در همین راستا ایکنا با بیژن مقدم، کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو کرد که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ در یکسال گذشته دولت تا چه اندازه در مسیر وفاق و اجماع ملی به منزله شعار اصلی خود حرکت کرده است؟
سؤال سختی است. به نظر من رئیسجمهور چنین نیتی دارد و چنین شعاری را هم مطرح کرده و جدی پیگیر آن است تا وفاق ملی شکل بگیرد. برخی رفتارهایی که از ایشان سر زده نیز مؤید همین خواسته است اما اینکه همه مجموعهای که با او کار میکنند همین اعتقاد را داشته باشند، به نظر من اینطور نیست. باید به این اعتقاد کمک شود، چون همه اطرافیان ایشان چه در مسئولیتهای اجرایی داخل دولت و چه در بیرون (حامیان، احزاب یا تشکیلات سیاسی) الزاماً دنبال این مسیر نیستند.
حتی در برخی موارد، مواضعی اتخاذ شده که رنگ و بوی عبور از آقای پزشکیان را داشته؛ یعنی بهنوعی گفتهاند «ما دیگر با تو نیستیم» به دلیل این نوع ادبیات یا شعارها و خواستههایی که مطرح کردهاند. بنابراین رئیس جمهور به طور جدی دنبال وفاق ملی است. هم دنبال تلاش و کار و هم وقت گذاشته است تا این گره را باز کند. او به خوبی فهمیده که گره اصلی داخل کشور، مسئله وحدت است؛ وحدتی میان نیروهای انقلاب و کسانی که باور و ارزشهایی را قبول دارند و شرایط جنگی امروز کشور باعث شده نیاز به رفاه، همفکری، وحدت و استحکام ملی خیلی بیشتر از گذشته احساس شود. با این حال، حتی در این شرایط هم بعضیها چندان به این شعار پایبند نیستند و همچنان مباحث اختلافی را مطرح میکنند.
ایکنا ـ این اختلافافکنیها بیشتر از سوی چه جریانهایی صورت میگیرد؟
این مسئله در هر دو جریان سیاسی کشور وجود دارد. چون هر دو جریان تریبون و قدرت دارند، بخشهای تندرویشان چنین بروز و ظهوری دارند و اساساً وفاق را قبول ندارند حتی در شرایط فعلی.
مثلاً یکی جریان بحث استیضاح را مطرح میکند، دیگری عدم کفایت، یا بیانیه جبهه اصلاحات را به میان میآورد. حتی بعضی افراد، بحثهای شبیهسازی با بنیصدر را مطرح میکنند. همه اینها از سوی بخشهای تند جریانهای سیاسی کشور است اما بخش معتدل چنین اعتقادی ندارد و همانطور که گفته شده و شرایط کشور ایجاب میکند به دنبال کمک و حمایت از رئیسجمهور است.
ایکنا ـ در چنین فضایی چه وظیفهای متوجه گروههای سیاسی است؟
جریان حامی دولت باید خیلی مراقب باشد چون در داخل بخش تند جریانهای سیاسی و در خارج که جریانهای برانداز مورد حمایت آمریکا و اسرائیل مترصد سوءاستفادهاند. لذا باید حواسشان باشد پاسگل به دشمن ندهند.
در این راستا لازم است با دوستان و نیروهای نزدیکتر و همفکرتر، گفتوگو کنند و بگویند شرایط کشور خاص است؛ طرح مباحث اختلافی در چنین وضعیتی مخرب خواهد بود. ما در شرایط جنگی قرار داریم و این نیازمند همبستگی واقعی است.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود از همبستگی ملی به عنوان «اتحاد مقدس» یاد کردند. این اتحاد داخلی و ملی چه جایگاهی دارد و چقدر حائز اهمیت است که از آن به این عنوان تعبیر شده است؟
نگاه کنید، بعضیها این مسئله را خیلی جدی تلقی نکردند، در حالی که ایشان بارها بر آن تأکید کردهاند اما اینکه از تعبیر «مقدس» استفاده کردند، نشاندهنده اهمیت موضوع است. شاید توجهشان بر این معنا بوده که برخی اساساً اعتقادی به این موضوع ندارند و فکر میکنند ما فقط یک حرفی میزنیم یا یک اقدامی نمایشی انجام میدهیم؛ در حالی که اینگونه نیست.
