پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص)، بهعنوان آخرین فرستاده الهی، شخصیتی جامعالاطراف است که ابعاد وجودی ایشان از جنبههای گوناگون اخلاقی، اجتماعی، عرفانی، معرفتی و رسالتی، همواره مورد توجه اندیشمندان، متفکران و صاحبان خرد در طول تاریخ بوده است. شناخت جایگاه ممتاز و بیبدیل این رسول الهی، نهتنها برای پیروان دین اسلام، بلکه برای هر انسانی که در جستوجوی الگوهای راستین انسانی و الهی است، امری ضروری به شمار میرود.
خبرنگار ایکنا در گفتوگوی تفصیلی با حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی تسخیری، معاون ارتباطات و امور بینالملل دانشگاه ادیان و مذاهب به بررسی ابعاد مختلف برتری پیامبر اسلام(ص) نسبت به سایر انبیا، جایگاه ایشان در منظر اندیشمندان جهان، اهداف بعثت، جلوههای شجاعت و بخشندگی پیامبر(ص)، و اهمیت حدیث ثقلین و نقش راهبردی آن در هدایت بشر پرداخت که بخش اول این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ در پیامبر خدا برای شما سرمشق نیکویی است برای کسی که به خدا و روز بازپرس ایمان دارد و خدا را بسیار یاد میکند.» (سوره احزاب/ آیه 21). با مراجعه به منابع اسلامی (قرآن و روایات) به دلایل متعددی برای برتری پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) نسبت به سایر پیامبران میرسیم، به بعضی از آنها به عنوان نمونه اشاره میکنم.
نخست مقام قرب الهی؛ در ماجرای معراج، پیامبر(ص) به مقاماتی رسید که هیچ پیامبری بدان نرسید «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ، فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ؛ پس (فاصله اش با پیامبر)به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیکتر شد، آن گاه به بندهاش آنچه را باید وحی میکرد، وحی کرد.(سوره نجم/ آیه 9 و 10). این آیات بیانگر قرب مقام پیامبر(ص) است که در حق هیچ پیامبری گفته نشده است. مقامى که جبرئیل امین مىفرمود: «بسیارى از کتب عرفانیّه وارد است که جبرائیل گفت: لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ؛ اگر از اینجا به بعد، من بهاندازۀ یک بند انگشت نزدیکتر شوم، آتش مىگیرم.». این آیه مصداق این بیت شعر است که گفت:
مرغ کانجا پرید پر بنهاد /دیو کآنجا رسید سر بنهاد.
دوم، مقام خاتمیت؛ قرآن میفرماید: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؛ و خدا به هر چیزی داناست.»(سوره احزاب/ آیه 40). پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر و شریعت او کاملترین شریعت است که نیازهای بشر تا پایان تاریخ را پاسخ میدهد.
داشتن معجزه جاودان؛ معجزات پیامبران پیشین محدود به زمان خودشان بود (عصای موسی، زنده کردن مردگان توسط عیسی و غیره) اما معجزه پیامبر اسلام(ص)، قرآن کریم است که همیشگی و قابل تحدّی است و تا قیامت باقی است.
مقام شفاعت کبری؛ در روایات آمده که پیامبر اکرم(ص) در قیامت صاحب «مقام محمود» است و شفاعت گسترده او شامل همه امتها میشود، چیزی که برای سایر پیامبران در این حد ثابت نشده است.
رسالت جهانی و ابدى؛ رسالت پیامبران دیگر غالباً منطقهای و محدود به قوم خاصی و زمان خاص است. ولی پیامبر اسلام (ص)؛ فرستاده جهانیان است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم»(سوره انبیا/آیه 107). کمال اخلاقى منحصر در اوست. خداوند درباره اخلاق پیامبر(ص) میفرماید: «وَ إِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و یقیناً تو بر بلندای سجایای اخلاقی عظیمی قرار داری.»(سوره قلم /آیه4). اخلاق، رحمت، تواضع و انساندوستی پیامبر (ص) به گونهای بود که او را به عنوان «اسوه حسنه» معرفی کرد: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا؛قطعا براى شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند»(سوره احزاب/آیه 21).
