منصور براتی، کارشناس و پژوهشگر مسائل اسرائیل در گفتوگو با ایکنا درباره اما و اگرهای پاسخ مثبت اولیه حماس به طرح 20 مادهای دونالد ترامپ برای آتشبس در غزه و بندهای قابل قبول و محل ابهام این طرح، گفت: پذیرش اولیه حماس از این طرح را باید در چارچوب چند عامل نگریست و نه بهمثابه تصویب قطعی همه اجزای آن.
وی افزود: این توافق یا طرح صلح ۲۰ مادهای در برخی از مواد نسبت به پیشفرضهایی که در پیشنویسهای قبلی مطرح میشد، از منظرهایی بهتر است ولی از منظرهایی هم قابل قبول نیست. درباره قابلیت اجرا شدن همه بندها یا عدم اجرای کامل آنها فعلاً بحث جداگانهای است؛ موضوع مهم این است که بندها چگونه نسبت به نسخههای قبلی سامانیافتهاند.
بیشتر بخوانید:
براتی برخی از بندهای این طرح را «قابل قبول» خواند و درباره آنها اظهار کرد: یکی از بندها به عفو عمومی اعضای حماس اشاره دارد و گفته شده در صورت پایبندی به صلح، این افراد مورد عفو قرار خواهند گرفت. بند دیگر پایان جنگ و کشتار را اعلام میکند و این پایان بهصورت موقتی تعریف نشده بلکه قرار است بهصورت دائمی باشد. اینکه آیا این مفاد اعلامی اجرا میشود یا خیر؟! بحث دیگری است اما بحث این است که سنت بندها نسبت به پیشنویسهای قبلی چگونه است.
وی ادامه داد: از دیگر بندهای قابل قبول این طرح؛ خروج اسرائیل از نوار غزه و بحث اشغال و الحاق نوار غزه به اراضی اشغالی مطرح نیست. مسئله دیگر، آزادسازی حدود ۱۷۰۰ زندانی فلسطینی از زندانهای اسرائیل و مسئله مذاکرات آتی برای تشکیل دولت فلسطین و خودمداری فلسطینیهاست.
براتی درباره سازوکار پیشنهادی برای دوره انتقالی، گفت: در طرح آمده یک هیئت تکنوکراتیک از فلسطینیها مسئول اداره فلسطین در دوره انتقالی خواهد بود و در فاز اول دوره انتقالی، نیروهای اسرائیلی و نیز نیروهای آمریکایی و عربی مسئول حفظ امنیت خواهند بود. همزمان قرار است پلیس جدیدی برای آموزش به فلسطینیها ایجاد شود تا در آینده این نیروی تازه تأسیس مسئولیت تأمین امنیت را بهعهده بگیرد.
وی تأکید کرد: در این طرح برخلاف طرحهای قبلی، موضوع کوچ اجباری و جابهجایی جمعیت مطرح نشده است. این مسئله یکی از نقاط مثبت طرح به شمار میرود، چراکه در نسخههای پیشین چنین اقدامی تشویق میشد.
براتی با اشاره به بندهای بد طرح، گفت: یکی از بندهای مهم دیگر طرح، آزادی تمامی گروگانهای اسرائیلی در ۷۲ ساعت نخست اجرای توافق است. اگر این اقدام بدون منطق تدریجی و ضمانت اجرایی صورت گیرد، ممکن است اسرائیل پس از آزادی گروگانها، انگیزهای برای ادامه آتشبس نداشته باشد و مجدداً به جنگ بازگردد.
کارشناس مسائل اسرائیل از «خلع سلاح مقاومت» به عنوان یکی از پرچالشترین بخشهای طرح یاد کرد و گفت: خلع سلاح مقاومت به معنای حذف تدریجی این جریان از معادله میدانی است و از منظر حماس، امتیاز بزرگی به شمار میرود. طبیعی است که این بند از بخشهای نامطلوب طرح برای حماس محسوب میشود.
وی درباره چرایی پذیرش این طرح از سوی حماس، بیان کرد: رویکرد حماس به طرح ترامپ، گزینشی است و تمام بندهای آن را قبول نکرده است. البته در نهایت دو طرف در صورت موافقت، مجبور خواهند شد که تا حدی بندهای مختلف را اجرا کنند اما هر طرفی که بیشتر قدرت داشته باشد برای پس زدن بندهایی که به ضررش است، تلاش خواهد کرد.
براتی به نقش بازیگران منطقهای در موضع اخیر حماس اشاره کرد و گفت: ترکیه و قطر در روزهای اخیر فشار قابل توجهی بر حماس برای پذیرش این توافق وارد کردهاند. از سوی دیگر، حماس نیز میخواهد در فضای رسانهای جهانی نشان دهد که این اسرائیل است که عامل تداوم درگیریهاست.
