امروز میلاد با سعادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام حسن عسکری(ع) است؛ ایشان به مدت شش سال امامت شیعیان را بر عهده داشتند. او فرزند امام هادی(ع) و پدر امام مهدی(عج) است. مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباریاش در سامرا اشاره دارد.
زندگانی این امام همام، از ابعاد مختلف قابل تحقیق و بررسی است؛ یکی از این ابعاد، محدودیت شدیدی بود که از سوی خلافت عباسی در حق این امام(ع) ایجاد شد و همین امر سبب شد تا حضرت فعالیتهای هدایتگرانه خود را به صورت پنهانی و با توسعه شبکه وکالت به ثمر برسانند. طبق نقلها، شبکه وکالت از دوران امام کاظم(ع) بنیانگذاری شده و به تدریج در دوره ایشان به رشد و بلوغ رسید و امام(ع) هم از این طریق، شیعیان را برای غیبت امام زمان(عج) آماده کردند و در هر بلادی نماینده یا نمایندگانی داشتند که واسط بین شیعیان و امام بودند و احکام شرعی و مسائل دینی از این طریق به مردم میرسید و وجوهات از آنان دریافت میشد.
امام خلافت معتز، مهتدی و معتمد عباسی را درک کردند. با آغاز خلافت معتمد در سال ۲۵۶ق که با قیامهای شیعی روبهرو بود، امام از زندان آزاد شد و به سازماندهی اجتماعی و مالی امامیه اهتمام ورزید. از این رو؛ در صفر سال ۲۶۰ق امام به دستور معتمد به زندان افتاد و خلیفه روزانه، اخبار مربوط به امام را پیگیری میکرد. یک ماه بعد، امام از زندان آزاد شد اما با حفاظت نگهبانان به خانه حسن بن سهل، وزیر مأمون در نزدیکی شهر واسط منتقل شد.
شرایط دشوار سیاسی
یکی از عواملی که اوضاع سیاسی را برای امام عسکری(ع) و شیعیان سختتر میکرد، شهرت یافتن قیام امام دوازدهم(عج) بود. شیخ مفید دوران امامت امام عسکری (ع) را روزگار سخت توصیف کرده است. وی معتقد است در مذهب امامیه به آمدن امام منتظَر مشهور شده بود و خلیفه که میدانست شیعیان انتظار آمدن او را میکشند در جستجوی فرزند امام عسکری (ع) بود و تلاش و کوشش بسیاری برای اطلاع یافتن از آن حضرت میکرد. به همین دلیل بود که امام عسکری (ع) ولادت فرزندش را مخفی کرد. شیخ طوسی بر این باور است که امام عسکری(ع) با توجه به این شرایط بود که در وصیت خود موقوفات و صدقاتش را به مادرش حدیث ارجاع داد.
از گزارشهای تاریخی برمیآید که در بخشهایی از زندگی امام عسکری(ع)، محدودیتهایی برای ارتباط مستقیم شیعیان با امام وجود داشت. از این رو هنگامی که امام به دارالخلافه برده میشد، شیعیان در مسیر حرکت او حاضر میشدند تا او را ملاقات کنند. شیخ طوسی خبری نقل کرده که حاکی از تجمع مردم هنگام عبور امام عسکری(ع) و احترام آنها به وی است. اما به خاطر مراقبتهای حکومت، گاه امام(ع)، شیعیان را از همین نوع رابطه با خود نیز منع میکرد. علی بن جعفر حلبی نقل کرده است: در یکی از روزها که قرار بود امام به دارالخلافه برود ما به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی (نوشتهای) بدین مضمون به ما رسید: «کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا در امان نیستید».
امام عسکری(ع) مانند امامان پیش از خود از نمایندگانی جهت ارتباط با شیعیان استفاده میکرد. در منابع امامی، عثمان بن سعید به عنوان باب شناخته شده است. وی پس از شهادت امام عسکری(ع)، نخستین نایب خاص امام زمان(عج) در غیبت صغری بود. همچنین عقید، خادم خاص وی که امام او را از کودکی بزرگ کرده بود حامل بسیاری از نامههای ایشان به شیعیان بود. فردی با کنیه «ابوالادیان» خادم او نیز ارسال تعدادی از نامهها را به عهده داشته است.