جامعیت علم؛ طبق روایات، پیامبر اسلام(ص) علم انبیا را در اختیار داشت و از همه آنان برتر بود.
استمرار رسالت از طریق اهلبیت(ع)؛ یکی از برتریهای رسالت پیامبر اسلام(ص) این است که امت او از طریق اهلبیت معصومین(ع) همواره از هدایت الهی برخوردار میشوند. البته هنگامی که به ویژگیهای حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) مراجعه میکنیم، میبینیم که محدود به بنی اسراییل و اقوام خود بوده است.
همانگونه که اشاره شد معجزات و کرامات و شریعت آنها محدود است، حال آنکه پیامبر اکرم(ص) معجزه جاودان و کرامات مستمری در زمان حیات و پس از آن دارند. بدون شک شخصیت پیامبر اسلام(ص) در طول تاریخ مورد توجه اندیشمندان، سیاستمداران، فیلسوفان و نویسندگان بزرگ جهان بوده است.
بسیاری از شخصیتهای غیرمسلمان نیز با ستایش از اخلاق، رهبری و تأثیر ایشان سخن گفتهاند. به عنوان نمونه: گوته، شاعر و متفکر آلمانی میگوید: «محمد شخصیتی است که بزرگترین تأثیر را بر بشریت گذاشت. او پیامبری بود که همه کارهایش با عقل و خرد همراه بود.»
مایکل هارت، نویسنده کتاب صد نفر شخصیت تأثیرگذار تاریخ تصریح دارد: «انتخاب محمد(ص) در صدر فهرست من، به خاطر نقش بینظیر او در تاریخ بشریت است. او تنها شخصیتی است که هم در عرصه دین و هم سیاست بیشترین نفوذ را داشته است.»
توماس کارلایل، فیلسوف و نویسنده اسکاتلندی در مقام تجلیل ز پیامبر اشاره میکند: «او (محمد) یک قهرمان راستین است. سخنش آتشین و صادقانه بود و دروغ در کلام و عمل او راه نداشت.» مهاتما گاندی، رهبر استقلال هند میگوید: «من به زندگی پیامبر اسلام(ص) توجه کردم. دیدم که او با فقر زندگی کرد، با همه ساده بود و در عین حال قلبها را تسخیر کرد. پس فهمیدم که اسلام آنگونه که غرب میگوید دین شمشیر نیست، بلکه دین محبت است.»
لئو تولستوی، فیلسوف و نویسنده روس بر این باور است که «محمد(ص) پیامبری است که مردم را به نور حقیقت هدایت کرد. او بزرگترین خدمت را به انسانیت داشت.» و دهها شخصیت غیر مسلمان در رابطه عظمت حضرت قلم فرسایی کردهاند و تالیفات گستردهای دارند.
پیامبر اسلام(ص) جامع همه فضائل و کمالات انبیاست و در عین حال ویژگیهایی دارد که هیچ پیامبر دیگری به تنهایی واجد آنها نبوده است.
طبق منابع اسلامی، یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبر اکرم(ص) «تکمیل مکارم اخلاق» معرفی شده است. پیامبر خدا در حدیث مشهور فرمود: «إِنَّمَا بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلاق؛ من تنها برای کامل ساختن فضایل اخلاقی برانگیخته شدم». این روایت نشان میدهد که رسالت پیامبر(ص) تنها در آموزش احکام یا تشکیل جامعه دینی خلاصه نمیشود، بلکه اساس آن بر پرورش انسان و رساندن او به قلههای فضیلت اخلاقی است.
اخلاق زیربنای دین است؛ اگر اخلاق کامل شود، ایمان، عبادت و عدالت اجتماعی هم درست خواهد شد. شاید معنای لفظی عبارت فوق این باشد که گویی پیامبر پ(ص) برای اعتلای مکارم اخلاقی مبعوث شده است، اما اینگونه بیان کردن برای نشاندادن جایگاه اخلاق در جوامع بشری است که هرگاه بشریت متخلق به اخلاق عالی بودند جز صلح، صفا، امنیت و محبت و برادری چیزی دیده نمیشد، گرچه کمال اخلاق تنها هدف بعثت نبود و قرآن کریم اهداف دیگری را نیز بیان میکند همانند تزکیه، تربیت انسان، تعلیم کتاب و حکمت، برپایی عدالت و قسط و هدایت مردم به سوی ترقی در تمام صحنههای مادی و معنوی است. برخورداری از اخلاق هدف محوری و روح همه اهداف بعثت است، بهگونهای که سایر اهداف هم در خدمت این غایت قرار میگیرند.
