علیرضا میرزایی بیان کرد
افکار عمومی؛ قلب تپنده مقاومت در بحران‌ها

علیرضا میرزایی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شهید محلاتیعلیرضا میرزایی، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شهید محلاتی در گفت‌و‌گو با ایکنا از قم، ضمن بیان اهمیت افکار عمومی به‌ویژه در شرایط بحرانی بیان کرد: اصولاً در گفتمان دینی ما و نیز در گفتمان‌های رایج، افکار عمومی، جایگاهی ویژه و خطیر نهفته است، چراکه افکار عمومی برآیند اندیشه‌های جمعی یک جامعه به‌شمار می‌رود و در حکم راهبر و راهنمای حرکت آن جامعه است. تاب‌آوری، تسلیم، پیشروی یا عقب‌ماندگی، همه به‌گونه‌ای به افکار عمومی پیوند می‌خورند زیرا افکار عمومی، بنیان‌گذار اجتماع و شکل‌دهنده هویت نرم آن است.

وی افزود: انسان به سبب دارا بودن لایه‌های سه‌گانه دانشی، بینشی و کنشی، هنگامی که به‌صورت جمعی عمل می‌کند، در حقیقت اقداماتش در چارچوب افکار عمومی سازمان می‌یابد. در مرحله دانش و بینش، افکار عمومی سامان می‌پذیرد و در عرصه عمل و کنش، نمود عینی می‌یابد؛ به تعبیر دیگر، اندیشه و انگیزه در نهایت به انگیخته‌ای می‌انجامد که ثمره مراحل پیشین است و در سیمای افکار عمومی جلوه‌گر می‌شود.

میرزایی اظهار کرد: به‌ویژه در زمان بحران‌ها، این قضاوت و خرد جمعی نقشی سرنوشت‌ساز می‌یابد. امیرالمؤمنین(ع)، به‌عنوان والاترین مدیر ولایی و الهی در تاریخ پس از دوران رسالت پیامبر(ص)، در مانیفست حکومتی خویش بار‌ها بر این نکته تأکید فرموده‌اند؛ آن حضرت در نامه ۵۳ به مالک اشتر می‌فرمایند: «یُستدلُّ علی الصالحین بما یُجری الله علی ألسُن عباده؛ اگر می‌خواهید بدانید چه کسی از صالحان است، بنگرید مردم درباره او چه می‌گویند و بر زبانشان چه جاری می‌شود.» همچنین آن حضرت هشدار می‌دهند که رضایت گروهی اندک از اطرافیان و صاحبان نفوذ را هرگز جایگزین رضایت توده مردم نکنید، چراکه دست خداوند با جماعت است و قضاوت مردم درباره حاکمان از اهمیت بسزایی برخوردار است.

وی تصریح کرد: سیره علوی نشان می‌دهد که حتی در حکومت دینی، افکار عمومی جایگاهی بلند دارد، هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را روانه مصر کرد، همزمان به مردم آن دیار نیز نامه نوشت و آنان را به همکاری و همراهی فراخواند، این شیوه نشان‌دهنده آن است که در نگاه علوی، بسیج و آماده‌سازی افکار عمومی شرطی اساسی در مدیریت الهی است.

روایت؛ سلاح سرنوشت‌ساز در جنگ‌های نوین

میرزایی اهمیت کنترل افکار عمومی را در موقعیت جنگی دارای اهمیتی دوچندان دانست و گفت: در روزگار بحران‌هایی، چون جنگ، اهمیت افکار عمومی دوچندان می‌شود، چراکه بسیج فکری و روانی جامعه، پیش‌شرط بسیج نظامی و امنیتی آن است؛ نخست سنگر‌های روح و اندیشه فتح می‌شود و پس از آن سنگر‌های سخت و نظامی، همان‌گونه که در جنگ سوریه مشاهده شد، پیش از آنکه برخی نیرو‌ها شکست نظامی بخورند، شکست فکری را تجربه کرده بودند و از مقاومت مأیوس شده بودند، از همین‌رو است که عملیات روانی همواره در سه مقطع پیش از جنگ سخت، حین آن و پس از پایان نبرد ادامه می‌یابد زیرا مدیریت افکار عمومی در حقیقت مدیریت کل صحنه است.