آمادهسازی شیعیان برای عصر غیبت
برخی از منابع معتقدند که ایشان اقداماتی برای آمادهسازی ورود شیعه به عصر غیبت انجام داد. سخن گفتن امام عسکری(ع) با اصحاب خود از پس پرده و اینکه بیشتر فعالیتهای مربوط به امام، توسط وکیلان او انجام میگرفت را از جمله این اقدامات دانستهاند. مدرسی طباطبایی بر این باور است که امام عسکری(ع) برای آموزش نحوه حل مسائل علمی، گاه پاسخ سؤالهای فقهی را به صورت کامل بیان نمیکرد و گاه نیز به بیان قاعدهای کلی میپرداخت تا فقها بتوانند به کمک آن، به پاسخ برسند. گاهی اوقات نیز امام برای پاسخ به پرسشهای فقهی، مراجعه به کتابهای حدیثی شیعه را پیشنهاد میداد. با اینگونه اقدامات، جامعه شیعه آموزش میدید تا مشکلات و مسائل فقهی و عقیدتی خود را بدون نیاز به مراجعه به امام(ع) حاضر، حل کند.
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، از تفسیر روایی امامیه، متعلق به قرن سوم هجری است که در این تفسیر برخی آیات، تأویل شده و بیشتر تأویلها درباره معجزات پیامبر(ص) و امامان شیعه است. سلسله سند روایت کتاب، نشان میدهد که نقل این تفسیر در میان محدثان و فقهای قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است. متن این تفسیر تا پایان آیه ۲۸۲ سوره بقره موجود است.
این تفسیر با بیان روایاتی درباره فضائل قرآن، تأویل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذکر احادیثی مشتمل بر فضائل اهل بیت(ع) و رذایل دشمنان اهل بیت(ع) ادامه یافته است. بحثهای متعددی نیز درباره سیره نبوی، به خصوص درباره مناسبات پیامبر اکرم(ص) و یهود، مطرح شده است. در مجموع، در این تفسیر ۳۷۹ حدیث آمده است.
با وجود قدمت این تفسیر، وثاقت آن در بین علمای امامیه از گذشته مورد بحث بوده است. شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱)، نخستین عالم امامی است که از این تفسیر مطالب فراوانی در کتب خود نقل کرده، گرچه درباره وثاقت یا عدم اعتبار آن سخنی نگفته است.
شیخ صدوق در آغاز کتاب فتوایی خود، «من لایحضره الفقیه»، ضمن اشاره به این نکته که آنچه در این اثر فراهم آمده از نظر خودش صحیح است، بیان داشته که روایات کتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است و در باب تلبیه، از استرآبادی حدیثی نقل کرده و در پایان گفته است که باقی آن را در کتاب تفسیر آورده است.
بر این اساس، اگر شیخ صدوق خود تدوینکننده تفسیر نبوده، احتمالا تهذیبکننده آن بوده است. مؤید صحت این احتمال، سخن نجاشی متوفی ۴۵۰ق است که در ذیل آثار شیخ صدوق به دو اثر تفسیری، «تفسیرالقرآن» و «مختصر تفسیر القرآن»، اشاره کرده است.
رجوع به راویان احادیث و فقهای شایسته
امام زمان(عج) در روایتی فرمودند: «أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها إِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیکمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیهِمْ»؛ اما در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم. در این تفسیر شریف، به این روایت هم پرداخته شده است.
این حدیث، از جمله مطالبی است که امام زمان(علیهالسلام) در پاسخ مسائل اسحاق بن یعقوب فرمودهاند. در این حدیث شریف، حضرت به وظیفه شیعیان در حوادث پیش آمده در عصر غیبت اشاره کردهاند. حضرت، شیعیان را برای فهمیدن احکام شرعی و سایر مسائل اجتماعی، به راویان احادیث، که همان فقهای شیعه هستند، ارجاع میدهد؛ زیرا آنان هستند که احادیث را خوب فهمیدهاند، عام و خاص، محکم و متشابه، و صحیح و باطل را میشناسند.
روات حدیث از نظر حضرت(علیه السلام) کسانی نیستند که روایت را فقط نقل میکنند بدون این که آن را درست بفهمند؛ زیرا چنین افرادی، نمیتوانند گره از مشکلات فقهی و. . . بگشایند. رجوع به فقها در عصر غیبت، نه یک امر مستحب، بلکه یک واجب شرعی است؛ زیرا، آنان منصوب امام برای این کار هستند و از فرمان حضرت نمیتوان تخلف کرد.
روایتی ناب از وجود مقدس امام(ع)
ایشان خطاب به شیعیانشان میفرمایند: «أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ وَ اَلْوَرَعِ فِي دِينِكُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ وَ طُولِ اَلسُّجُودِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ(ص)؛ شما را به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و تلاش براى خدا و راستگویى و امانتدارى درباره کسى که شما را امین دانسته نیکوکار باشد یا بدکار، و طول سجود و حسن همسایگى سفارش میکنم. محمد(ص) براى همین آمده است».