این کارشناس مسائل اسرائیل درباره تداوم حملات رژیم صهیونیستی به غزه پس از پذیرش مشروط طرح صلح از سوی حماس، گفت: استمرار حملات اسرائیل به غزه ناشی از چند عامل است؛ نخست اینکه حماس هنوز بهطور کامل طرح را نپذیرفته و بهصورت رسمی اعلام نکرده که با تمامی مفاد آن موافق است. در نتیجه، فضای بیاعتمادی کامل میان دو طرف حاکم است.
وی افزود: از آنجا که فضا خوشبینانه نیست، تا زمانی که دو طرف بهطور رسمی و علنی اعلام پایبندی به طرح نکنند، درگیریها ادامه پیدا خواهد کرد. طرف فلسطینی نیز تا زمانی که حملات متوقف نشود، مقابله و دفاع خود را پایان نخواهد داد.
براتی با اشاره به فشارهای سیاسی راست در داخل سرزمینهای اشغالی اظهار کرد: یکی از دلایل مهم ادامه حملات، فشار گروههای راست افراطی در داخل اراضی اشغالی است که بخشی از ائتلاف سیاسی نتانیاهو را تشکیل میدهند. این جریانها معتقدند اسرائیل نباید از موضع قدرت عقبنشینی کند و نباید با توقف درگیریها مذاکره را ادامه دهد بلکه باید فشار نظامی را حفظ و جنگ را تا تحقق خواستههای خود ادامه دهد. چنین رویکردی البته شانس رسیدن به توافق نهایی را کاهش میدهد.
کارشناس مسائل اسرائیل در پاسخ به این سؤال چه میزان حماس با پاسخ مثبت برای پذیرش طرح و حضور در مذاکرات میخواهد جدیت ترامپ به ویژه نتانیاهو را در مقابل جهانیان به نمایش بگذارد؟ گفت: بخشی از انگیزه حماس از اعلام موافقت با طرح، همین مسئله است؛ یعنی میخواهد میزان پایبندی و جدیت آمریکا و رژیم صهیونیستی را در اجرای مفاد توافق بیازماید.
وی ادامه داد: در مذاکرات قبلی، از جمله نشستهایی که در دوحه و قاهره برگزار شد، چندین بار دو طرف به پیشنویس توافق آتشبس نزدیک شدند اما در اغلب موارد این اسرائیل بود که در لحظه آخر مخالفت کرد و مذاکرات به شکست انجامید. همین تجربههای پیشین باعث شده که حماس این بار با دقت بیشتری عمل کند.
این کارشناس مسائل منطقه افزود: اکنون که مجموعهای از اصول ۲۰گانه در طرح جدید مشخص شده و نسبت به نسخههای قبلی تا حدی بهبود یافته است، حماس میخواهد نشان دهد که خواهان صلح و پایان جنگ است. اگر در این شرایط درگیریها ادامه پیدا کند، افکار عمومی و اجماع بینالمللی به این جمعبندی خواهند رسید که مسئولیت تداوم جنگ با اسرائیل است، نه با حماس.
براتی در پاسخ به این سؤال که آیا ترامپ با وجود پیشنهاد صلح میتواند تضمین کند که مقابل نقض احتمالی نتانیاهو را درباره این طرح بگیرد؟ گفت: اجرای طرح صلح ترامپ درباره غزه دارای پیچیدگیهایی است. ترامپ با وجود طرح صلح میتواند از نتانیاهو تضمین بگیرد تا کارشکنی نکند. دو مسئله وجود دارد؛ ترامپ تمایل دارد صلح در غزه را بهعنوان میراث سیاسی خود تبدیل کند و از این طریق حتی به عنوان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل مطرح شود. این مسئله برای او اهمیت زیادی دارد اما مشخص نیست تا چه اندازه بر تحقق آن پافشاری کند.
وی ادامه داد: در حال حاضر ترامپ در مسیر پیشبرد این طرح حرکت میکند اما اینکه تا چه حد بتواند مانع از کارشکنی نتانیاهو شود، هیچ تضمینی ندارد. نکته دیگر این است که برخلاف برخی از مذاکرات پیشین مانند چارچوب مادرید، توافقات اسلو یا مذاکرات آناپولیس، در اصول بیستگانه طرح فعلی، مفهومی به نام «ضامن اجرای طرح» وجود ندارد.