وی خلأ روانی را یکی از عوامل ضعف در موقعیت جنگی خواند و اظهار کرد: جامعه‌ای که دچار خلأ روانی و انفعال شود، حتی از توان بالفعل خویش نیز نمی‌تواند بهره بگیرد، بنابراین، اهمیت افکار عمومی آشکار می‌شود، چراکه می‌توان با روایت‌سازی پس از جنگ، افکار عمومی را بازآفرینی کرد، پریشانی‌های روانی را به استقامت و امید بدل کرد و مردم را برای مقاومت دوباره، حمله مجدد، انتقام‌گیری یا بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست‌رفته آماده کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید محلاتی بیان کرد: در جنگ اخیر ۱۲ روزه که نمونه‌ای از نبرد‌های ترکیبی به‌شمار می‌رود، بار دیگر نقش افکار عمومی و تاب‌آوری اجتماعی در کنار فناوری‌های نوین و اتحاد دشمنان نمایان شد، چراکه در این جنگ، همانند همیشه، افکار عمومی به منزله نیرویی اصیل و محوری در صحنه حضور داشت؛ نیرویی که می‌تواند سرنوشت ملت‌ها را رقم بزند.

وی با تبیین صحنه بین‌المللی پیچیده‌ای که در زمان وقوع جنگ پدید می‌آید، اظهار کرد: دست‌کم سه یا چهار کشور به‌طور مستقیم در کنار دشمن حضور دارند، آمریکا، انگلیس، فرانسه و در حوزه اروپایی، آلمان، و تجهیزات پیشرفته‌ای مانند «گنبد آهنین» و سامانه‌های دفاعی دیگر را در اختیار طرف مقابل گذاشته‌اند تا در برابر موشک‌های آفندی ما پدافند کنند، بنابراین، این نبرد ماهیتی احزابی و بلوکی یافت؛ اتحاد قدرت، ثروت، امنیت و ماشین نظامی محاسبه‌گر در یک جبهه علیه ما صف‌آرایی کرده بود.

میرزایی با اشاره به چیستی هدف دشمن و سازماندهی آن در دو لایه بیان کرد: هدف اصلی تلاش برای تسلیم ملت ایران از مسیر تضعیف رهبری جبهه مقاومت، کاستن از نقش معنوی و نمادین قرار گرفتن در کنار مظلوم و از مسیر بریدن پیوند مردم با جبهه مقاومت بود اهداف فرعی متعدد بودند؛ زدودن اقتدار، تعطیل کردن اراده جمعی، ناکارآمد جلوه دادن نظام ولایی و سوق‌دادن جامعه به سمت گفتمان‌های رقیب سکولار قرن بیستم، سکولاریسم، لیبرالیسم یا حتی مارکسیسم، که هر یک از منظر فکری و جغرافیایی ریشه‌ای در غرب داشتند.

وی افزود: طبیعتاً بخشی از برنامه دشمن مبتنی بر بهره‌گیری از مجریان داخلی وابسته و روشنفکران همسو بود تا با ایجاد واگرایی در درون ایران و استقرار فشار‌های اقتصادی ممتد، زمینه نفوذ و بروز اعتراضات را فراهم کنند. فرض دشمن این بود که تحریم‌های طولانی‌مدت و فرسایش معیشت، خستگی اجتماعی به‌ همراه خواهد داشت و نیرو‌های نفوذی داخلی، به‌عنوان ضامن تکمیل‌کننده، آماده کمک خواهند بود.

میرزایی تصریح کرد: در پیش‌فرض‌های دیگر دشمن، اشراف اطلاعاتی قرار داشت یعنی ادعا می‌کردند که سال‌ها روی این پروژه کار اطلاعاتی و برنامه‌ریزی جنگی کرده‌اند، بر این اساس نقطه تکمیلی طرح آن‌ها شوکی سخت و آغازین بود؛ حمله اولیه‌ای که مراکز حیاتی را نشانه رود، فرماندهان را شهید کند، دانشمندان را هدف بگیرد و رعب و هرج‌ومرج را در جامعه بگستراند؛ سپس نیرو‌های همسو و معترض به خیابان بریزند و اعتراضات گسترده شکل بگیرد و آنگاه اقدامات پشتیبانی سخت و تنبیهی برای به‌زانو درآوردن ایران پی بگیرد.

وی با اشاره به اینکه با وجود همه‌جانبه بودن این محاسبات، برخلاف آنچه دشمن پیش‌بینی کرده بود، در ساعات اولیه حمله، نیرو‌های ما توانستند مواجهه آفندی را مدیریت کنند و ضربات قابل‌توجهی به مراکز دشمن وارد کنند، بیان کرد: البته جنگ‌های الکترونیک و عملیات روانی اولیه یک شوک روانی در میان مردم پدید آورد و برخی احساس نگرانی کردند که چرا پاسخ کامل و سریع صورت نمی‌گیرد؛ اگرچه براساس اطلاعات اولیه، در همان ساعات نخست، نزدیک به 40 پهپاد به‌سوی سرزمین‌های اشغالی گسیل شد و گواه آن بود که فرماندهی نیرو‌های مسلح ایران آماده واکنش و استمرار عملیات است.

