بحث امتمحوری و وطندوستی از بحثهای فراگیری است که هر کدام از این موضوعات در سالیان متمادی طرفداران خاص خود را داشتهاند. بسیاری از حکومتها بر بحث امتمحوری تأکید داشتهاند و برخی دیگر بحث وطندوستی و آرمانهای وطنخواهی را ترویج دادهاند. همیشه پررنگکردن یکی از این موارد به کمرنگ شدن و کماهمیت جلوهکردن موضوع دیگر منجر شده است چراکه بسیاری معتقدند این موضوعات اصولاً با هم در تناقض هستند و سالهای طولانی افراد و حکومتهای مختلف در راستای اهداف سیاسی و فرهنگی خویش از این مفاهیم بهره بردهاند.
در قرآن و منابع دینی نیز هر کدام از این مفاهیم گاه به شکل جداگانه و گاه به شکل تلفیقی بیان شده است و این اهمیت مفاهیم یاد شده را میرساند؛ قرآن مرزهای جغرافیایی و سرزمینی اقوام و ملل مختلف را به رسمیت میشناسد و اصولاً وجود فرهنگها و ملتهای مختلف را از تقدیرهای الهی میداند که با هدف شناسایی یکدیگر و سپس شناخت خدا انجام گرفته است و در این میان تنها عامل برتری افراد و اقوام بر یکدیگر وجود عنصر خداترسی و تقوای الهی است.
بنابراین چیزی که از قرآن و منابع دینی در این مورد بهدست میآید آن است که هرگز نباید اصول و ارزشهای انسانی را فدای ملیتگرایی و وطندوستی کنیم چراکه وطندوستی گرچه یک اصل مقدس است اما اصل آن است که بر مدار انسانیت باشیم و این باورهای ملی تا آنجا مورد احترام است که اصول جهانشمول اسلامی و انسانی را زیر سؤال نبرده باشد و چنانچه همراه با قضاوتها و تعصبهای بیجا و شخصی باشد دیگر تقدسی برای مواطن مختلف نمیتوان قائل شد؛ لذا اساس انسانیت نباید مورد تهاجم قرار بگیرد.
در همین خصوص، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین مهدی شریعت تبار، پژوهشگر دینی، انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
در قرآن کریم واژه «امت» بارها بهکار رفته است. برای نمونه، در یکی از آیات خطاب به جامعه اسلامی آمده است: «شما بهترین امتی هستید که به دلیل امر به معروف و نهی از منکر پدید آمدهاید.» همچنین در آیهای دیگر تأکید میشود که «باید امتی باشید که همواره مردم را به سوی خیر دعوت میکنند.»
مفهوم «امت» در قرآن، به معنای جامعهای بههمپیوسته و متحد است که هدف و مقصدی مشترک را دنبال میکند و در این مسیر، اعضای آن یکدیگر را یاری میرسانند. چنین جامعهای دارای امام و پیشواست و بهعبارت دیگر، «امت» مجموعهای فعال و هماهنگ است که در راه هدفی متعالی با هم همکاری و همراهی دارند.
وجود باورها، اخلاقیات و اهداف مشترک، ویژگی اصلی امت است و آن را از دیگر مفاهیم متمایز میسازد. در این نگاه، هویتهای قومی یا مرزبندیهای نژادی نمیتوانند عامل برتری باشند؛ بلکه تنها معیار برتری در قرآن، ایمان و تقوا معرفی شده است. از اینرو، در عین احترام به نژاد، رنگ، ملیت و قومیت، هیچیک از این عوامل خدشهای به اصل امتمحوری وارد نمیسازند.
در سیره پیامبر اکرم(ص) نیز امت بر پایه همین ارزشها شکل گرفت؛ بهگونهای که افراد با قومیتها و رنگهای متفاوت در کنار یکدیگر حضور داشتند. برای نمونه، بلالحبشی سیاهپوست در کنار سلمان فارسی و دیگر اقوام جایگاهی برابر داشتند و همگی در ذیل امت واحد اسلامی شناخته میشدند.
درباره مسئله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الْایمانِ» تعابیر گوناگون، بهویژه در حوزه عرفانی، مطرح شده است. در این نگاه، «وطن» بهعنوان مقصود اصلی و هدف غایی انسان در نظر گرفته میشود. اشاره به ابیاتی چون «مرغ باغ ملکوتی نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم» یا «ما ز بالاییم و بالا میرویم / ما ز دریاییم و دریا میرویم» بیانگر همین برداشت است.
برداشت دیگر آن است که علاقهمندی انسان به وطن و زادگاه، اصلی قطعی و مسلم است و امری پسندیده به شمار میآید. با این حال، اگر وطنخواهی و وطندوستی به گونهای باشد که ارزشهای اخلاقی، انسانی و جهانشمول را تهدید کند، دیگر نمیتوان آن را امری نیکو دانست. روشن است که اصول اخلاقی و انسانی بر هر عامل دیگری تقدم دارند. بنابراین، ملاک ارزشگذاری انسانها نه جغرافیای سرزمینی، بلکه توجه به اصول و ارزشهایی است که زمینه همگرایی و نزدیکی میان انسانها را فراهم میسازد.
در قرآن کریم نیز به مسئله سرزمینها و تنوع ملتها بارها اشاره شده است. بهعنوان نمونه، در آیه «وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» بر پذیرش فرهنگها و ملتهای گوناگون تأکید شده و معیار برتری، نه قومیت و ملیت، بلکه تقوای الهی معرفی شده است.
با این حال، باید توجه داشت که در مقاطع خاص تاریخی ممکن است کشوری نقش «امالقرای» یک امت را ایفا کند؛ یعنی پایگاه پرورش ارزشهای اسلامی و انسانی باشد. نمونه بارز آن در روزگار کنونی، ایران است که به برکت انقلاب اسلامی و خون شهدا به محور مقاومت اسلامی و کیان امت اسلام بدل شده و ارزشهای اسلامی در بستر نظام و حاکمیت آن جریان دارد.
در چنین شرایطی، حب این وطن عین ایمان تلقی میشود و از جایگاهی مهم و ارزشمند برخوردار است. افتخار به چنین کشوری و دفاع از مرزهای جغرافیایی آن، نه تنها مایه مباهات است، بلکه به معنای دفاع از کیان امت اسلامی به شمار میرود و اقدامی است که در راستای باورهای دینی انجام میگیرد.
اگر ملتی از فرهنگی عظیم و پیشینهای غنی برخوردار باشد و زبان آن ظرفیت جهانیشدن را داشته باشد، بیتردید میتواند در تحقق اهداف امت اسلامی نقشی مؤثرتر ایفا کند. به همین دلیل، هنگامی که اسلام وارد ایران شد، دو تحول مهم روی داد: نخست آنکه ملت ایران با سرعت و پذیرش گسترده به اسلام روی آورد و دوم آنکه ارزشهای اسلامی تأثیر عمیقی بر نظام طبقاتی ساسانی گذاشت. البته این تأثیر دوسویه بود و فرهنگ ایران نیز بر شکوفایی تمدن اسلامی نقشآفرین شد.
کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» اثر شهید مطهری بازتاب همین واقعیت است. ایرانیان با ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی خود، به ارتقای اسلام کمک کردند و در تداوم آن، دانشمندان بزرگی در رشتههای مختلف از میان ایرانیان برخاستند. محدثان، علما و فقهای برجستهای همچون شیخ انصاری، ملاصدرا، ابنسینا و بسیاری دیگر سهمی بیبدیل در رشد و گسترش حوزه تمدنی اسلام داشتهاند.