اینکه قرآن میفرماید: «یُزَکِّیهِمْ»(سوره جمعه/آیه 2). تزکیه یعنی پاکسازی درون از رذائلی مثل کبر، حسد، حرص و آراستن به فضائلی مثل تواضع، صبر، صداقت. یعنی تزکیه همان تربیت اخلاقی است و تکمیل آن همان کمال مکارم اخلاق است و یا هنگامی که میفرماید: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ؛ و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد» (سوره جمعه/آیه 2) یاد دادن کتاب و حکمت یعنی فراهم کردن شناخت درست و این شناخت، پایه اخلاق است چون کسی که حق و باطل را نشناسد، نمیتواند انتخاب اخلاقی کند پس تعلیم کتاب و حکمت، زمینهساز اخلاق متعالی است.
همچنین می فرماید: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى»(سوره ابراهیم/آیه 1). ظلمات، یعنی جهل، ظلم، شهوت و بیاخلاقی؛ نور، یعنی علم، ایمان و فضیلت. حرکت از ظلمت به نور همان حرکت از بیاخلاقی به اخلاق الهی است.
و در جایی دیگر فرمود: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ تا مردم به عدالت بر خیزند.»(سوره حدید/آیه 25). عدل یک ارزش اخلاقی است، پیامبران آمدند تا اخلاق فردی به سطح جامعه کشیده شود و عدالت اجتماعی تحقق پیدا کند، بدون اخلاق، عدالت واقعی ممکن نیست. به همین دلیل پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخلاق» همه اهداف بعثت (تعلیم، تزکیه، عدالت، نورانیت) ابزارها و مراحل تکمیل اخلاقاند.
پیامبر اکرم(ص) الگوی جامعه بشری است، از اینرو زندگی پیامبر(ص) سرشار از نمونههای روشن بخشندگی و شجاعت است. چه پیش از بعثت و چه پس از آن با آنکه در سختترین شرایط بسر میبردند. حضرت(ص) به «جوادترین انسانها» معروف بودند در تاریخ آمده است که در مکه هرکس چیزی از او میخواست، حتی اگر خودش نیازمند بود، میبخشید.
روایت است که هیچگاه به شخصی جواب نفی نداده است. مردی بادیهنشین از پیامبر(ص) چیزی خواست. پیامبر(ص) آنقدر به او بخشید که مرد شگفتزده شد و با صدای بلند گفت: «ای قوم من! مسلمان شوید که محمد آنقدر میبخشد که از فقر نمیترسد.» این ماجرا باعث شد گروهی از قبیله آن مرد جذب اسلام شوند و این نشان میدهد که بخشندگی پیامبر (ص) حتی دل دشمنان را نرم میکرد و سبب گسترش اسلام میشد.
پس از فتح حنین، غنیمتهای بسیار زیادی به دست مسلمانان رسید، پیامبر(ص) بخش بزرگی از آن را به تازه مسلمانانی که پیش از آن آزار فراوانی به پیامبر(ص) رسانده بودند، بخشید تا دلهایشان جذب اسلام شود اما بعضی از آنان دم گرم حضرت در قلب آهنین و سردشان اثر نکرد که نکرد و این لطف را به بدترین وجه در حق خاندان پیامبر(ص) پاسخ دادند.
بارها لباس و غذای خود را به نیازمندان میبخشید و خودش سادهترین زندگی را داشت. حتی گفتهاند که هرگاه مالی به او میرسید، نمیخوابید مگر آنکه آن را در راه خدا انفاق کند. بخشندگی پیامبر(ص) فقط در مال نبود، بلکه در گذشت و عفو نیز تجلی داشت مثل بخشش دشمنان در فتح مکه که فرمود: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاءُ؛ بروید، همه آزادید). همان آزادشدههایی که هنگام به قدرت رسیدن، زنان و کودکان خاندان پیامبر(ص) را به اسارت بردند.
ادامه دارد..
گفتوگو از الهام حلاجیان