پژوهشگر پژوهشکده علوم و معارف حدیث مؤسسه دارالحدیث، گفت: شیوه مدیریتی پیامبر(ص) این بود که امور مردم را به خودشان واگذار میکرد آن هم به کسانی که دشمن او بودند و این جزء عجایب است و امروز هم که ادعای برخی مسائل را دارند چنین چیزی وجود ندارد.

حجتالاسلام والمسلمین
سیدمحمود طباطبایی نژاد؛ پژوهشگر پژوهشکده علوم و معارف حدیث
مؤسسه دارالحدیث در گفتوگو با ایکنا، به مناسبت ایام میلاد با سعادت پیامبر(ص) و امام صادق) با تبریک میلاد با سعادت ایشان با بیان اینکه،
رسالت حضرت رسول(ص) براساس آیات قرآن، تزکیه و تعلیم است، گفت: ایشان در راه تعلیم و تربیت مردم، رنج و زحمت فراوانی متحمل شد و ما باید تلاش کنیم پیروان شایستهای برای آن حضرت باشیم؛ از جمله تعالیم ایشان مدارا، رحمت و مهربانی با خلق خداست. در جنگ تحمیلی 12 روزه اخیر، وفاق و وحدت موجب برملا شدن نقشههای دشمنان شد، امیدواریم این وحدت همچنان حفظ شود.
وی اضافه کرد: از نظر قرآن، وحدت و وفاق لطف خدا و از اخلاق بهشتیان و تفرقه و دشمنی، حربه شیطان، عذاب الهی و اخلاق جهنمیان است؛ سخن بهشتیان با یکدیگر براساس سوره مبارکه واقعه، سلاما سلاما است؛ بهشتیان با مهربانی، سلم و سلامت با هم سخن میگویند اما جهنمیان باهم سخنانی پر تنش دارند و یکدیگر را مسبب عذاب خود میدانند، اما قرآن فرموده است: الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ؛ حتی دوستان این دنیا در قیامت با هم دشمن خواهند شد مگر متقین. جامعه دارای اختلاف، جامعه جهنمی است، جامعه و خانوادهای که در آن وحدت و همدلی است بهشتی است.
استاد و پژوهشگر علوم و معارف حدیث، با بیان اینکه در قرآن آیات متعددی در مورد وحدت وجود دارد، از جمله فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ. ای کسانی که ایمان آوردهاید همه در صلح و آشتی در آیید و از شیطان تبعیت نکنید که او دشمن آشکار شماست، از مهمترین حربههای شیطان، ایجاد تفرقه است. همچنین فرموده است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.
طباطبایی نژاد تصریح کرد: مسئله امر به معروف و نهی از منکر که تصور میکنیم عامل اختلاف است، از منظر قرآن عاملی برای وحدت است؛ مهمترین آیه در این زمینه میفرماید: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. از شما امتی باشند که بقیه را به خیر دعوت کنند و همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. بنابراین به نظر میرسد بالاترین معروف، وحدت است و بدترین منکر که ما برای آن مبارزه میکنیم، اختلاف و تفرقه است. قبل از این آیه فرموده است: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا؛ به حبل الهی چنگ بزنید و نعمت وحدت را یاد کنید زیرا شما دشمن همدیگر بودید و خدا بین شما وحدت ایجاد کرد؛ شما در پرتگاه آتش بودید ولی خدا شما را نجات داد؛ این آیه قبل از آیه امر به معروف است و در آیه بعد هم فرموده است: وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ. پس، تفرقه کار شیطان و وحدت کار خداوند است، امر به معروف و نهی از منکر هم باید برای دوری از تفرقه باشد.
نرمی و مدارا؛ سیره پیامبر(ص)
طباطبایینژاد، با بیان اینکه پیامبر(ص) در رأس عفوکنندگان بوده، اما قرآن بارها در موارد متعدد دستور به عفو داده است، اظهار کرد: برخی آیات نشان میدهد که اگر قرار است وحدت ایجاد شود باید نرمی و مدارا داشته باشیم و عفو و گذشت کنیم، لذا فرموده است: وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ؛ بدی را با بهترین روش دفع کنید و با گذشت پاسخ دهید. اگر بدی را با نرمی و مهربانی دفع کنید، دشمن به دوست صمیمی تبدیل میشود و قرآن ما را به این امر فراخوانده است.
معجزه اخلاق نبوی
وی ادامه داد: آیه دیگری در این باره میفرماید«
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»، ای پیامبر تو با رحمت خدا، مهربان بودی، اگر تندخو و خشن بودی مردم از دور تو پراکنده میشدند؛ این آیه برای نگه داشتن مردم در صحنه باید محور باشد، لذا اگر قرار است در صحنه ماندن مردم تداوم یابد
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ. یعنی، باز از آنان بگذر. در آیات متعدد دیگر هم بر گذشت و استغفار برای آنان توصیه فرموده است و اینکه از آنان نظرخواهی و مشورت کن.
این پژوهشگر بیان کرد: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّه؛ باید به خدا هم توکل کنی؛ ابن خلدون، در مقدمه تاریخ خود آورده است پیامبر دو معجزه داشت، یکی قرآن و دیگری وحدت که جامعه قبایلی متفرق را به صورت یک امت واحده در آورد و آنان را به یک قدرت واحد تبدیل کرد.