براتی افزود: در طرحهای قبلی، آمریکاییها نقش ضامن مذاکرات را داشتند و میتوانستند دو طرف را به گفتوگو، امتیازدهی و اجرای توافقات وادار کنند البته حتی در آن موارد نیز بهدلیل نقض مکرر تعهدات از سوی اسرائیل، بهویژه در زمینه شهرکسازی، توافقات بهطور کامل اجرا نشد. حالا که در طرح جدید این مفهوم حذف شده است، از نظر حقوقی دیگر الزامی برای تلاش آمریکاییها در جهت اجرای توافق وجود ندارد. این مسئله یک تناقض آشکار در طرح ترامپ است.
وی درباره میزان پایبندی اسرائیل به طرح آتشبس و احتمال کنار گذاشتن طرح الحاق غزه به اراضی اشغالی گفت: به نظر میرسد، مبدع اصلی طرح الحاق غزه به اسرائیل، جناح راست افراطی اسرائیل بود؛ از جمله حزب قدرت یهودی به رهبری ایتمار بن گویر و حزب صهیونیسم مذهبی به رهبری اسموتریچ، وزیر دارایی کابینه. با این حال، واکنشهای اخیر آنان نشان میدهد فعلاً فشار حداکثری برای جلوگیری از توافق وارد نمیکنند و مخالفتشان بیشتر منفعلانه است؛ بهگونهای که با طرح مخالفت لفظی میکنند و بعضا میگویند ما به این طرح رأی منفی میدهیم.
براتی تأکید کرد: فضای کابینه بهگونهای است که احتمال تصویب توافق وجود دارد و در صورت ارجاع موضوع به پارلمان، با توجه به حمایت اپوزیسیون نتانیاهو از پایان جنگ، طرح احتمالاً رأی خواهد آورد که این امر نکتهای بسیار مهم است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به شرایط داخلی اسرائیل اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه در یک سال آینده، انتخابات در اسرائیل برگزار خواهد شد و نظرسنجیهای معتبر از شکست نتانیاهو حکایت دارند، او برای تغییر شرایط نیاز دارد دستاوردی ارائه دهد. مهمترین گزینه او، نمایش پیروزی در غزه است؛ یعنی کنار رفتن حماس و ایجاد تشکیلاتی جایگزین که از نگاه اسرائیلیها دیگر مردم غزه را ضد اسرائیل تربیت نکند.
براتی تصریح کرد: تحقق چنین ساختاری میتواند دستاوردی باشد که بهجای الحاق غزه به اسرائیل مطرح شود، اما ایجاد این تشکیلات بسیار دشوار و پیچیده است و در آینده نیز پیچیدگیهای بیشتری خواهد یافت.
وی درباره حمایت افکار عمومی از فلسطین و واکنشها نسبت به اقداماتی که مانع رسیدن کمکهای بشردوستانه شده است از جمله تلاشها برای راهاندازی ناوگانهای دریایی کمک و توقیف کشتیها، اظهار کرد: اکنون یک اجماع بینالمللی سراسری در حال شکلگیری است درباره لزوم کمک به مردم غزه و این مسئله روی وجدان جهانی سنگینی میکند، بهویژه با توجه به اینکه بیش از دو سال از این کشتوکُشتار میگذرد و دولتها در اعمال فشار دیپلماتیک علیه اسرائیل و اقدام علیه جنگ و تبدیل کردن این فشار به عامل اثرگذار دربرابر اسرائیل، کوتاهی کردهاند.
وی اضافه کرد: درباره توقف و بازداشت سرنشینان کشتیهای ناوگان صمود نیز انتظاری جز این را از اسرائیلیها نداشتیم. با توجه به اینکه عمده اعضای این ناوگان اروپایی هستند و فضای حقوق بشری و فشار رسانهای زیادی روی اسرائیل است لذا اسرائیل معمولاً نمیتواند با آنها بدرفتاری آشکار کند. در عوض آنها را بازداشت و دیپورت میکند. از این دو حال خارج نبود؛ نخست حمله نظامی و غرقسازی کشتی برای فرار سایر کشتیها و دیگری گزینه دوم بازداشت و دیپورت بود که احتمال گزینه دوم بیشتر بود همچنان که سابقه این رفتار در مورد کشتی مادلین نیز وجود داشت.
این کارشناس مسائل منطقه در پایان تأکید کرد: اگر جنگ طولانی شود و مذاکرات به نتیجه نرسد، اقدامات نمادین و بشردوستانه توسط سازمانهای مردمنهاد در سراسر جهان پررنگتر خواهد شد و این امر میتواند بهعنوان فشار مضاعفی بر اسرائیل عمل کند.