خانواده و مدرسه دو نهادی هستند که در کنار هم رسالت تربیت و به کمال رساندن فرزندان جامعه را بر عهده دارند. هر یک از این دو نهاد بر مبنای ضروریات جامعه و سنن دیرین، وظایف خاص خود را دارا هستند و در مواردی نیز مکمل یکدگرند. اما تربیت صحیح کودکان، مشارکت و کوشش هر دو نهاد را به موازات یکدیگر طلب میکند. ضرورت این مشارکت در طول سالیان احساس شده و در نهایت به تشکیل انجمنهای اولیاء و مربیان منجر شده است.
در جوامع پیشرفته، همکاری میان خانه و مدرسه به صورتی منسجم درآمده و این دو نهاد، مسئولیت مشترک خویش، یعنی تربیت فرزندان جامعه را با همفکری، همکاری و هماهنگی کامل به سامان میرساند. به منظور بررسی تأثیر همکاری خانه و مدرسه، خبرنگار ایکنا از همدان، با داوود فتحی، مشاور کودک و نوجوانان، گفتوگویی کرده است که مشروح آن را در زیر میخوانیم:
همکاری خانه و مدرسه یک ضرورت است و تجربه نشان میدهد هر جایی که همکاری خانه و مدرسه در سطح بالایی اتفاق افتاد بالاترین میزان موفقیت نیز اتفاق میافتد، به گونهای که میتوان گفت میزان این موفقیت در این شرایط جمع نمیشود بلکه ضرب میشود، چراکه خانه و مدرسه هر دو یک ارزش و انتظار را دنبال میکنند اگر خانه و مدرسه ارزش و انتظارات متفاوتی داشته باشند کودک دچار استرس و اضطراب و تعارض خواهد شد.
زمانی که کودک حس میکند والدین و معلم خود با یکدیگر ارتباط مثبتی دارند حس حمایت روانی و عاطفی خوبی خواهد داشت و حس اضطراب را از بین میبرد.
همکاری گسترده موجب میشود مشکل احتمالی به سرعت شناسایی شود و مداخله به هنگام صورت بگیرد. همچنین ارتباط خوب والدین با معلمان موجب افزایش انگیزه و خودکارآمدی در کودکان خواهد شد.
برای ایجاد ارتباط موثر بین خانه و مدرسه والدین حتما باید در جلسات آموزشی که مدرسه برای آنها با حضور یک متخصص برگزار میکند حضور پیدا کنند. مدارس نیز باید این جلسات را جدی بگیرند و حداقل پنج جلسه را در طول سال در این زمینه برگزار کنند. این امر موجب حمایت از سلامت روان کودک خواهد شد و نظم دهی خاصی نیز برای کودک ایجاد میکند.
تمامی انسانها در طول زندگی و در برهههای مختلف باید مهارتهایی را بیاموزند. مهارت حل مسئله، مهارت مدیریت هیجان و استرس، مهارت تفکر انتقادی و تصمیمگیری، مهارت ارتباطی، مهارت خودآگاهی نسبت به نقاط قوت و ضعف خود، مهارت همدلی، مهارت کارگروهی، مهارت تابآوری و برگشتن به زندگی بعد از یک شکست مانند شکست تحصیلی از جمله مهارتهای زندگی در دوران تحصیل است که باید از طریق کارگاههای آموزشی که در مدارس تشکیل میشود به کودکان آموزش داد که البته والدین میتوانند از مدرسه مطالبه کنند.
فضای مجازی هم تأثیر مثبت بر تحصیل دارد و هم تأثیر منفی، اما مهمترین تأثیر آن کاهش تمرکز و حافظه کاری است. با اعتیاد کودکان به گوشی و موبایل دائما به تاخیر انداختن تکالیف را شاهد خواهیم بود. در این افراد نوعی سطحینگری نیز دیده میشود.
ایجاد اضطراب و همچنین مقایسه اجتماعی نیز از دیگر تاثیرات آن است. ریتم خواب شبانه افراد به هم میریزد. از نکات مثبت آن نیز میتوان به دسترسی به منابع گسترده آموزشی اشاره کرد، یادگیری مشارکتی را در پی خواهد داشت و موجب میشود که افراد از طریق مشارکت با یکدیگر مطالب زیادی را بیاموزند.
معلم الگوی عاطفی و اجتماعی کودک است، بنابراین نقش بسیار مهمی در این راستا ایفا میکند و اگر این الگو موفق باشد میتواند مسیر آینده کودک را بسیار روشن کند.
معلم میتواند با ایجاد امنیت روانی در کلاس، رشد همهجانبه کودک را رقم بزند با این پیوند عاطفی انگیزه تحصیلی کودک نیز افزایش مییابد. معلم میتواند با تشویقها و مدیریت عادلانه در محیط مدرسه ورفتارهایی که میتواند الگوبخش باشد در ذهن کودک تاثیرات مثبتی را ایجاد کند.
عاطفه ابرار پیراسته