نقش مدیریتی بی‌بدیل رهبر معظم انقلاب سبب انسجام ملی شد

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید محلاتی(ره) با تبیین نقش مدیریتی رهبر معظم انقلاب اظهار کرد: دشمن گمان می‌کرد با هدف‌گرفتن فرماندهان اصلی و برخی مراکز حساس، سلسله فرماندهی واحد را دچار اختلال می‌کند، اما مقام معظم رهبری با هنرمندی و درخشش تدابیر ولایی، از همان آغاز مدیریت بحران را به‌دست گرفتند. ایشان در محافل سیاسی، رسانه‌ای و حتی آکادمیک امنیتی در جهان به‌عنوان کسی شناخته می‌شوند که دو ویژگی برجسته دارند؛ اول، ساختارمندی گفتارشان به‌طوری که هر واژه ایشان پشتوانه چارچوب و منظومه اندیشه‌ای عمیقی دارد. دوم، مهارت بی‌بدیل در عبور از بحران‌ها، بحرانی که برای بسیاری از کشور‌ها می‌تواند مخاطره‌آمیز و حتی موجودیت‌زدا باشد، ایشان توان عبور از آن را دارند.

وی افزود: ایشان با صدور اطلاعیه‌ای، همه وظایف جانشینان را یادآور شدند؛ تذکری که متناسب با منطق سازمانی نیرو‌های مسلح است، چراکه در هر سازمان نظامی بلافاصله پس از کنار رفتن یا شهادت یا اسارت یا حذف فرماندهان اصلی، جانشینان و قائم‌مقامان باید وارد صحنه شوند، معمولاً در ساختار‌های نظامی، معاون هماهنگ‌کننده یا ارشدترین فرد پس از فرمانده، به عهده می‌گیرد. اما ورود مقام معظم رهبری و چندین سخنرانی و کلیپ منتشرشده، بیش از نقش ساختاری، برای قوام‌بخشی به افکار عمومی ضروری بود تا جامعه به‌واسطه ضرباتی که متحمل شده بود و حجم حملات دشمن، دچار خلأ روانی، ترس یا واهمه جمعی نشود و دچار فروپاشی تصنعی نشود. بنابراین مدیریت ولایی درخشید.

انسجام ملی؛ رمز عبور از بحران

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید محلاتی با اشاره به فروپاشی نقشه‌های شوم دشمن نسبت به جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اظهار کرد: برخلاف نقشه دشمن که امید به بیرون آمدن مردم و ایجاد نفاق و آشوب داشت، تحریکات او نه‌تنها به خروج عمومی منتهی نشد، بلکه همدلی، همگرایی و همبستگی ملی را تقویت کرد. عناصر دین‌خواهانه و ملی‌گرایانه که اساساً در تعارض با هم نیستند و حب وطن از منظر دینی نیز مورد تأیید است، به میدان آمدند و پروژه دشمن را عقیم گذاشتند. از این‌رو، آن طرح‌های بعدی دشمن، از جمله اقتدارزدایی و نمایش ناکارآمدی نظام ولایی و سپس فراخوان خیابانی برای مقابله با نظام و حتی اهداف بسیار خطرناکی چون تجزیه ایران، همگی ناکام ماند و افکار عمومی در کنار نظام، نیرو‌های مسلح و رهبری ایستاد و نقش عاملیت خود را به‌صورت کنشگرانه اعمال کرد.

وی اظهار کرد: هزینه‌ها و آسیب‌ها در جنگ سخت اجتناب‌ناپذیرند؛ کشته‌شدن فرماندهان و شهدا و بخشی از مردم، این‌ها همه در ذات رویارویی‌های سخت و تاریخی اتفاق افتاده و می‌افتد؛ همان‌گونه که در جنگ‌های گذشته تلفات سنگینی ثبت شده است، اما معیار پیروزی نهایی، نه صرف میزان تخریب یا تلفات دشمن یا ما که ناکامی دشمن در نیل به اهداف تعیین‌شده خود و پاسداری افکار عمومی و انسجام ملی است، در این معنا، آنچه رخ داد این است که دشمن نتوانست اهداف راهبردی‌اش را تحقق بخشد.

میرزایی با اشاره به دستاورد‌های جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بیان کرد: ایران ضمن واردکردن لطمات جدی به دشمن، براساس برخی برآورد‌ها بین ۸۹۳ تا ۱۲۰۰ نفر از نیرو‌های مقابل را از پای درآورد و در طول آن ۱۲ روز، افکار عمومی داخلی را به‌درستی مدیریت کرد، نتیجه این شد که نه‌تنها اقتدار ایران تضعیف نشد بلکه اقتدار جمهوری اسلامی و کارآمدی نظام ولایت در مدیریت بحران بیش از پیش آشکار شد. انسجام ملی شکل‌گرفته میان مردم، دولت و تمامی ارکان نظام، تحت فرمان رهبری معظم، نشان داد که همه نهاد‌ها وظایف خود را به‌درستی ایفا کردند.