رهبر معظم انقلاب صریحاً بر حمایت از رئیسجمهور تأکید کردند. معنایش این نیست که هیچ انتقاد، اشکال یا ضعفی مطرح نشود. چنین برداشتی وجود ندارد. نکته مهم، ادبیات و زبان و قلم است. نباید طوری نوشت یا گفت که احساس انتقامجویی یا فرصتطلبی در نقد به وجود بیاید و گرنه کسی مخالف نقد نیست.
آنچه رهبری معظم فرمودند به نظر من هشدار بود، چون احساس میشد دارد یک شکاف عجیب بین دولت و بخشی از جریانهای سیاسی ایجاد میشود؛ بنابراین هشدار ایشان برای مراقبت از این شرایط بود.
ما نه در جنگ هستیم و نه در صلح؛ صلح نداریم و چیزی امضا نشده است. آنها هم هیچ تعهدی ندادهاند. مگر روزی که حمله کردند، گفتند حمله میکنیم و حمله کردند. روزی هم که عملیات تمام شد، فقط تمام شد. نه آتشبسی امضا شد، نه صلحنامهای. رژیم صهیونیستی را که اصلاً به رسمیت نمیشناسیم، آمریکا هم چیزی را امضا نکرده است.
خب، حالا در چه شرایطی هستیم؟ کسی که مسائل نظامی را بشناسد، میداند که ما در شرایطی قرار داریم که نه جنگ تمام شده و نه صلح قطعی برقرار است. هم احتمال صلح وجود دارد و هم احتمال جنگ. وقتی در چنین وضعیت حساس جنگی قرار داریم، عقل، تدبیر و مصلحت ایجاب میکند که اختلافات داخلی را کنار بگذاریم و از شکافها جلوگیری کنیم.
حکمت، مصلحت و عزت، همه ما را به سمت استحکام ملی هدایت میکند. همان چیزی که رهبری تحت عنوان «اتحاد مقدس» مطرح کردند، ناظر به همین رویکرد و همین مسئله است.
ایکنا ـ در شرایط کنونی که میتوان گفت کشور در وضعیتی نه جنگ و نه صلح قرار دارد، نقش دولت در صیانت از انسجام و استحکام ملی چیست؟
بخش زیادی از کارها در اختیار دولت است؛ چه در حوزه اقتصاد، چه سیاست و فرهنگ. بنابراین، آنچه میتواند در این شرایط (و البته در همه شرایط) به دولت کمک کند، بالا بردن کارآمدی است؛ یعنی دولت در بخشهایی که مسئول مستقیم و متصدی است، کارآمدی خود را افزایش دهد و در بخشهای دیگر نیز که نقش ناظر دارد، نظارت و کنترل خود را تقویت کند. مجموعه این رفتارهاست که کارآمدی دولت و دستگاهها را شکل میدهد. وقتی دستگاههای ما کارآمد شدند، رضایتمندی عمومی ایجاد میشود و در پی آن مردم اعتماد میکنند. این روند سرمایه اجتماعی را افزایش میدهد و این تنها مسیر منطقی و قابل پیشبینی برای هر دولتی است. هیچ راه دیگری جز این وجود ندارد.
از سوی دیگر، اگر دولت در برخی حوزهها با مشکلاتی مواجه است، باید صادقانه با مردم در میان بگذارد و عمل کند. مثلاً اگر مشکل آب یا برق داریم یا در یارانهها و مسائل مالی ضعفهایی وجود دارد، باید صریحاً بیان شود و در ادامه هم برای رفع آن اقدام عملی صورت گیرد. گفتن بدون عمل کردن بیفایده است. مردم شرایط کشور را درک میکنند، سختیها و مشکلات را میفهمند و میدانند دولت در چه شرایطی اداره کشور را بر عهده دارد اما صداقت و اقدام عملی از دولت انتظار دارند لذا دولت باید این مسیر را به درستی طی کند.