وی تصریح کرد: پیامبر هم در مکه و هم در مدینه بین مسلمین عقد اخوت بستند و این کار بسیار بزرگی است. اکثر کسانی که اطراف پیامبر بودند، امکانات مالی و مکنتی نداشتند، اما وقتی از مکه جمعیت زیادی همراه پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند امکاناتشان را در اختیار مهاجرین قرار دادند. پیامبر اکرم (ص) فضایی ایجاد کرد که نگفتند، مهاجرین سربار ما هستند، بلکه با کمال میل اموال و خانه خود را در اختیار آنان قرار دادند و این، هنر بسیار عظیم پیامبر بود؛ قرآن فرموده است: وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. مهاجرین را دوست داشتند وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً؛ هیچ دلتنگی از حضور مهاجرین نداشتند و حتی ایثار میکردند در حالی که خودشان به آن نیاز داشتند. شبیه ایثاری که در راهپیمایی اربعین شاهد هستیم و اینها میگفتند خدایا ما را ببخش، غل، کینه و زنگاری از دیگران بر قلب ما قرار نده. خدایا در دل ما کینه اهل ایمان قرار نده. وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ تو رئوف و رحیم هستی.
وی با تأکید بر اینکه اختلاف، عذاب الهی است و قرآن فرموده است: قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ ۗ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ، افزود: خدا قادر است عذابی از بالا و زیر پا بر شما نازل کند ولی گروه گروه شدن و تفرقه از این عذاب بالاتر است.
طباطبایینژاد، با بیان اینکه جنگهای متعددی از سوی مشرکین و دشمنان بر پیامبر تحمیل شد و در فتح مکه ایشان فاتحانه وارد مکه شدند، ادامه داد: برخی در بحبوحه فتح مکه گفتند؛ الیوم یوم الملحمه ولی پیامبر فرمودند، شعار بدهید الیوم یوم المرحمه. امروز روز رحمت و عفو است با اینکه میتوانستند همه مشرکین را از دم تیغ بگذرانند و حتی خانه ابوسفیان از دشمنان درجه یک خود را خانه امن قرار داد و عجیبتر اینکه یک جوان 19 ساله اموی که از خاندان بنی امیه بود و تا فتح مکه هم مسلمان نبود و وقتی بلال حبشی اذان گفت بر زبان آورد که خوب شد پدرم مرد و صدای این کلاغ را نشنید، باز مورد عفو قرار دادند؛ پیامبر به مشرکین فرمودند؛ ظن و گمان من نسبت به شما چیست و آنها گفتند تو کریم هستی و پدرت کریم بود و پیامبر همه را آزاد کرد و فرمود: انتم الطلقاء. این جوان هم با این برخورد مسلمان شد و پیامبر(ص) این جوان را حاکم مکه قرار داد و تا سالها بعد از وفات حضرت و تا پایان عمرش حاکم مکه باقی ماند.
شیوه بینظیر مدیریتی پیامبر(ص)
پژوهشگر علوم حدیث، اظهار کرد: شیوه مدیریتی پیامبر اعظم(ص) این بود که امور مردم را به خودشان واگذار میکرد آن هم به کسانی که دشمن او بودند و این جزء عجایب است و امروز هم که عدهای، ادعای برخی مسائل را دارند چنین چیزی وجود ندارد. این کار تا جایی بود که ابوسفیان و خالد بن ولید آفریننده فاجعه احد و عمروعاص، حرامزاده رسمی که قصد داشت مهاجرین به حبشه را برگرداند و ولیدبن عقبه که قرآن او را فاسق نامید و این جوان 19 ساله که حاکم مکه شد و کسانی که بعدا به خلافت رسیدند همگی بعد از فتح مکه به سمتهای مختلف رسیدند.
استاد و پژوهشگر علوم حدیث با بیان اینکه پیامبر(ص) حتی بیشتر از دیگران به آنان پول و امکانات دادند تا تالیف قلوب کرده باشند، تصریح کرد: واقدی از راویانش نقل کرده است که پیامبر(ص) از دنیا رفت در حالی که چهار نفر از عمال او در مناصب حضور داشتند. عتاب، حاکم مکه، ابان بن سعید حاکم بحرین و خالدین بن سعید حاکم صنعا و ابوسفیان بن حرب(ابوسفیان معروف) بر نجران حکومت میکرد. پیامبر(ص) حذیفه را هم به حکومت عمان و عمروعاص را به حکومت صنعا گماشته بودند. برخی گفتهاند که نبی ابوسفیان را برای گرفتن زکات برخی مناطق فرستاد و یزید برادر معاویه را حاکم نجران قرار داد.
ماجرای پسرخوانده پیامبر(ص)
وی به ماجرای دیگر از اخلاق نیکوی پیامبر(ص) قبل از بعثت پرداخت و بیان کرد: زید بن حارثه که در آینده پسرخوانده پیامبر(ص) شد و در جنگ موته به شهادت رسید، وقتی کودک بود همراه مادرش برای بازدید قبیله مادری خود، عازم منطقه سکونت آنان شدند. زید دزدیده شد و بعدها به مکه آورده شد، جزء غلامان حضرت خدیجه(س) خریداری شد و در سایه لطف ایشان بزرگ شد تا اینکه بعدا اطرافیان زید در مکه او را ملاحظه و مشاهده کردند و دیدند غلام این خاندان است و وقتی اقوامش این ماجرا را فهمیدند با پول زیاد نزد پیامبر(ص) رفتند که این غلام فرزند قوم و قبیله ماست و او را به ما پس بدهید و حضرت محمد(ص) فرمودند، اگر او خودش حاضر باشد ما پولی هم نمیخواهیم ولی زید خودش حاضر نشد که به خانوادهاش بازگردد، یعنی حاضر است به عنوان برده آزاد شده در خانه پیامبر(ص) و مکه بماند اما نزد پدر و مادرش برنگردد؛ این چنین محبت پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) در دل آنان نشسته بود. زید تنها صحابه حضرت رسول(ص) میباشد که نام او در قرآن کریم آمده است.