من در مسیر اشتباه رفته بودم و او جان خود را گذاشت تا من ضربه‌ای نبینم و آسیبی وارد نشود. این نمونه‌ای است از ارزش‌های عظیم، معنادار و جهان‌شمولی که ما در دفاع مقدس تجربه و مشاهده کرده‌ایم. 

دومین نکته این است که این ارزش‌ها در واقع نشان می‌دهند با قیام بر کرامت، عقلانیت و رحمت می‌توان یک گفتار و گفتمان در برابر خشونت‌گرایی سیاسی، اجتماعی و مذهبی عرضه کرد. لذا پیام کرامت، رحمت و مهمان‌نوازی امام رضایی دارای نوعی کشش عاطفی جهانی به ویژه برای زائران غیر ایرانی است؛ چراکه نوعی تجربه پناهجویی معنوی را برای ایشان فراهم کرده است. یک زائر خارجی در حرم رضوی می‌تواند یک اثر مانا بر هویت دینی و جهان اسلامی شیعی داشته باشد. از همین رو، شبکه‌های زیارت بین‌المللی از عراق، پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی، اروپا و آمریکا، حرم رضوی را نوعی تکیه‌گاه تمدنی فراملی می‌دانند که موضوعی بسیار مهم است. 

بنابراین، چنانچه شبکه رسانه‌ای و دیجیتال حرم رضوی توسعه بیشتری پیدا کنند، این فرصت را برای حضور تشیع و معارف آن در تمامی جهان فراهم خواهد کرد. امامت و حمایت اهل بیت(ع) رزق تمامی جهان در هر دوره تاریخی است. لذا دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی باید از قدرت نرم حرم رضوی به عنوان ابزاری راهبردی و پلی میان جهان ایرانی و دنیای اسلام و جهان معاصر استفاده کرده و این موضوع مهم را در ارتباط با شهرهای مقدس جهان مد پنظر قرار دهد تا نقطه اتصال تمدنی میان ایران و جهان، هرچند غیرمستقیم، برقرار شود. البته متأسفانه تاکنون به صورت جدی به این موضوع پرداخته شده است. در این زمینه پیشنهاد می‌کنم که تولید محتوای چندزبانه و حرفه‌ای، شبکه‌سازی میان شهرهای مقدس جهان مانند نجف، کربلا و ... و ایجاد کرسی‌های مطالعات رضوی در دانشگاه‌ها و مراکز معتبر دنیا و ... مد نظر قرار گیرد. حرم رضوی نقطه اتصال تمدنی میان جهان اسلام و حتی فرهنگ‌های غیر مسلمان باشد. با چنین چشم‌اندازی می‎‌توان آینده دیپلماسی فرهنگی ایران را مبتنی بر حرم رضوی سرمایه‌گذاری کرد. در این زمینه حتی می‌توان در نسبت‌دهی و شبکه‌سازی میان شهرهای مقدس جهان با ایجاد مرکز مطالعات بین‌المللی و شبکه شهری معنویات متمرکز شد.

گفت‌وگو از مجتبی افشار