مسئله دیگر این است که دولت در بیرون از ساختار رسمی خود نیز هوادارانی دارد؛ برخی حتی امروز در مسئولیتهای اجرایی هستند. دولت باید این جریانها را مدیریت و توجیه کند تا در چنین شرایط حساسی آتشبیار معرکه نباشند و سخنانی نگویند که بوی فرصتطلبی بدهد. برای مثال، طرح برخی درخواستها که قبلاً دشمنان مطرح میکردند، اگر امروز از زبان جریانهای نزدیک به دولت شنیده شود، تبعات منفی خواهد داشت. این موضوع باید بهدرستی کنترل شود.
اگر این مسیر طی شود، یعنی کارآمدی دولت ارتقا پیدا کند، صداقت در گفتار و عمل وجود داشته باشد و حامیان بیرونی مدیریت شوند، آنگاه میتوانیم به سمت وحدت، انسجام و افزایش اعتماد عمومی حرکت کنیم؛ مسیری که دولت را با ثباتتر و مورد اعتمادتر خواهد کرد.
ایکنا ـ یکی از شعارهای دولت این بود که فاصله میان مردم و مسئولان را کاهش دهد. با توجه به شرایط اقتصادی و بحرانهای اخیر، به نظر شما دولت تا چه حد توانسته این فاصله را کم کند؟
تحقق این شعار به میزان لمس مستقیم مسائل اجتماعی توسط مسئولان بستگی دارد. هرچه دولتیها؛ از وزرا و معاونان رئیسجمهور گرفته تا استانداران، فرمانداران و بخشداران، بیشتر در میان مردم حضور داشته باشند و مشکلات واقعی آنان را درک کنند، این فاصله کمتر خواهد شد.
گاهی اوقات یک مشکل جزئی، نشانهای از یک مسئله بزرگتر است. مثلاً اگر یک خانواده با مشکل مسکن مواجه است، حل کردن مشکل یک نفر کافی نیست؛ باید مسائل گستردهتر و ساختاری را شناسایی و حل کرد. البته بهترین کار دولتمردان این است که با هوشمندی و درایت به دنبال پیشگیری و رصد به موقع مشکلات باشند.
ایکنا ـ مهمترین نقاط قوت و ضعف دولت چهاردهم در یک سال گذشته را چه میدانید؟
بیشتر نقاط قوت دولت در شخص رئیسجمهور است. ایشان فردی خدمتگزار و با اعتقاد هستند و به اهدافی که مطرح میکنند باور دارند. خطاهایی هم ممکن است در بیان یا مدیریت رخ دهد اما اینها قابل اصلاح است و با تجربه و تدبیر برطرف میشوند.
بخش دیگری که باید توجه شود، نقش وزرا و حلقه مدیریتی رئیسجمهور است. برخی وزرا گاهی غایب هستند یا عملکردشان کافی نیست. آنها باید فعال باشند، حرف بزنند و در حوزه مسئولیت خود اقدامات مؤثر انجام دهند تا دولت کارآمد و پاسخگو باشد. مسئولیت همه امور بر دوش رئیسجمهور نیست؛ ایشان پرچمدار این مسیر هستند و باید مورد حمایت و صیانت قرار گیرند، به ویژه در شرایطی که کشور در وضعیت حساسی است و شرایط جنگی یا تهدیدات جدی وجود دارد.
این وحدت میان سران قوا در کشور قابل مشاهده است و دشمنان، از جمله اپوزیسیون داخلی و براندازان خارج از کشور، آرزو دارند که این انسجام شکسته شود. اگر وحدت و هماهنگی میان قوا وجود نداشته باشد، آنها میتوانند از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کنند؛ بنابراین صیانت از انسجام و همبستگی میان مسئولان و مردم، یکی از ضروریترین وظایف امروز دولت و نظام است.
گفتوگو از سمیرا انصاری