مصادیق‌ روایت‌سازی‌های نادرست دشمن

وی با تأکید بر مسئله اساسی امروز که روایت‌سازی دشمن است، گفت: پرکردن فضای عمومی با فیک‌ها به‌جای فکت‌ها، جا زدن دروغ‌ها به جای حقایق، جلوه‌دادن شهدا به‌مثابه جلادان و جلادان را به‌مثابه شهدا از مصادیقی است که امروز برای روایت‌سازی نادرست استفاده می‌شود. از همین‌رو، دفاع روایت صحیح عملیات و پیامد‌های آن، و نگاه همه‌جانبه به ابعاد قضیه، اهمیت حیاتی دارد زیرا این روایت‌ها در ایجاد غرور ملی، عزت جمعی و استمرار بسیج افکار عمومی نقش سازنده و تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کنند.

استاد کلام و فلسفه اسلامی با استناد به مصداق تاریخی جنگ روایت‌ها بیان کرد: تجربه تاریخی پس از عاشورا نشان داد، دشمن ظاهراً پیروز جلوه کرد. کانون مخالفت با بنی‌امیه سرکوب شد، دشت‌ها و کاروان‌ها به اسارت رفت اما اهل بیت(ع) از همان آغاز کار، جهاد تبیین را آغاز کردند و افکار عمومی را هدایت کردند. آنان مخاطبان را متوجه حقیقت کردند و در همه کانون‌هایی که ضد علوی بود، روایت حق را بازسازی کردند، در شامات، بر صحنه‌های عاشورا نور حقیقت تابانده شد و امام سجاد(ع)، حضرت زینب(س)، ام‌کلثوم، روایت دشمن را خنثی کردند. نگه‌داشتن اهل بیت(ع) در شامات برای یزید سودی نداشت چون آن حضرات با هوشیاری خود دستگاه بنی‌امیه را رسوا کردند و روایت صحیح را بر افکار عمومی حاکم کردند.

وی یکی از وظایف عموم را پاسداشت روایت صحیح و حفاظت از انسجام افکار عمومی دانست و اظهار کرد: این انسجام همچون بنیادی است که پیوستگی اجتماع را نگاه می‌دارد و پاسداشت دستاورد‌های نظام، به‌ویژه در حوزه آفندی و بازگویی صحیح این موفقیت‌ها به‌مثابه ریشه‌داری عزت ملی ضروری است.

میرزایی آمادگی برای آینده و تقویت تاب‌آوری ملی را رأس برنامه‌ها خواند و بیان کرد: آزمون جنگ سخت و تقابل‌های جدی، از برکات تلخ این است که ما را متوجه ضعف‌ها، خلل‌ها و کاستی‌هایمان می‌کند، بی‌گمان در برخی حوزه‌ها، به‌ویژه پدافندی و بخشی از ظرفیت‌های آفندی، کاستی‌هایی مشاهده شد و به همین سبب، روند تکاملی توانمندی‌ها ادامه دارد، در عرصه موشکی و در پدافند غیرعامل می‌توانیم با توزیع مراکز استقرار، پوشش حفاظتی فرماندهان، تقویت پدافند فعال و انجام آفند‌های هدفمند، این نقایص را کاهش دهیم؛ همان‌گونه که آخرین موشک‌هایی که شلیک شد اثرگذار بود و دشمن را وادار کرد تا از روز چهارم جنگ به‌تدریج پیام‌های آشتی‌جویانه ارسال کند و در نهایت به سمت متارکه گرایش یابد.

وی در پایان تأکید کرد: بازگشت ما به مسئله روایت و مدیریت افکار عمومی اهمیت راهبردی دارد، وقتی به کشوری حمله می‌شود، آن کشور، به‌مثابه یک جمعیت و هویت، حق دفاع مشروع دارد؛ بنابراین ما باید از حق دفاع مشروع خود بهره ببریم و افکار عمومی خود را برای آینده آماده کنیم، این آینده لزوماً به معنای ادامه درگیری در میدان نیست، اما همواره باید این امکان را در محاسبات‌مان داشته باشیم که با دشمنی رو‌به‌رویم که بی‌منطق، جنایتکار و بی‌پرواست که در محیطی، چون غزه می‌تواند دست به جنایاتی بزند و مصداق ناقل سرنوشت بشری‌اند. در برابر چنین دشمنی، بسنده‌کردن به اعلام امیدواری و پیام صرف مذاکره کفایت نمی‌کند زیرا بازیگران مقابل معمولاً در صف واحدند و از ابزار‌های سیاسی، رسانه‌ای و نظامی خود بهره می‌برند.

گفت‌و‌گو از هانیه محمدنژاد